دیپلماسی به جای رویارویی
بدون تردید كم هزینهترین راه برای حل مناقشات در هر سطحی، دیپلماسی است. بهطور كلی همه كشورهای دنیا از اروپا و امریكا گرفته تا آفریقا و آسیا به صورت تاریخی اختلافات مرزی دارند؛
دنیای قلم - اسماعیل گرامی مقدم: پس از بروز مشكلات اخیر میان ایران و پاكستان و قبل از آن بروز برخی چالشهای منطقهای، این پرسش كه بهترین راه برای حل تنشها و مناقشات چیست؟ در میان افكار عمومی ایرانیان ظهور و بروز یافته است. در این یادداشت تلاش میكنم به برخی موضوعات مرتبط با این رخدادها نوری بتابانم:
1) بدون تردید كم هزینهترین راه برای حل مناقشات در هر سطحی، دیپلماسی است. بهطور كلی همه كشورهای دنیا از اروپا و امریكا گرفته تا آفریقا و آسیا به صورت تاریخی اختلافات مرزی دارند؛ بنابراین اولین دلیل گسترش مناقشات در سطح جهان، اختلافات مرزی است. دومین ریشه بروز مشكلات، مخالفان حكومتها هستند كه معمولا در كشورهای مجاور پایگاه دارند. سومین نوع از مناقشات هم مناقشات مهاجرتی است. این 3شكل، از مهمترین دلایلی هستند كه باعث گسترش درگیریها میشوند و حتی در برخی موارد منجر به درگیریهای نظامی هم میشوند. آنچه امروز در خصوص ایران گفتنی است آن است كه ایران درگیر هر 3نوع و هر 3 شكل مناقشه در سطح منطقه شده است.
2) رخدادهای اخیر منطقهای یعنی حمله ایران به اربیل و پاكستان یكی از انواع یاد شده هستند. در یك مورد دشمن سیاسی و نظامی تلاش میكند دایره نفوذ خود را بالا ببرد و در مورد بعدی تروریستها به دنبال ضربه زدن به امنیت كشور هستند. یعنی جمهوری اسلامی مخالفانی در آن سوی مرزها دارد و در نقطه مقابل، مخالفان كشورهای مقابل هم ممكن است ادعا كنند مخالفانی در مرزهای ایران دارند. هرچند لازم است مشكلات را از طریق دیپلماسی حل و فصل كرد، اما در برخی موارد سطح حركتهای تروریستی به اندازهای وسیع میشود كه ضرورت پاسخگویی احساس میشود. هرچند شخصا معتقدم ایران ابتدا باید به سمت حل ریشههای بروز بحران برود و در مرحله بعد هم از راهحل گفتوگو و دیپلماسی استفاده كند. باید مراقب باشیم كه با سراسیمگی و شتاب عمل نكنیم و امنیت كشور را با استفاده از روشهای نرم حفظ كنیم.
3) در عین حال برخی مناقشات هم وجود دارند كه دور از مرزهای ایران هستند. مساله مشكل حماس و حزبالله با صهیونیستها از نظر مرزی به ایران ارتباطی ندارد. بلكه ایران در یك سطح و وابستگی معنوی كه ارتباط و زعامت جبهه مقاومت است به موضوع مرتبط میشود. اسراییلیها بیش از 25هزار نفر را در غزه كشتهاند و ایران چارهای ندارد جز اینكه از نظر معنوی و .... از فلسطینیها حمایت كند. ضمن اینكه اگر جلوی اسراییل گرفته نشود، اسراییل تا عراق و ماورای عراق هم پیشروی میكند. ایران اما لایههای امنیتی فراوانی در برابر اسراییلیها دارد. اگر خدای ناكرده اسراییل از حماس عبور كند باید با حزبالله رودر رو شود. پس از حزبالله با حوثیهای یمن، در ادامه با سوریها و نهایتا عراق رودرروی اسراییل قرار میگیرد. اما حامیان اسراییل تلاش میكنند ایران را ریشه اصلی مناقشه اسراییل با حماس معرفی كنند. همه فشارها علیه ایران هم در راستای حفظ امنیت اسراییل است.تلاش میكنند حوثیها را مجاب كنند كه مقابل كشتیرانی اسراییلیها را سد نكند.
4) به نظر میرسد در دو مورد اخیر یعنی ماجرای اربیل عراق و كشور دوست و همسایه ایران پاكستان، قدری شتابزدگی صورت گرفته است. شاید میشد با این عجله و سراسیمگی عمل نكرد. البته این نگاه سیاستمدارانه به موضوع است و در نهایت مسوولان امنیتی و سیاسی كلان كشور هستندکه باید پاسخ دهند آیا هزینه حمله با فایدههای آن همخوانی داشته یا نه؟