حكم مضحك

حكم مضحك

ماده 512 قانون مجازات اسلامی هم گفته است: «هر كس مردم را به قصد بر هم زدن امنیت كشور به جنگ و كشتار با یكدیگر اغوا یا تحریك كند صرف‌نظر از اینكه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یك تا پنج سال حبس محكوم می‌گردد.»

دنیای قلم - علی مجتهدزاده: فرض كنید كسانی می‌خواستند دستگاه قضایی ایران را با ساختن سریالی به سخره بگیرند و اعتبار آن را در چشم افكار عمومی خدشه‌دار كنند، به نظر من اگر این گروه فرضی دادگاه شروین حاجی‌پور و خصوصا رای صادره برای وی را به تصویر می‌كشیدند، اهداف‌شان محقق می‌شد. حكم صادره برای این هنرمند فارغ از اینكه به لحاظ انطباق با اصول و موازین حقوقی ایرادات فراوانی دارد، از منظری دیگر وهن‌آلود و تمسخرآمیز هم هست، آن‌هم نه برای فرد محكوم بلكه برای نظام قضایی و فرهنگی كشور.

از نظر حقوقی محكومیت آقای حاجی‌پور مستند به مواد 500 و 512 قانون مجازات اسلامی است كه هر دوی آنها محل ایراد هستند. اینكه آقای حاجی‌پور با خواندن ترانه «برای» چطور مرتكب جرایم موضوع این دو ماده شده، اصلا روشن نیست. ماده 500 قانون مجازات اسلامی می‌گوید: «هر كس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروه‌ها و سازمان‌های مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یك سال محكوم خواهد شد.» اینكه ترانه «برای» بی‌آنكه هیچ اشاره‌ای به نظام جمهوری اسلامی و اركان آن كند، مصداق این ماده شناخته شده عجیب است. سر تا ته این ترانه چیزی نیست جز تكرار یك‌سری حسرت‌های عمومی كه حتی برخی مراجع رسمی هم معترف به آن هستند. مضافا اینكه باید پرسید این ترانه در جهت منافع كدام گروه و سازمان مخالف بوده؟ اینكه بعدا گروه‌هایی از آن استفاده كرده باشند موضوعی است كه نمی‌توان آن را به عنوان جرم به سازنده ترانه منتسب كرد.

ماده 512 قانون مجازات اسلامی هم گفته است: «هر كس مردم را به قصد بر هم زدن امنیت كشور به جنگ و كشتار با یكدیگر اغوا یا تحریك كند صرف‌نظر از اینكه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یك تا پنج سال حبس محكوم می‌گردد.» 
اینكه مرجع صادر‌كننده حكم از كجای ترانه یاد شده فعل «اغوا و تحریك مردم به قتل یا غارت» را استخراج كرده، جای سوال است.
اما اشكال اصلی این رای در بخش دیگر آن است. جایی كه مرجع قضایی او را به خواندن دو كتاب از آیت‌الله مطهری و جوادی‌آملی و همچنین تولید محصولات هنری درباره دستاوردهای انقلاب و جنایات امریكا علیه بشریت محكوم كرده. آیا اگر كسی قصد داشت موارد مورد نظر را به سخره بگیرد و تبدیل به مضحكه عام كند، بهتر از صدور چنین حكمی راهی می‌یافت؟ همین كه فرزندان آیت‌الله مطهری و آیت‌الله جوادی آملی به این حكم اعتراض كرده و آن را توهین‌آمیز دانسته‌اند به اندازه كافی، تمسخرآمیز بودن این بخش حكم را روشن می‌سازد. فارغ از مبانی حقوقی، مرجع صدور حكم با چه استدلال عمومی چنین رایی را صادر كرده؟ آیا گمان كرده محكوم با خواندن این دو كتاب در صف حامیان آیت‌الله مطهری و آیت‌الله جوادی‌آملی وارد می‌شود یا اینكه چنین كاری باعث ترغیب و تشویق دیگران برای خواندن این آثار خواهد شد؟ اساسا اگر از نظر مرجع صادر‌كننده رای این آثار دارای جایگاه متعالی هستند، استفاده از آنها به عنوان ابزار مجازات آیا خفیف كردن و تنزل دادن‌شان نیست؟
درباره ساخت تولیدات هنری برای دفاع از انقلاب اسلامی و علیه جنایات امریكا هم همین‌طور است. فرض كنید شروین حاجی‌پور آثاری با بهترین كیفیت را در راستای اجرای این حكم ساخت. چه كسی محتوای آنها را باور می‌كند؟ چقدر تاثیر اجتماعی دارند؟ آیا همین‌ها تبدیل به نمادی علیه محتوای خود نخواهند شد؟ اقشار معترض و بی‌باور به این محتواها هیچ، آن قشرهایی كه كم و بیش معتقد به این دست محتواها هستند درباره آثاری كه به زور حكم قضایی و در عین عدم رضایت سازنده، تولید شده، چه خواهند گفت؟ شخصا فكر می‌كنم كه بخشی از همان‌ها هم نسبت به این دست محتواها بی‌باور شوند.
كلیت حكم شرین حاجی‌پور از نبود بنیان حقوقی مستدل رنج می‌برد اما بخش دوم حكم و محكومیت‌های مورد اشاره وی نشانی از سر سوزن استدلال منطقی هم ندارند و بیشتر شبیه یك انتقام‌گیری كور هستند تا یك حكم قضایی. 
جا دارد سطوح عالی دستگاه قضایی واكنش مناسب و درخوری بابت این حكم موهن و مضحك نشان داده و حتی با مرجع صادركننده آن نیز در چارچوب قانون برخورد كنند.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.