كشور در معرض فقر نیروی متخصص است
نیروهایی كه كشور برای بالندگی و رشد آنها هزینه بسیار كرده به دلیل بیتوجهی به نیازها و انتظارات آنها در پی آینده دست به مهاجرت میزنند. آنها نه از برای درآمد بالا كه شاید باشد
دنیای قلم - زهرا نژاد بهرام: بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی مركز رصد مهاجرت از میان 5 گروه مورد بررسی شامل اساتید و نخبگان، دانشجویان، پزشكان و پرستاران و استارتآپها جملگی اصلیترین دلیل برای عدم مهاجرت را میل و علاقه به پیشرفت كشور و ساختن آن دانستهاند(1). این امر كلیدواژهای است كه باید سیاستگذاران و تصمیمسازان را به وجد آورد. اما به دلیل بیتوجهی به این عامل كه مهمترین عنصر برای بهبود شرایط كشور است شاهد افزایش مهاجرتها هستیم. و كشور در معرض خطر جدی ناشی از مهاجرت كارشناسان و متخصصان است.
نیروهایی كه كشور برای بالندگی و رشد آنها هزینه بسیار كرده به دلیل بیتوجهی به نیازها و انتظارات آنها در پی آینده دست به مهاجرت میزنند. آنها نه از برای درآمد بالا كه شاید باشد. نه از برای موقعیت كاری بهتر كه شاید باشد آنها از درد بیآیندگی و نامشخص بودن وضعیت خود و عزیزانشان دست به مهاجرت میزنند و رنج دوری از وطن و علایق خود را به تن میخرند. آنگونه كه رییس مركز بررسیهای استراتژیك با اشاره به اینكه ریشه مهاجرت بیآیندگی(2) است تصویری متفاوت را از مهاجرت نخبگان و افراد عادی ارایه كرد. تصویری كه اگر در كنار نتایج بررسیهای مركز مطالعات شهری تهران قرار بگیرد، نشان از مسالهای ریشهای در نیاز و انتظار شهروندان كشور برای آینده است.
بر اساس نظرسنجی مركز مطالعات شهر تهران بیش از 90 درصد تهرانیها افسرده هستند(3). به عبارت دیگر بر اساس این مطالعه ۹۹.۷درصد تهرانیها «سرزنده» نیستند. پیشتر نیز مركز پژوهشهای مجلس با انجام مطالعهای با موضوع مشابه درباره وضعیت «كیفیت زندگی» در تهران اعلام كرد وضعیت شاخص «فشار محیط زیستی» در تهران عدد میانگین ۳۲۳ است كه به معنای «اوج بحران عدم دسترسی به محیط زیست و خدمات شهری مناسب» است. در آن گزارش اعلام شده بود كه اگر این شاخص در سطح ۱۰۰ باشد «مطلوب» است؛ اما عدد بالای ۳۰۰ به معنای «فشار زیاد» و رضایتبخش نبودن وضعیت سكونت است. گزارش جدید مركز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران نشاندهنده آن است كه در سال ۱۴۰۱ برای دومین سال متوالی، كیفیت زندگی در شهر تهران، نمره مردودی دریافت كرده است.
این همه نشان از مسالهای جدی برای كشور دارد كه بیتوجهی به آن آینده را با دشواری روبهرو خواهد كرد. بررسی میزان مهاجرتها و تخصص آنها موید آن است كه بهرغم تلاش برای افزایش ظرفیت دانشگاهها در جهت تامین نیروی متخصص، مساله نیروی كارشناس همچنان برای آینده كشور در معرض كمبود است.
این مهم به این معناست كه مسوولان و برنامهریزان مساله را درك نكردند. به عبارت دیگر، افزایش ظرفیت دانشگاهها یعنی مساله را جدی نگرفتن، یعنی بیتوجهی، یعنی باور نكردن نیاز شهروندان، یعنی پنهان ساختن مساله كشور و...
از این رو به نظر میرسد با دو رویكرد به این مساله باید توجه كرد؛ تصویر آینده نامعلوم برای شهروندان(4) به همراه سرزنده نبودن شهروندان؛ اتفاقی نگرانكننده است كه نشانههای آن در این آمارها و پژوهشها قابل پیگیری است.
بیتوجهی به كیفیت زندگی و نامشخص بودن آینده دو عنصر اصلی در رونق و سرزندگی شهروندان است. و عوامل اجتماعی و اقتصادی در كنار عوامل محیطی و فیزیكی فرآیند مهاجرت را تسریع و دغدغه برای آینده را افزایش میدهد.
در واقع، شهروند حس تعلق خود را در بستر آینده قابل پیشبینی در كنار وضعیت رو به جلو تعریف میكند و یقینا حس سرزندگی و میل به تداوم اقامت در محل زندگی برایش جدیتر و با اهمیتتر است. كم توجهی به هویت فردی و جمعی در كنار مسائل متعدد فیزیكی و اجتماعی و تعاملی در شهر در بستر اقتصاد غیرقابل پیشبینی تصویری نامتعین از آینده را برای همه اقشار اعم از نخبه و عادی ایجاد كرده است.
بیتوجهی به این مهم امری قابل تامل است. سال گذشته بعد از مصاحبه مسوول رصد مهاجرت با رسانهها موجی از نگرانی برپا شد، اما اتفاق خاصی صورت نگرفت.مگر آنكه سعی در تعطیلی مركز رصد مهاجرت پیش آمد و پس از آن صورت مساله پاك شد.
اتصال سرزندگی شهری و شهروندان و میل به مهاجرت امری غیرعادی نیست. شهروندی كه احساس ناامیدی و افسردگی میكند دلیلی برای تقویت حس تعلق خود ندارد و حس تعلقش امری غیرضرور است. او در پی هویت خودش است، هویتی كه شناخته شود و به رسمیت در آید. وقتی برخی تریبونهای رسمی و غیررسمی توصیه به رفتن و مهاجرت میكنند حس تعلق شهروندان در بستری از ناامنی قرار میگیرد و آنگاه آن میل برای ساختن كه اصلیترین عامل برای عدم مهاجرت است در هالهای از ابهام قرار میگیرد.
در شهری كه صداهای بلند تخلفات ساختمانی و بیتوجهی به نیازهای مردم جدی و جدیتر میشود، طبیعی است كه حس تعلق فرد در آن كمرنگ باشد. در شهری كه بیشتر روزها آلودگی هوا استشمام میشود و هیچ كس مسوولیت آن را بر عهده نمیگیرد حس تعلق و پویایی و میل به آینده معنای خاصی ندارد. بیآیندگی و نبود سرزندگی برای شهروندان كه قابل تعمیم به برخی شهرهای دیگر نیز هست، امید را با چالش روبهرو میكند.
سیاستگذاران و تصمیمگیران بدون توجه به عنصر سرزندگی شهروندان رویكردهایی را اتخاذ میكنند كه نه تنها در تقویت حس امید و رونق فرصتی را ایجاد نمیكند،بلكه بستر امیدبخشی و امیدافزایی را با چالش همراه میكند. در واقع روزمرگی و روزمداری عاملی جدی برای جدایی شهروند از محیط پیرامونش است كه در نهایت فرآیندی برای تغییر را طلب میكند كه بخش بزرگی از آن در مهاجرت تعریف میشود. از این رو لازم است با نگاهی دقیقتر و جدیتر مساله آینده شهروندان و ایجاد شرایط مساعد برای زیستن آنها تبیین شود.
محیطهای شهری سرزنده، زمینهساز تعاملات اجتماعی بین افراد متفاوت و خلق فرصتهای تازه و افزایش سرمایه اجتماعی است .اگر شهر را مانند یك موجود زنده فرض كنیم كه برای ادامه زندگی به سرزندگی و نشاط نیازمند است، نقش فضای شهری یا به عبارتی فضایی كه در آن تعاملات اجتماعی شهروندان شكل میگیرد و فرهنگ جامعه در بستر آن ارتقا مییابد، بسیار با اهمیت است.پس باید مساله نیاز شهروندان و موضوع مهاجرت را در یك پیوستگی ارگانیكی تعریف كرد كه هر دو در آینده شهر، شهروندان و كشور آثار جدی دارد. شهرها مكان زندگی و فضای ارتباطات انسانی هستند، آنها بستری برای تعامل اجتماعی و سیاسی و اقتصادیاند، شهرها فقط مكان نیستند، بلكه اتمسفری برای رشد و پویایی هستند. پدیده مهاجرت و سرزنده نبودن شهروندان به معنای عنصری كانونی در از دست دادن متخصصان است و آن نداشتن برنامه برای آینده فردی و اجتماعی است كه جامعه بتواند برای آن خود را تعریف كند.
نگاهی به حجم و كیفیت مهاجرت كه در پژوهشهای مختلف به دست آمده نگرانی از آینده را بیشتر میكند، گروه كثیری از كادر درمان اعم از پزشك و پرستار، گروه بزرگی از فعالان حوزه فناوری، گروه بزرگی از متخصصان صنعت و جمع بزرگی از اهالی علوم انسانی و... این مهم فرصتهای رشد و رونق را از كشور دور میكند. به آنها توجه كنیم.
1-file: ///c: /users/mneja/downloads/report
2-https: //www.farsnews.ir/news
3-https: //vista.ir/n/rni4dg2
4-https: //www.asriran.com/fa/news