به جای «عدول» می‌توان «عبور» كرد

به جای «عدول» می‌توان «عبور» كرد

اینكه برخی جریانات امام (ره) را مخالف جمهوریت معرفی می‌كنند،  دردناك است

دنیای قلم - اسماعیل گرامی‌مقدم : این روزها موضوع پیدا كردن راهكاری برای حل مشكلات بنیادین كشور، مساله‌ای كلیدی در فضای تحلیلی كشور است. برای این منظور لازم است نگاهی به مسیر طی شده در كشور بیندازیم، چراكه خردمندان معتقدند، آنچه امروز پیداست، ریشه‌اش در گذشته است. اساسا انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام (ره) به پیروزی رسید؛ گزاره‌ای كه مردم را در سال‌های انقلاب امیدوار ساخت و از امام یك رهبر فرهمند و كاریزما ساخت، برآمده از ویژگی‌هایی است كه مردمداری مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود. امام همه ویژگی‌های رهبران فرهمند را دارد. امام (ره) بلافاصله پس از حضور در ایران در بهشت زهرا می‌گوید، «من به پشتوانه ملت، دولت تشكیل می‌دهم.» این عبارات نشان می‌دهد همه تكیه امام بر مردم بود. اینكه تحولی در جوانان عصر انقلاب رخ داد و آنها را به شرایطی رساند كه حتی حاضر بودند جان‌شان را برای امام (ره) فدا كنند، ناشی از این ویژگی امام (ره) بود. اینكه برخی افراد و جریانات این روزها به امام (ره) بهتان می‌زنند و ایشان را مخالف مردمسالاری و جمهوریت معرفی می‌كنند واقعا دردناك است. طی روزهای گذشته مدیرمسوول روزنامه جوان مطلبی با این محتوا نوشت كه «امام نه معتقد به مردمسالاری بود و نه معتقد به جمهوری اسلامی» اظهاراتی كه جز دروغ و بهتان چیز دیگری نیست. ایرادی ندارد، این دوستان شفاف بگویند ما طرفدار سیره آیت‌الله یزدی هستیم.

واقع آن است، ایده‌های مطرح شده كه آیت‌الله مصباح بارها به آن اشاره كرده‌اند، كاملا برخلاف سیره امام است. مگر می‌شود امامی كه در اوایل حضور در تهران اعلام می‌كند «ما می‌خواهیم حكومتی تعیین كنیم كه به اختیار این نسل باشد،» مخالف جمهوریت باشند. مگر می‌شود این شخصیت كه می‌گوید: «جمهوری اسلامی نه یك كلمه كم و نه یك كلمه بیش» به مردمسالاری اعتقادی نداشته باشد؟ 

اساسا در انتخابات مجلس سوم كه جریان خط امام آن روز (اصلاح‌طلبان امروز) رای آوردند، چه افراد و جریاناتی می‌خواستند انتخابات تهران را باطل اعلام كند؟ مگر غیر از این است كه امام خطاب به شورای نگهبان اعلام كرد، اگر نتایج انتخابات را سریع اعلام نكند، احمد آقا را برای این موضوع می‌فرستد تا نتایج را اعلام عمومی كند. عبارت «میزان رای ملت است»، اساسا در همان زمان مطرح شد. این بهتان‌ها را نه ما می‌پذیریم، نه مردم و نه تاریخ خواهد پذیرفت. واقع آن است كه هرگز تلاش نشد مسائل ملت حل شوند. مسائل یا به تعویق افتادند یا جمع شدند! باید بدانیم برخوردهای امنیتی تنها راه‌حل مسائل نیست. در سال 76 اگر مردم به اصلاحات رای دادند و بارقه‌های امید برای تغییر شكل گرفت با مانع‌تراشی‌ها، جرقه اعتراضات سال 78 زده شد. آن جریان سال 78 هم حل نشد، جمع شد. در سال 88 هم می‌شد، 


به گونه‌ای دیگر رفتار شود و مطالبات مردم موردتوجه قرار گیرد. اما نشد؛ وقتی در هر جامعه‌ای اجازه داده نشود مردم نظرات‌شان را مطرح كنند، نارضایتی بروز می‌كند. ابن خلدون می‌گوید: «وقتی نارضایتی به وجود آمد، بعد بی‌اعتمادی به وجود می‌آید، نهایتا اعتراض شكل می‌گیرد و همبستگی از میان می‌رود.» این روند دقیقا در ایران سال‌های اخیر هم طی شد تا اینكه پس از رخداد 88 ماجراهای 96 و 98 و 1401 ایجاد شدند. اما همچنان جریانی در كشور وجود دارد كه توجهی به خواسته‌های مردم نمی‌كند. در نقطه مقابل جریانی در كشور وجود دارد كه از سر دلسوزی تلاش می‌كند عملكردهای اشتباه كنار گذاشته شوند. زمانی كه ما از اصلاحات سخن می‌گوییم، از یك واژه گم و پیچیده صحبت نمی‌كنیم. گذر از عملكردهای غلط و اشتباه خودش نوعی اصلاحات است. باید قبول كرد كه می‌توان از برخی گزاره‌های غلط عبور كرد اما از اصول عدول نكرد. 4 پیشنهاد داریم كه آنها را تشریح می‌كنم. 
در حوزه اقتصاد، كشور چین را داریم كه قبلا اقتصادی سوسیالیستی داشت و از 40 سال قبل تصمیم گرفت كه این مكتب سوسیالیستی را كنار بگذارد. چینی‌ها مكتب كاپیتالیستی را سرمشق اقتصادی قرار دادند و به دستاوردهای قابل توجهی رسیدند. حاكمان این كشور متوجه شدند كه برای ایجاد رضایت نسبی در جامعه باید رویكردهای اقتصادی منطقی را در پیش بگیرند. ما هم باید در حوزه‌های اقتصادی به گونه‌ای رفتار كنیم كه حس تغییر ایجاد شود. بلافاصله پس از اینكه عنوان می‌كنیم كه باید تغییری در جامعه ایجاد شود، برخی اعلام می‌كنند، «رژیم پهلوی تن به این عقب‌نشینی داد كه سقوط كرد.» اساسا متغیرهای حاكم در آن زمان با شرایط فعلی متفاوت است و مقایسه این دو گزاره با هم غلط است. بیانیه اخیر آقای خاتمی در خصوص به سخره خوردن اصلاحات حاوی معانی مهمی است. اساسا وقتی در جامعه‌ای امكان اصلاح وجود نداشته باشد این جامعه به بن‌بست خواهد رسید. وقتی ایشان از خود اصلاحی سیستم سخن می‌گویند، باید دید منظورشان چیست؟ طی سال‌های اخیر عمق شعارهای معترضان تغییر كرده است. زمانی نهایت شعارهای معترضان، «رای من كو» یا «ضرورت اصلاحات اقتصادی» بود، اما امروز شعارهای دیگری مطرح می‌شود. اگر حاكمان دست به خوداصلاحی نزنند، مشكلات بیشتر می‌شود. مدتی قبل مقاله‌ای را در «اعتماد» منتشر كردم و در آن 4 رویكرد اصلاحی كه نیاز به تغییر قانون اساسی ندارد را برشمردم. یعنی صحبت ما اساسا تغییر قانون اساسی نیست، بلكه بدون اصلاح قانونی اساسی هم می‌توان شیوه حكمرانی را بهبود بخشید. مگر با همین نظارت استصوابی فعلی، مجلسی در حد و قواره مجلس ششم شكل نگرفت؟ عفو اخیر رهبری درباره زندانیان سیاسی و دستگیر‌شدگان رخدادهای اخیر از همین دست اقدامات اصلاحی است. این رویكرد را باید تداوم بخشید و نباید این رویكرد را حاشیه‌دار ساخت. عفو عمومی را نباید با اظهارات حاشیه‌ای خراب ساخت. هر انعطافی كه به نفع ملت باشد، قابل تقدیر است. این عفو نشانه‌ای از عقلانیت حاكمیت است و باید آن را استمرار بخشید. مگر جز این بود كه مردم از این رویكرد استقبال كردند و آن را ستودند. هر تغییری به نفع ملت، باعث استقبال ملت می‌شود.

 

 

این تعارض در نگاه این بخش از مسافران حج كه شكی در دلبستگی دینی‌شان نداشتم، برایم جالب بود كه چگونه، هم خواستار حفظ هویت تاریخی این دو شهر بودند و هم آن تغییرات كه چیزی از هویت عصر پیامبر باقی نگذاشته بود، می‌ستودند و توجه نداشتند كه از دست رفتن آن میراث ارزشمند به بهای این تغییر دست‌یافتنی شده و این بیشتر در ذهنم رسوب كرد كه چگونه سیاست حاكم می‌تواند همان چیزی را كه ادعای حفظ آن را دارد، نابود سازد. بعدها اتفاق دیگری هم افتاد كه این موضوع را برایم تعمیق كرد. خواندن بعضی متون ادبی، نكته‌ای حایز اهمیت را برایم روشن كرد، اینكه یك قرن پیش، سه شهر استانبول، قاهره و بغداد در آن دوره شهرهایی مانند لندن و پاریس و رم و همتراز با آنها، بستر خلق داستان‌ها و رمان‌های مشهوری بوده كه می‌توان نمونه‌های متعددی از آن را در داستان‌های آگاتا كریستی دید. لوكیشنی كه در پایان قرن بیستم، جز در بعضی از فیلم‌هایی كه از فضای تاریخی شهری مثل استانبول استفاده كرده‌اند، چندان در داستان‌ها و رمان‌ها جایی ندارند. به عبارتی، با نابودی آن فضای خاص معماری و از دست رفتن هویت منحصربه‌فرد شهری و نابودی بافت بومی فرهنگی، دیگر قاهره و بغداد، با آن بی‌هویتی گل‌درشت، چیزی جز تصویری مغشوش برای عرضه ندارند و به جای آن، خاورمیانه تبدیل شده است به دبی و دوهه با معماری‌ای كه می‌تواند نیویورك یا بوینس‌آیرس یا هر جای دیگر باشد و همین آسمانخراش‌ها و اتوبان‌ها و زیرگذرها، برای آنها كه طی سفر حج، یا دیداری از شهرهای كشورهای حاشیه خلیج فارس، مقهور اتوبان‌های عریض و برج‌های بلند هستند، می‌شود الگویی برای بافت شهری. و این‌گونه است كه حاصل آن الگو، در شهری مهم مانند مشهد شده است مرقد حضرت رضا(ع) وسط اتوبان و زیرگذر و حالا همین اتفاق برای شیراز و شهرهای دیگر در حال وقوع است، بی‌توجه به اینكه چنین اماكنی وسط اتوبان چه معنا دارند و 50 سال دیگر قرار است این اتوبان و زیرگذر، چگونه معانی قدسی و دینی را در میان بوق و دود و همهمه بازتولید كنند؟ نمی‌دانم آیا متوجه هستیم آنچه تصمیم به نابودیش گرفته‌ایم، فراتر از یك بافت تاریخی، بلكه هویت دینی یك شهر است؟و عجیب اینكه این اتفاق دارد توسط مدعیان هویت دینی انجام می‌شود.

 


بحث بعدی بحث نگاه به حجاب اجباری است. خانواده شخص من باحجاب هستند و دیدگاه‌هایم در این زمینه مشخص است. اما برای جامعه جوان ناراحت‌كننده است كه حجاب اجباری باشد. از این مورد هم می‌شود عدول نكرد بلكه می‌توان به نفع ملت عبور كرد. نكته سوم مورد نظر من بحث دیپلماسی فعال و پویاست. ما باید در زنجیره اقتصاد جهانی حضور داشته باشیم و برای این منظور به یك دیپلماسی پویا نیاز داریم. رشد اقتصادی بدون سیاست خارجی منطقی ممكن نخواهد بود. جدای از این موارد ما باید احساس تبعیض را در جامعه از میان ببریم. نهایتا آخرین موضوع هم بحث انتخابات است، باید قبول كرد نظارت استصوابی كارایی نداشته است. برخی افراد و جریانات در كشور هستند كه متوجه اهمیت مشاركت بالای مردم در انتخابات نیستند. باید فضا برای حضور مردم و گروه‌های مختلف سیاسی فراهم شود و به بهانه‌های مختلف افراد مورد اعتماد مردم از صحنه انتخابات حذف نشوند.
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.