دومینوی حقیقت راه مرجعیت رسانه‌ای

دومینوی حقیقت راه مرجعیت رسانه‌ای

گر می‌خواهیم مرجعیت رسانه‌ای به كشورمان برگردد، اگر می‌خواهیم نهاد حكومت و جامعه درست ببیند و تصمیمات مبتنی بر حكمت و آگاهی بگیرد، پای از گلوی رسانه‌ها ‌برداریم

دنیای قلم -ابوالفضل فاتح : این روزها مكررا از ضعف «مرجعیت رسانه‌ای» در كشورمان سخن به میان می‌آید. در كورسوی رسانه‌های آزاد و مستقل، در انحصار صدا و سیما و پروپاگاندای یك سویه‌ -و در دورانی كه رسانه‌هایی را به «بولتن» و بعضی را به بنگاه سیاسی و تجاری تقلیل داده‌ایم- متاسفانه اعتماد عمومی به خبر و رسانه داخلی عمیقا تخریب شده است. تا جایی كه این روزها، در حوادث غمبار اخیر كه دل هر انسان منصفی را به درد می‌آورد و بی‌گناهان بسیاری به خاك و خون كشیده شده‌اند، تقریبا هیچ گزارشی از رسانه‌های داخلی مرجعیت نمی‌یابد و مردم و نخبگان و حتی بسیاری از مسوولان، نمی‌دانند حقیقت هر حادثه‌ای دقیقا چیست و هر كس به ریسمانی دست یازیده و بسیاری از نگاه‌ها متوجه روایت‌های آن سوی مرزها شده است. فهرست بلندی از این حوادث را می‌توان برشمرد و این داستان امروز و دیروز نیست كه داستان سال‌های سال است. هیچ كشوری را نمی‌شناسم كه از تقویت رسانه‌های آزاد مستقل زیان دیده باشد، لكن حاكمیت‌های فراوانی را می‌شناسم كه در فقدان رسانه‌های آزاد دچار خطای شناختی برای خود و ملت‌های‌شان شده‌اند. بسیاری از نقاط آسیب‌پذیر كشورمان در عرصه فرهنگ و جامعه و سیاست و دیپلماسی از همین فقدان شفافیت و نبود رسانه‌های مستقل و خلأ مرجعیت رسانه‌ای ناشی شده است.

 

ریشه‌های هراس از رسانه هر چه باشد، نتیجه نهایی‌اش ضعف است نه اقتدار. اینكه می‌بینیم در بسیاری از حوادث و صحنه‌ها، در تشخیص خیر مشترك دچار پراكندگی هستیم به این دلیل است كه بسیاری از نهاد‌های مدنی ازجمله رسانه كه باید در تشخیص «خیر مشترك» به مردم، نخبگان و حاكمیت كمك كنند را از هم پاشیده‌اند. شاید گمان‌شان آن بود كه این‌گونه، آسوده‌تر حكم می‌رانند، حال آنكه تمامیت كشور و ملت را با مخاطره مواجه ساخته‌اند. اگر اصول مردم محور «قانون اساسی» نادیده گرفته نمی‌شد و رسانه‌های آزاد نقش كلیدی خود را ایفا می‌كردند، در بستری از «جریان اطلاعات غنی» و «فضای عمومی» شفاف و بالنده، جامعه در تشخیص «خیر مشترك» خود، استقرار می‌یافت و بیش از «نخواستن»های مكرر تاریخی به «خواستن»های دوراندیشانه و عقلانیت محور اولویت داده می‌شد هر اصلاح و تغییری بر افقی روشن مستقر می‌گردید.


بسیاری از مصایب امروز كشورمان همان گاه آغاز شد كه كمِیتِ «آزادی» و «جمهوری»، در میان شعارهای اساسی انقلاب، لنگ شد و گوش‌ها تاب شنیدن را ازدست داد. ریشه دردهای امروز این نشنیدن و ندیدن و انحصار است كه در فقدان رسانه‌های مستقل آزاد مضاعف شده است. سخن نگارنده متوجه به رسمیت شناخته شدن آزادی به جای رسمیت دادن به تحكم و تحمیل است. آزادی كه رسمی نباشد، آزادی تحمیلی است و آثار آزادی به رسمیت شناخته شده را نخواهد داشت، كما اینكه بسیاری از آزادی‌های مردم ایران، ناشی از فشار مردم به حاكمیت یا پیامدهای تكنولوژی است و ناشی از 
به رسمیت شناخته شدن آن آزادی‌ها از سوی حاكمیت نیست. 

مواهب بزرگ‌تر آزادی برای ملت‌ها و تمدن‌ها، آنگاه هویدا خواهد شد كه حكومت‌ها و نهادهای قدرت آن را به رسمیت بشناسند و بلكه آن را تولید و تسهیل كنند. 
به عنوان نمونه‌ای از مواهب به رسمیت شناخته شدن و تسهیل آزادی، مقارن با ۱۶ آذر از آثار سازمان رسانه بی‌پیشینه‌ای یاد می‌كنم كه از دل «جنبش دانشجویی» و «جهاد دانشگاهی» و «دانشگاه» برخاست و از سوی «نخبگان، مردم و حاكمیت» به رسمیت شناخته شد. ایسنا، در مدتی كوتاه مرجعیت نخست دامنه وسیعی از اخبار مهم ایران را به دست گرفت و نگاه‌ها را به داخل، معطوف ساخت. خبرهای ایسنا «دومینووار» در رسانه‌های دوران اصلاحات تكرار شد و بر تیترهای نخست نشست و نیز پس از ایسنا، خبرگزاری‌های دیگری متولد شد و فرهنگ مصرف خبر در ایران تغییر كرد تا جایی كه ایران از نخستین كشورهایی شناخته می‌شود كه عموم مردم مستقیما از خبرگزاری‌هایش خبر دریافت می‌كنند. ایسنای آن دوران ملاحظه منافع ملی و مصالح مردم را داشت، اما سیاست خبری‌اش بر دروغ و تملق و تصنع، یا فریب مخاطب استوار نشده و از این رو رسانه‌ای «معرفت بنیاد» با طعم حقیقت و مورد اقبال و اعتماد موافقان و مخالفان بود. حضور آزاد و نقاد خبرنگاران در ماموریت‌های خبری و صحنه‌های میدانی مانع وقوع بسیاری از خشونت‌ها و مفاسد و پنهانكاری‌ها و صحنه آرایی‌های بعدی می‌بود و این معجزه دوربین و چشم شاهد و جست‌وجو‌گر دانشجویان خبرنگار بود. اما در پی تحولات سیاسی، متاسفانه آن تجربه شكوهمند، از سوی آنها كه از رسانه می‌هراسند یا رسانه را صرفا ابزار پروپاگاندا می‌دانند، نه واسطه آگاهی، تحمل نشد و با ایسنایی كه نه تنها در جست‌وجوی «ایران به روایت ایران» كه به دنبال «جهان به روایت ایران» بود، همچون بسیاری از پدیده‌های افتخارآمیز دیگر، طی دوران همان كردند كه می‌دانیم و افسوسی كه برای بدنه پرتلاش، صادق و دلسوز آن بر جای ماند.

 علاوه بر چالش‌های ایسنا در دولت‌های مختلف، تغییرات، ادبیات، رویكرد و عملكرد بسیاری از رسانه‌های ما نشان می‌دهد، مشكل رسانه‌ای كشور، فقر تكنولوژی یا آموزش نیست كه البته هر چه توسعه یابد مطلوب‌تر است. مشكل اصلی رسانه در ایران، فهم ناقص یا تمامت‌خواهانه از رسانه نزد مراكز قدرت است و راه‌حل نظام رسانه‌ای ایران، نیز پذیرش چند صدایی و استقلال تحریری است. حتی رسانه‌های حكومت نیز می‌توانند در عین آنكه در خدمت مالكان خود هستند، با رفتار حرفه‌ای، ایشان را به شناخت بهتر واقعیت‌ها، پاسخگویی و انتقاد‌پذیری وادار كنند، نه آنكه چون رسمی‌ترند غیرحرفه‌ای‌تر بنویسند و به شكل هدفمند صاحبان قدرت را كانالیزه خوانش‌های سیاسی و امنیتی خود كنند و مردم را نیز به گمگشتگی و حیرت اندازند. كاركرد رسانه بیداری و هوشیاری و نوشاندن طعم تدبیر است نه هراس از حقیقت.


نگرش هوشمند به تحولات حوزه ارتباطی با «هراسمندی» متفاوت است. نتیجه «هراسمندی» آن است كه به جای آزادی رسانه‌های داخلی و افزایش سواد رسانه‌ای مردم، به محدودیت‌های غیرعقلایی روی آوریم. رسانه‌های آزاد را ببندیم یا با تهدید خبرنگاران، تحریریه‌ها را سفارشی كنیم یا در نمونه‌ای دیگر چنانكه در وقایع اخیر دیدیم، اقدام به مجازات دسته‌جمعی (collective punishment) مردم كنیم. یعنی برای آنكه افرادی خارج از سیاست‌های حاكمیتی از برخی برنامه‌های اینترنتی بهره‌مند نشوند، ده‌ها میلیون مردم و كسب و كارشان را به یك‌باره و به شكل جمعی مورد مجازات قرار دهیم و همه می‌دانیم كه «مجازات جمعی» تا چه اندازه غیرحقوقی و نكوهیده است. 
در حكمرانی مدرن، وظیفه حاكمیت تسهیل جریان آزاد اطلاعات است و اخلال در آن، اخلال در مسیر تعقل جامعه و حكومت است كه آسیب نهایی آن متوجه تمامیت یك كشور خواهد شد. قدرت نمی‌تواند شریان‌های ارتباطی را به اراده كسانی بسپارد كه درك درستی از ماهیت این فضا ندارند، آن هم در دورانی كه دولت / ملت‌های مجازی شكل گرفته و مرزهای هویتی جدیدی ظهور یافته است! محدودیت‌های هراسمندانه یا ناشی از سلائق سیاسی راه‌حل نیست كه ایجاد معضل است. راه‌حل، بازگشت به حقیقت است.  


درست است كه در دوران «پساحقیقت» تولید انبوه دروغ آسان شده است، اما این‌گونه نیست كه طعم زلال «حقیقت» خریدار ندارد و از قضا مشتاقان حقیقت تشنه‌ترند و جریان حقیقت می‌تواند، دروغ و تزویر را از هر سو كه باشد در تنگنا قرار داده یا  بر ملا كند. حال آنكه اتكا به «توفان دروغ» و برساخت «امپراتوری دروغ» مخصوصا دروغ رسمی، اعتمادسوز و خانمان‌برانداز است و دودمان همه را بر باد می‌دهد و این متاسفانه متوجه همه، از رسانه‌های حكومتی و غیرحكومتی اعم از كلاسیك و مجازی است. همه مدیران و خبرنگاران عزیز می‌دانند كه احدی نمی‌تواند با هیچ مستمسكی ایشان را وادار به انتشار دروغ كند.‌ ای كاش هر كسی كه رسانه‌ای دراختیار دارد از دولتی و خصوصی و تخصصی و شخصی ولو یك حساب «توییتری» و یك توییت، از انتشار «دروغ» ممانعت كند و جز به حقیقت و انصاف تعهدی نداشته باشد. بدانیم این فقط دروغ نیست كه «دومینووار» تكرار می‌شود و تخریب می‌كند، زنجیره یا «دومینوی حقیقت» ظرفیت بالاتری برای تكرار و درنتیجه اصلاح امور دارد. كافی است به لوازم و بستر آن متعهد باشیم. البته نسخه بسیار دشواری است و تحمل آن برای گوش‌هایی كه به شنیدن دروغ عادت كرده‌اند، بسیار دشوارتر. 


پس راه آسان‌تری پیشنهاد می‌شود. اگر می‌خواهیم مرجعیت رسانه‌ای به كشورمان برگردد، اگر می‌خواهیم نهاد حكومت و جامعه درست ببیند و تصمیمات مبتنی بر حكمت و آگاهی بگیرد، پای از گلوی رسانه‌ها ‌برداریم و بگذاریم كه در این توفان دروغ، حداقل یك رسانه، فقط یك رسانه داخلی (یك شبكه تلویزیونی مستقل، یك خبرگزاری، یك پایگاه برخط، حتی یك كانال تلگرامی) به واقع آزادانه همه راست‌ها را بگوید و البته آن راست‌ها را نیز به رسمیت بشناسیم. در این صورت «دومینوی حقیقت» شكل خواهد گرفت و داستان رسانه و داستان‌های مهم دیگری در ایران تحول خواهد یافت. كما اینكه به جای ستاندن گام به گام همه‌چیز از دست مردم، باور دارم اگر می‌گذاشتید یكی از سران قوا، یكی از خطبای چندگانه تریبون جمعه تهران، یكی از حقوقدانان و فقهای شورای نگهبان و.... از هر كدام فقط یكی صدای واقعی و بلند و بدون تبعیض مردم باشد، آنگاه حلاوت و آثار حیرت‌انگیز این نسخه را بر بازگشت امور به مسیر درست مشاهده می‌كردید و تكرار و توسعه این نسخه و بازگشت حقوق مردم به مردم را بر هر چیز ترجیح می‌دادید.  امیدی به پذیرش ندارم، اما از باب خیرخواهی مجددا عرض می‌شود، راه مقابله با جعل و دروغ، رسانه معتبر است.

تا یك رسانه حرفه‌ای استوار بر انصاف، حقیقت و راستگویی كامل سر بر نیاورد و تحمل نشود، داستان مرجعیت خبری حل نخواهد شد. این تقلیل دادن یك معضل مهم به یك راه‌حل ساده نیست، این عین راه‌حل است. باور كنید؛ بگذارید حداقل یك رسانه در این كشور، یك رسانه به مثابه «فانوس دریایی» یا «ستاره قطبی» باشد، برای مردم روشنایی، برای شما بیداری و برای میهن، استقلال خبری به ارمغان خواهد آورد.
 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.