انتخابات مردم یا انتخابات گروه‌های خاص

انتخابات مردم یا انتخابات گروه‌های خاص

هستی انسان، عرصه انتخاب و گزینش‌های مستمر است. آدمی از ابتدای تولد تا زمان مرگ در حال انتخاب، گزینش و حركت است؛ انتخاب می‌كند، نتایجش را بررسی می‌كند و آماده گزینش و انتخاب بعدی می‌شود.

دنیای قلم -اسماعیل گرامی‌مقدم: هستی انسان، عرصه انتخاب و گزینش‌های مستمر است. آدمی از ابتدای تولد تا زمان مرگ در حال انتخاب، گزینش و حركت است؛ انتخاب می‌كند، نتایجش را بررسی می‌كند و آماده گزینش و انتخاب بعدی می‌شود. در عرصه سیاسی این گزینش‌ها با انتخابات معنا پیدا می‌كند. جوامع توسعه یافته با ایجاد مكانیسم‌های مترقی، رقابتی و آزاد در انتخابات تلاش می‌كنند زمینه جاری ساختن اراده عمومی در گزینش‌های كلان سیاسی را فراهم سازند.بنابراین وقتی صحبت از اجرای قانون انتخابات می‌شود، باید تمامی شمولی كه در آزاد بودن، رقابتی بودن و سالم بودن یك انتخابات اثرگذار است، مورد توجه قرار بگیرد. اساسا انتخابات، مكانیسمی برای ورود و مشاركت بیشتر مردم و تحقق اراده آنها در انتخاب مدیران و حاكمان است. این مهم طی ادوار مختلف حیات سیاسی و اجتماعی ایران، دچار اعوجاجات، نوسانات و محدودیت‌های مختلف شده است، برخی گروه‌ها همواره به دنبال تغییر هویت انتخابات و تغییر شیفت از انتخاب مردمی به سمت انتخاب برخی گروه‌های خاص هستند.  

وقتی از انتخابات آزاد، رقابتی و سالم صحبت می‌شود، یعنی توجه به اراده و خواسته مردم. جاری شدن اراده شهروندان هم از طریق اجرای درست و نظارت مناسب بر انتخابات شكل می‌گیرد. در گذشته قانونگذار، بررسی صلاحیت‌ها و نظارت را به هیات‌های اجرایی منتخب مردم داده بود كه   گروه‌هایی متشكل از معتمدان، افراد شناخته شده و امین بودند. از سوی دیگر، شورای نگهبان بیشتر به بررسی صلاحیت‌های احراز نشده می‌پرداخت. بسیاری به خاطر دارند كه در مجالس اول، دوم و سوم شورای اسلامی، افرادی كه در هیات‌های اجرایی و سپس هیات‌های نظارت ردصلاحیت می‌شدند به شورای نگهبان اعتراض كرده و خواستار بررسی دوباره می‌شدند، اما در دوره‌های اخیر انتخابات بارها مشاهده شده كه فردی در هیات‌های اجرایی و نظارت تایید شده، اما شورای نگهبان اقدام به ردصلاحیت او كرده است.خروجی و كاركرد چنین سیستم انتخاباتی دیگر در مسیر تحقق یك انتخابات رقابتی نخواهد بود. در سطح جهان برای بهبود شاخص‌های انتخاباتی نظارت را به احزاب سیاسی سپرده‌اند و حاكمیت مسوولیتی در خصوص نظارت بر انتخابات (به معنای احراز صلاحیت) ندارد و تنها تضامین لازم برای برگزاری یك انتخابات ایمن، سالم و همگانی را ارایه می‌كند. تا زمانی كه دولت‌ها (به معنای حاكمیت) به نام شورای نگهبان وظیفه احزاب سیاسی را به عهده بگیرند و آن را به انجام برسانند، قاعدتا نفوذ سلیقه‌ها، جناح‌ها و باندهای سیاسی غیرقابل اجتناب است، چراكه هر فرد و جریانی، سلایق خاص خود را دارند و نهایتا این سلایق اعمال می‌شوند.

 

این تحمیل سلایق در شورای نگهبان طی سال‌ها و دهه‌های مستمر به اندازه‌ای غلیظ شده تا اینكه به جایی رسیده كه همواره یك جریان سیاسی به نام اصلاح‌طلبان ردصلاحیت شده و میدان انتخابات یكسره در اختیار گروه‌های اصولگرا و جریانات دست راستی قرار می‌گیرد! به همان نسبت بیشتر شدن اعمال سلیقه‌ها در انتخابات، مشاركت مردم هم كاهش پیدا كرد تا جایی كه در آخرین انتخابات در سال 1400 میزان مشاركت در شهرهای بزرگ زیر 30درصد و در كل كشور حدود 48درصد بوده است.اما اگر انتخابات در اختیار احزاب سیاسی قرار بگیرد، احزاب سیاسی در یك فرآیند قانونی زمینه تربیت نیروهای سیاسی را فراهم كرده و تلاش می‌كنند، تصویر شفافی از مهم‌ترین مطالبات مردم به دست آورند. در نظام‌های پارلماتاریستی، احزاب به اندازه اقبالی كه از سوی مردم كسب كرده‌اند، سهمی در پارلمان خواهند داشت و متناسب با سهم خود در تصمیم‌سازی‌ها مشاركت دارند. حتی پس از انتخابات اگر صلاحیت فردی از حزبی تایید نشد، سهم و جایگاه حزب، دست نخورده باقی می‌ماند تا حزب یاد شده فرد دیگری را معرفی كند. در واقع حق حزب و رای مردم پایمال نمی‌شود. اما در انتخابات ادوار گذشته ایران، مثلا فردی در اصفهان تایید صلاحیت شد، رای مردم را كسب كرد و در آستانه حضور در مجلس، دوباره ردصلاحیت شد . به عبارت روشن‌تر، رای مردم كان لم یكن تلقی شده و نهایتا جایگاه حزب هم از بین رفت. انتخابات در ایران هم باید در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرد، اما متاسفانه نحوه تصمیم‌سازی‌های انتخاباتی در قانون جدید به گونه‌ای است كه آخرین دریچه‌های افزایش مشاركت‌های مردمی را هم می‌بندد. برخی جریانات، قدم به قدم و گام به گام در حال ایجاد محدودیت برای احزاب، مردم و افراد منتخب هستند. تداوم این روند جمهوریت نظام را تضعیف كرده و زمینه را برای اعمال سلیقه فراهم می‌سازد. در واقع پرسش‌های بنیادینی در خصوص انتخابات ایران وجود دارد كه باید به آن پاسخ داده شود و آن اینكه چرا مشاركت در انتخابات ایران هر دوره كمتر شده است؟

چرا هر بار كه رقابت نزدیك بوده، مشاركت و اقبال مردم بیشتر و هر بار كه ردصلاحیت‌ها فزونی گرفته، مردم با صندوق‌های رای قهر كرده‌اند؟ واقع آن است هر زمان كه مردم از صندوق‌های رای ناامید شوند و زمینه كنشگری سیاسی برای آنها مسدود شود، مسیرهای دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان می‌كنند. نمونه این نوع انسدادها در انتخابات 98 و 1400 و متعاقب آن رخدادهای اعتراضی سال 1401 به عینه نمایان شد.هر بار كه سیستم متوجه شد كه زمینه كنشگری‌های آزاد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی باید فراهم شود، به همان میزان هم مشاركت بیشتر مردم را تجربه كرد و به این مشاركت‌های فزاینده بالید. در نقطه مقابل هم هر زمان ردصلاحیت‌ها بیشتر شد و انسداد سیاسی و انتخاباتی افزایش یافت، مشاركت مردم هم كاهش چشمگیری پیدا كرد. نظام حكمرانی امروز در مسیر یك انتخاب سرنوشت‌ساز قرار گرفته است، تن دادن به انتخاب «مردم» یا انتخاب «برخی جریانات خاص»؟


 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.