زنان و سرمایه اجتماعی شهر

زنان و سرمایه اجتماعی شهر

از زنان به عنوان سرمایه اجتماعی شهر چقدر استفاده کردیم

دنیای قلم -زهرا نژادبهرام : سرمایه اجتماعی مفهومی جدید است كه شاید از عمر آن بیش از یك‌صد سال گذشته باشد اما این مفهوم امروزه به عنوان شاكله تفاهم و استحكام جوامع مورد توجه برنامه‌ریزان اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی همان بستری است كه قادر است مفهوم توسعه را برای شهروندان تحقق ببخشد. در این میان زنان با توجه به جایگاه ویژه در نهاد اولیه اجتماعات بشری یعنی خانواده و با عنایت به عنصر برجسته حضور اجتماعی كه هویت شهری و شهروندی است یكی از كانون‌های برجسته و متمایز در تحقق و بازتولید این سرمایه هستند. اگر در گذشته تنها منابع مادی را عنصر اصلی برای توسعه و پیشرفت جوامع تعریف می‌كردند، امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به كاركردهای معنوی آن بستری متمایز را برای توسعه شهر ایجاد كرده است، از این‌رو تبیین جایگاه زنان در خوانش سرمایه‌های اجتماعی از یك‌سو و حفظ و بازتولید آن برساخت موثر برای پیشرفت و توسعه است؛ این محقق نمی‌شود مگر آنكه بر كاركردهای واقعی سرمایه اجتماعی و زنان تامل و برنامه‌ریزی شود و این مهم وابسته به درك مطالبات و پاسخگویی به آن است.

زنان به عنوان نیمی از جمعیت دارای مطالباتی از جنس فردی و اجتماعی هستند و این مطالبات نیازمند پاسخگویی است؛ پس از انقلاب به‌رغم حضور موثر و فعال زنان در عرصه مبارزات انقلابی به دلایل متعدد اجتماعی، فرهنگی و... حضور زنان به معنای واقعی یعنی نیمی از جمعیت مورد توجه قرار نگرفت و مطالباتی روزافزون از سوی آنان در دایره مدیریت اجتماعی بیشتر شد. زنان كه در دو عرصه سوادآموزی و بهداشت توانسته بودند شاخص‌های قابل‌توجهی را در میان شاخص‌های متعدد اجتماعی به دست آورند با تكیه به سبقه انقلابی خود خواهان مشاركت در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری بودند اما دایره قدرت سخت بود و جنسیت و مشاركت زنان در آن حداقلی! سرمایه‌ای كه در دست زنان بود و آنها بستری برای بازتولید آن در جهت منافع ملی دراختیار داشتند برای نقش‌های حداقلی در نظر گرفته می‌شد.  زنان در پی كسب تجارب متعدد بستری برای طرح آنها و به‌كارگیری‌شان را در دست داشتند اما پاسخی برای این خواست دریافت نكردند. 

 

آنان كه مسوولیت مادری را دراختیار داشتند شهروندانی بودند كه نیمی از جمعیت بودند و چون در ساختار نهاد پایه‌ای جامعه مدیریت جدی داشتند از سرمایه‌ای برخوردار هستند كه قادر است اعتماد را به عنوان ركن اصلی سرمایه اجتماعی تبیین و جاری كند. سنگ بنای اجتماعات بشری با اعتماد است و نادیده انگاشتن این اصل یعنی ازهم گسیختگی اجتماعات و نخستین اجتماع یعنی خانواده، بدون این مهم ساختار غیرقابل تعریفی است! بنا به برخی مطالعات كاركردهای سرمایه اجتماعی در سطح فردی (خرد) و بیشتر در سطوح اجتماعی (كلان) نمایان می‌شود كه شامل

1: خانواده و مسائل جوانان

2: مدرسه و آموزش

3: زندگی اجتماعی

4: كار و سازمان

:5 دموكراسی و حاكمیت

6: كنش جمعی و مشاركت

7: سلامت

8: جرم و خشونت

9: توسعه اقتصادی (موسوی و شیانی، 1394).

از این رو باتوجه به كاركرد سرمایه اجتماعی عنصر اصلی شكل‌گیری آن اعتماد است؛ اعتماد به ساختارها، روابط، نقش‌ها و كاركردها! به گمان نظریه‌پردازان سرمایه اجتماعی مانند پاتنام و بوردیو توجه به قدرت سرمایه اجتماعی افراد در پیش‌بینی بهره‌مندی آنها از منابع و امكانات موجود در جامعه و در بهبود كیفیت زندگی اهمیت بسزایی دارد. از نظر آنها مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت شبكه‌های براساس روابط منابع و شاخص‌هایی مانند اعتماد اجتماعی، حس همدلی، همیاری، مشاركت اجتماعی و از خود گذشتگی و... تعریف می‌شود كه سبب بهبود روابط اجتماعی افراد می‌شود؛ در واقع از آنجا كه انسان‌ها با مجموعه‌ای از شبكه‌ها به هم متصل می‌شوند و تمایل دارند ارزش‌های مشتركی را با سایر اعضای این شبكه‌ها داشته باشند به نوعی با گسترش شبكه‌ها سرمایه‌ای را تشكیل می‌دهند كه آن را قدرتی برای استحكام جوامع تعریف می‌كنند. (فیلد 1384، 78). با این رویكرد زنان با توانمندی قابل اتكا در شبكه‌سازی و بازتولید اعتماد از مهم‌ترین و جدی‌ترین كانون‌های تولید‌كننده سرمایه اجتماعی هستند؛ آنان با نقش بی‌بدیل در خانواده و مشاركت موثر در جامعه ضمن تولید در بازتولید این سرمایه جایگاه تایید شده‌ای دارند. در جوامعی كه این ظرفیت مورد توجه بوده سرمایه اجتماعی افزون گشته و بستر بازتولید آن فراهم آمده است. در ایران مقطع انقلاب و دفاع (جنگ هشت ساله) زنان با دراختیار داشتن بستر شبكه‌ای مبتنی بر اعتماد كاركرد موثر این سرمایه را به نمایش گذاشتند، آنان با كسب تجارب بیشتر در عرصه‌های گوناگون فرصتی بودند كه جامعه بتواند با بهره‌گیری از این توان بالقوه آنان انسجام و یكپارچگی اجتماعی را بیشتر كند اما به نظر می‌رسد نه تنها این تجارب جدی گرفته نشد بلكه كانون تولید سرمایه اجتماعی با نوعی شكاف در بقا و تولید روبه‌رو شد! چراكه زنان مطالبات خود را بی‌پاسخ دیدند و بستری برای طرح آن جست‌وجو نمی‌كردند!  آنان به دنبال نفی تبعیض، برابری فرصت‌ها و پذیرفته شدن در فضای اجتماعی به دور از هویت جنسیتی بودند، آنان خود را شریك اجتماعی تلقی می‌كردند درحالی كه بنای برنامه‌ریز و تصمیم‌گیری چنین شریكی را به رسمیت نمی‌شناخت یا حداقل خیلی محدود آن را در برخی ظرفیت‌ها باور داشت! ناكارآمدی بسیاری از برنامه‌ها واگرایی از این مهم است!
با این رویكرد به نظر می‌رسد بازنگری بر نقش سرمایه اجتماعی و زنان، الزامی جدی برای اجتماع كنونی كشور است و شهرها همان بستری هستند كه قادرند این بازخوانی را انجام دهند و شاید نخستین راهكار كسب اعتماد است كه كالایی بسیار گران‌قیمت در تعاملات اجتماعی است!
 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.