درباره احكام انضباطی سنگین برای تعدادی از دانشجویان
خبرها از فشار بر انجمن اسلامی دانشگاه تهران و برخورد انضباطی با اعضای آن موجب تاسف بسیار است.
دنیای قلم -ابوالفضل فاتح: «نمیتوان ایستادگی هاروارد را ستود، اما تریبونهای آزادیخواه دانشگاههای وطن را خاموش كرد»: در پی احكام انضباطی سنگین برای تعدادی از دانشجویان عنوان شد
خبرها از فشار بر انجمن اسلامی دانشگاه تهران و برخورد انضباطی با اعضای آن موجب تاسف بسیار است. انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشكی تهران، عقبه، نبض و نماد و افتخار جنبش دانشجویی كشور و منشا بركات فراوان برای دین و میهن بوده است. از تریبون نسل به نسل این انجمن شجاع بود كه بخشهای دیگر دانشگاه به تحرك آمده، پیوند دانشگاه و دردهای جامعه دنبال، تعلق به ایرانی مستقل و آزاد و معنوی و پیشرفته مطالبه یا بسیاری از شخصیتهای درجه اول روشنفكری سیاسی و مذهبی، پیام خود را به جامعه رسانده و منشا اثر شدند. فشار بر جنبش دانشجویی، ویژگی راستهای افراطی و افولگرایان و استبدادطلبانی است كه میخواهند بر چشمان بیدار دانشگاه خاك پاشیده و در سكوت تریبونهای عدالتطلب و آزادیخواه و معنویتگرا، دامنه اقتدارطلبی یا تباهی و فساد خود را گسترش دهند. بعضی بر این ارادهاند كه اگر بتوانند از دانشگاه، «كاردستی» بازیچه قدرتها یا «اتوبوسهای خالی» بسازند كه بروند و بیایند و خاصیتی نداشته باشند.
ساختن «تریبونهای خاموش» و «اتاقهای تاریك» از نهاد علم، امری محال است و عاقبهالامر «ندا» و« نور» آن ساطع خواهد شد. جامعه رشدیافته امروز، مطالبهگر و پرسشگر و خلاق است و از مرزهای قرمز كاذب گذشته و دیوارهای تك صدایی را خواهد شكست. فشار بر دانشگاه و جریان علم و آگاهی در هیچ دورهای و از سوی هیچ جریانی چه در شرق و چه در غرب عالم برای بانیان آن دستاورد ماندگار و آبرویی به همراه نداشته و صرفا موجب رسوایی و عقبماندگی بوده است. دانشگاه، وقتی دانشگاه است كه بستر جریان آزاد و مستقل علم و انتقاد و آزادیخواهی باشد. نمیتوان ایستادگی دانشگاه «هاروارد» در برابر نژادپرستی و تحكم راستهای افراطی غرب را ستود، اما تریبونهای آزادیخواه در دانشگاههای «تهران» و «ایران» را خاموش یا یكدست با قدرت ساخت.
امید است، آنان كه دل در گرو دین و میهن داشته و به نقشآفرینی دانشگاه در استقلال و بالندگی علمی و تعالی ایران عزیز باور دارند و بیداری دانشگاه را، بیداری جامعه و اصلاح جریان و ساختار و خروجی قدرت میدانند و خود نیز بخشی اثرگذار از این جنبش بوده یا از بركات آن بهره برده و نفوذ كلامی دارند، با مداخله مصلحانه خود نه تنها اجازه ندهند كه گروهی كم اطلاع یا بیاطلاع از طبیعت منتقد، پرسشگر و ترقیخواه دانشجویان و اساتید، بر میراث نزدیك به یك قرن جنبشهای عدالتطلب و فرهیخته جامعه دانشگاهی لطمه وارد سازند، بلكه در هر نقطه، اعتلای كلمه دانش و بینش را سرلوحه هر اقدام برای توسعه و تضمین آینده كشور بدانند، چراكه برای جبران مافات، راهی جز احیای منزلت دانش و دانشگاه در ایران نیست.