تسلط شوم سیاست بر اقتصاد

تسلط شوم سیاست بر اقتصاد

سیاست چطور بر اقتصاد مسلط شده است

دنیای قلم -1) حضرت حافظ، قرن‌ها پیش در بیان اهمیت همكاری و مشاركت جمعی برای اصلاح امور، بیتی با این مضمون سروده كه: «حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/ آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت...» به‌طور كلی سیاست‌های جدیدی كه دولت برای اصلاح نظامات یارانه‌ای اتخاذ كرده است به خودی خود نشان‌دهنده تكاپو برای حل مشكلات معیشتی مردم است. از این منظر باید رویكرد دولت را ستود و از آن حمایت كرد. اتفاقا یكی از تفاوت‌های راهبردی طیف‌های اصلاح‌طلب با گروه‌های محافظه‌كار در همین رویكردهای مشاركت‌جویانه است.  اصلاح‌طلبان معتقدند تفاوتی نمی‌كند چه گروه یا جریانی به مطالبات ملت جامه عمل می‌پوشاند، مهم این است كه گِرهی از هزار توی مشكلات كشور و مردم گشوده شود. بر این اساس است كه اصلاح‌طلبان از هر تلاشی برای اصلاح وضعیت موجود استقبال و برای تحقق آن تلاش می‌كنند؛ رویكردی كه متاسفانه بسیاری از اصولگرایان و نواصولگرایان به آن پایبند نبوده و بر مدار آن گام برنمی‌دارند. برای دسته‌ای از راستگرایان، اساسا موضوع مهم این نیست كه چه مشكلی حل شود یا كدام پرونده به سامان برسد. موضوع مهم آن است كه چه طیف یا جریانی، مشكل را حل یا پرونده مورد نظر را به سرانجام برساند. 
2) دولت سیزدهم در روند اصلاحات اقتصادی مورد نظر خود، دست روی اصلاح قیمت اقلامی گذاشته كه در زمره محصولات حیاتی و كلیدی دهك‌های متوسط و محروم به شمار می‌روند. یكی از این اقلام كلیدی «نان» است. دلیل این اهمیت نیز آن است كه در شرایط فعلی در كشور حداقل 15میلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارند و مساله مهم برای آنها تامین نان و خوراك روزانه است. دولت‌های قبلی تلاش می‌كردند از طریق تخصیص ارز ترجیحی به برخی اقلام مهم به گونه‌ای برنامه‌ریزی كنند كه زمینه دسترسی اقشار محروم به نان به سادگی فراهم شود. یعنی مردم به نانوایی مراجعه و نان ارزان مورد نظر خود را دریافت می‌كردند.  دولت سیزدهم اما به دنبال آن است كه از یك طرف، این یارانه را مستقیما به مردم بدهد و از سوی دیگر قیمت نان را بالا ببرد. مانند ضرب‌المثلی كه می‌گوید: «چه كلاه به سر، چه سر بر كلاه.» البته برخی تعارضات در بطن صحبت‌های مقامات ارشد دولت در این خصوص مشاهده می‌شود. مثلا رییس‌جمهوری از پرداخت نقدی یارانه‌ها سخن می‌گوید اما معاون اولش از توزیع كالابرگ برای دریافت نان و برخی دیگر از اقلام صحبت  می‌كند. 

3) باید توجه داشت كه این راهبردها، تنها راهكارهای سیاسی برای حل مشكلات است و هنوز راهبرد معقولی كه مورد تایید فعالان اقتصادی و اقتصاددان‌ها قرار داشته باشد، ارایه نشده است. متاسفانه مدیریت ایرانی به جای پیروی از منطق اقتصادی از منطق سیاست پیروی می‌كند. این سیاست است كه اعلام می‌كند، كالابرگ توزیع شود. یارانه‌ها افزایش یابد. سلطان سكه و ارز و خودرو بازداشت شوند. محدودیت تعرفه كالاها بالا برود و... این در حالی است كه اقتصاد برای حل مسائل و مشكلاتش، فرمول‌های مشخصی دارد كه باید از آنها تبعیت كرد. تنها در زمان دولت اصلاحات بود كه رییس‌جمهور وقت اعلام كرد كه سررشته‌ای از علم اقتصاد ندارد و امور اقتصادی را به عالمان اقتصادی می‌سپارد. جالب اینجاست بهترین دستاوردهای اقتصادی در همان دوره ثبت شدند و شاخص‌ها در بهترین وضعیت قرار گرفتند. چرا كه از اصول اقتصادی پیروی می‌شد. مادامی كه سیاست خود را به اقتصاد دیكته كند، نمی‌توان چشم‌اندازی از بهبود را متصور شد. به عنوان نمونه رابطه اقتصاد و افزایش نرخ ارز مشخص است. افزایش قیمت ارز، زمانی رخ می‌دهد كه كشوری توان وارد كردن درآمدهای نفتی‌اش را نداشته باشد. در این زمان است كه قیمت ارز در برابر ارزهای خارج سقوط می‌كند. بعد از سقوط نرخ ارز، تامین مواد اولیه نیز گران‌تر می‌شود، بنابراین نرخ مجموعه كالاها و خدمات در كشور بالا می‌رود.
4) برخی به اشتباه تصور می‌كنند چنانچه معاملات تجاری كشور را از طریق ارزهای جایگزین (ین، یورو، یوان، روبل و...) انجام دهند، مانعی در برابر كاهش ارزش پول ملی ایجاد می‌شود، اما در منطق اقتصادی، سقوط نرخ ارز به دلیل خالی بودن خزانه ارزی است و وقتی كه ارزش پول ملی كاهش یابد در برابر همه ارزهای خارجی سقوط می‌كند. این روند در اقتصاد تركیه هم قابل مشاهده است. لیر تركیه بعد از برخی ماجراجویی‌های اردوغان دچار تكانه شد و در برابر ارزهای مختلف از جمله ریال ایران سقوط كرد. بنابراین یكی از وظایف مهم رسانه‌ها آن است كه توجه دولت را نسبت به ضرورت پیروی از اصول اقتصادی جلب كنند و اجازه ندهند برخی افراد و جریانات دولت را به سمت رفتارهای غیر معقول اقتصادی سوق دهند.
5) موضوع مهم بعدی استفاده از مجموعه ظرفیت‌های كشور است. بررسی مسیر توسعه در جوامع گوناگون نشان می‌دهد كه كشورها با استفاده از همه ظرفیت‌های خود توانسته‌اند به توفیق برسند. در حال حاضر اغلب وزرا، استانداران و متولیان دولتی از تجربه‌های پایینی برخوردار هستند. این مدیران باید از طریق انتخاب مشاوران كاركشته بدون توجه به صف‌كشی‌های جناحی، وزن تجربی كابینه را بالا ببرند. اگر دولت قصد دارد دستاوردهای مطلوب اقتصادی را به نام خود ثبت كند باید ظرفیت‌های كشور را تجمیع و از آن بهره‌برداری كند. از طریق این تجمیع است كه می‌توان قطار مدیریت كشور را به سمت دستاوردهای افزون‌تر و استحكام بیشتر سوق داد. در این مسیر لازم است كه هرچه سریع‌تر مشكل برجام، fatf و... حل‌وفصل شوند تا اقتصاد ایران فرصت ایجاد مناسبات ارتباطی سامان یافته با سایر كشورها را كسب كند. بدون توجه به این ضرورت‌ها برحجم مشكلات افزوده خواهد شد و تبعات این امر، باعث بروز نارضایتی‌های بیشتر و آسیب‌های اجتماعی بیشتر است. برای جلوگیری از این آسیب‌ها از همین امروز باید به فكر بود، چرا كه ممكن است فردا دیر باشد.

اسماعیل گرامی‌مقدم
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.