ذوب رفتار منجمد با غرب

ذوب رفتار منجمد با غرب

وقتی مردم امید بیشتری داشته باشند، حمایت بیشتری از سیستم می‌كنند. بنابراین مشاركت بیشتری در انتخابات خواهند داشت و نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و... حساس می‌شوند.

دنیای قلم - اسماعیل گرامی‌مقدم : اتخاذ راهبردهای كلان در حوزه سیاست خارجی، موضوعی است كه در سطوح كلان حاكمیت‌ها تصمیم‌گیری می‌شود. موضوع ایجاد ارتباط با امریكا، طی دهه‌های اخیر همواره به عنوان یكی از مهم‌ترین پرونده‌های پیش روی كشور بوده است؛ پرونده‌ای كه بسیاری از تحلیلگران معتقدند حل آن، بخش قابل‌توجهی از مشكلات كشور را حل‌وفصل كرده و فرصتی ویژه در اختیار ایران قرار می‌دهد تا برنامه‌هایش برای رشد و توسعه پایدار را محقق سازد. جریان اصلاحات همواره تقدم خود را بر تنش‌زدایی، تعامل و مدارا در سطوح داخلی، منطقه‌ای و جهانی قرار داده است. این رویكرد اصلاحی، اما همواره از سوی طیف‌های رادیكال جناح راست با نقدهای جدی و بنیادین مواجه می‌شد. چهره‌های اصولگرا، همواره چهره‌های اصلاح‌طلب را به این دلیل كه از بهبود مناسبات ارتباطی با غرب صحبت می‌كردند؛ غربگرا، خودفروخته و وابسته به غرب معرفی می‌كردند. این رویكردهای جناحی و نگاه‌های سیاسی باعث شد بخش قابل‌توجهی از ظرفیت‌ها و فرصت‌های كشور اتلاف شده و امكان شكوفایی پیدا نكنند.

 

به همین دلیل هم نه تنها معادله پیش روی ایران و امریكا در طول دهه‌های گذشته حل نشد، بلكه مدام بر حجم مشكلات و ابهامات نیز افزوده شد. امروز اما اشاره‌های گاه و بیگاهی از سوی برخی مقامات نزدیك به رییس‌جمهوری درباره مذاكره حقوقی با امریكا مطرح می‌شود كه می‌توان آن را به منزله احتمال تغییر در برخی راهبردها تفسیر كرد. واقع آن است كه امریكا آسیب‌های فراوانی را به منافع ایران وارد ساخته است؛ رفتار گذشته طرف امریكا را البته باید نكوهش كرد، در عین حال باید در راستای منافع ملی و مطالبات مردم گام برداشت. بسیاری از كشورها هستند كه نسبت به راهبردهای ایالات متحده نقدهای جدی دارند، اما در عین حال با این كشور ارتباط (در عین رقابت و نقد) دارند. چین، روسیه، ویتنام و... از جمله این كشورها هستند. سال‌هاست كه كارشناسان اعلام می‌كنند حل مشكل تحریم‌ها و احیای برجام در گروی مذاكره دوجانبه ایران و امریكاست.

 

ایجاد این ارتباط نه تنها برخلاف اصول انقلابی كشور ایران نیست، بلكه می‌تواند تقویت‌كننده راهبردهای كشور هم باشد. حل معادلات میان ایران عربستان یكی ار رویكردهای جدید دولت سیزدهم بود كه پس از سال‌ها جنگ سرد منطقه‌ای با عربستان را پایان داد. آیا عدم ارتباط ایران و عربستان فایده‌ای برای دو كشور داشت؟ مگر غیر از این است كه دشمنان مشترك از این سردی روابط استفاده و تلاش كردند منویات خود را محقق كنند. اما از سر‌گیری روابط ایران و عربستان بازخوردهای مثبت و دستاوردهای مطلوبی به جای گذاشته است. در كشورهای اسلامی هم استقبال فراوانی از آن صورت گرفت. در واقع یكی از منافذی كه دشمنان از طریق آن تلاش می‌كردند منافع كشورهای منطقه‌ای را تاراج كنند، بسته شد.

 

به عبارت روشن‌تر، دیگر دلیلی برای فروش نجومی سلاح به كشورهای منطقه وجود ندارد و دیگر منابع انرژی كشورهای منطقه با قیمت‌های اندك به فروش نمی‌رسد. نزدیكی ایران و عربستان باعث حل معادلاتی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و... شد. همه این دستاوردها برآمده از یكی از مهم‌ترین راهبردهای اصلاح‌طلبانه بود كه توسط دولت اصولگرا اجرایی شد. واكنش اصلاح‌طلبان به این راهبردها اما برخلاف رقبای‌شان مثبت است. اصلاح‌طلبان نشان داده‌اند كه همواره رفتار درست را فارغ از اینكه كدام گروه و جناح آن را عملیاتی می‌كنند تایید می‌كنند. اما پرسش مهم این است، چرا این راهبرد درست را در یك سطح بالاتر امتحان نكنیم؟ چرا بحرانی كه در روابط ایران و امریكا شكل گرفته را در عین مصلحت، احترام متقابل و توجه به اصول انقلابی حل‌وفصل نكنیم؟ همان‌طور كه اشاره شد، یكی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی كشورمان، بحث پرونده هسته‌ای است كه بیش از دو دهه است منافع ایران را تحت‌الشعاع قرار داده است. وقتی پرونده هسته‌ای حل شود، هم مطالبات مورد نظر غرب پاسخ داده می‌شود و هم ایران تحریم‌ها را پشت سر می‌گذارد. به بازار نفت باز می‌گردد، تولید رونق می‌گیرد، سرمایه‌گذاری خارجی جلب می‌شود و نهایتا آمارهای اشتغالزایی افزایش پیدا می‌كند. جدا از این مسائل در نگاه به شرق هم توازنی ایجاد می‌شود تا كشورهای شرقی تصور نكنند هر قراردادی را روی میز قرار دهند و هر خواسته‌ای طرح كنند، ایران ناچار به اجرای آن است. لذا به نظر من مهم‌ترین ویژگی مذاكره دوجانبه با امریكا آن است كه واسطه‌ها حذف می‌شوند.

 

اروپایی‌ها كه سال‌ها تصور می‌شد در مساله برجام می‌توانند بی‌طرف عمل كنند، نشان دادند كه فاقد توانایی و نفوذ لازم هستند.  

چین و روسیه هم فاقد چنین ظرفیتی هستند كه بتوانند از جانب امریكا مذاكره‌ای با ایران داشته باشند. با این راهبرد جدید اما بسیاری از مشكلات ایران در سطح بین‌المللی حل می‌شوند. اگر این بحران‌ها در سطح بین‌المللی حل شوند، بدون تردید بخش قابل‌توجهی از مشكلات داخلی هم حل‌و‌فصل می‌شوند. یكی از مهم‌ترین دلایل افزایش نرخ ارز، انتظارات تورمی برآمده از تحریم‌ها است. وقتی در بازارهای كشور ثبات ایجاد شود، ایران از ظرفیت‌های اقتصادی‌اش به نحو احسن استفاده كند و به بازارهای بین‌المللی دسترسی داشته باشد، این ثبات در فضای داخلی هم طنین‌انداز می‌شود. انعكاس این ثبات در مناسبات ارتباطی مردم با نظام حكمرانی هم مشاهده خواهد شد.

وقتی مردم امید بیشتری داشته باشند، حمایت بیشتری از سیستم می‌كنند. بنابراین مشاركت بیشتری در انتخابات خواهند داشت و نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و... حساس می‌شوند. حل این معادلات به نام هر جناحی كه تمام شود به نفع مردم و كشور است. همان‌طوركه روابط منجمد با عربستان ذوب شد و هیچ خدشه‌ای به اقتدار ملی ایرانیان وارد نشد، حل مشكلات با كشورهای غربی به خصوص امریكا هم اقتدار منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را ارتقا می‌بخشد و زمینه پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی را فراهم می‌سازد.
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.