سرزندگی شهری، ظرفیت كنار هم بودن شهروندان
طی روزهای اخیر، در خبرها آمد كه خیابان سیتیر به بهانه گذر فرهنگی قرار است از ظرفیت غذاهای خیابانی و ونكافهها محروم شود. هر چند كه بعدا این موضوع با تكذیبهای از سوی مدیریت شهری همراه شد
دنیای قلم -زهرا نژادبهرام: طی روزهای اخیر، در خبرها آمد كه خیابان سیتیر به بهانه گذر فرهنگی قرار است از ظرفیت غذاهای خیابانی و ونكافهها محروم شود. هر چند كه بعدا این موضوع با تكذیبهای از سوی مدیریت شهری همراه شد، اما این تغییرات فعالیتی-كالبدی بهانهای شد كه سرزندگی شهری در كنار گذرهای تجمع مردم كه عموما بدون هیچ مناسبتی و در قالب دستفروشی، غذاهای خیابانی، خرید و فروش اجناس، ساخت و فروش وسایل دستساز و صنایع دستی و... كه امكانی برای سرزندگی شهری صورت میگیرد را مورد توجه و بحث قرار دهیم. پروژه خیابان سیتیر، به عنوان تجربه محوری فرهنگی-تفریحی و گردشگری، اقدامی مطلوب برای ایجاد سرزندگی در فضاهای عمومی شهری محسوب میشود.
همچنین و در همین راستا، میتوان به تجارب مشابهی نظیر بلوار هرمزان (منطقه 2)، نارمك (منطقه 4) و... در تهران یا خیابان شهناز در تبریز یا تجارب دیگری در شهرهای ارومیه، اهواز و... اشاره كرد كه جملگی فرصتی برای گردهمایی غیررسمی مردم برای بهرهگیری از ظرفیتهای شهری درنظر گرفته میشوند، زیرا مردم در این شهرها با شكلگیری خیابان یا گذری به نام گذر غذا یا با استقرار كافهونها و... فرصتی برای كنار هم بودن پیدا كرده كه حضور مردم (جوانان، خانوادهها و...) در سرزندگی هرچه بیشتر فضاهای عمومی شهری موثر است. همچنین اینگونه حضورهای مردمی در شهر از فرصتهای كمنظیر برای تداوم پیوستگی و انسجام عمومی در عرصههای شهری است كه باعث میشود كانونی برای به حركت در آوردن شهر -فارغ از همه دغدغههای شغلی و روزمره مردم در كنار خانوادههایشان- شكل گیرد.
در چنین شرایطی، بستری از سرزندگی شهری شكل گرفته و امكانی برای باهم بودن برای عموم شهروندان - از هر مذهب، گرایش سیاسی، سن، قوم و گروه اجتماعی- فراهم میشود.
توجه به این موضوعات از این منظر حائزاهمیت است كه اصولا از معیارهای سرزندگی شهری میتوان به كنار هم قرار گرفتن مردم در مكانهای خاص اشاره كرد كه تحت عناوینی چون خیابان غذا و... تعریف میشود. در همین زمینه میتوان به تجارب مفید و قابل توجه كشورهای اروپای غربی، آسیای جنوب شرقی و امریكای لاتین و مركزی اشاره كرد كه بعضا در بستر تاریخی-فرهنگی خود از این عرصههای عمومی شهر به صورت محورهای غذاخوری (سنتی و...) برخوردار بوده و هستند.
غذاهای ارزانقیمت سنتی و با كیفیت كه در بسترهای مختلف نظیر ونكافهها، بساطیها، گاری دستیها و... گذشته از آنكه فرصت شغلی برای بخشی از شهروندان تامین میكند، بستری برای خوشحالی و شادی و تعامل بین شهروندان را نیز ایجاد میكند. هر چند كه ممكن است در بعضی از این موارد ترافیك، تجمع افراد یا حتی در مواردی نادر مزاحمتهایی دیده شود اما این مهم در كنار شادی دركنار هم بودن مردم قابل تحمل است و ایجاد تسهیلاتی نظیر پاركینگ عمومی در كنار این نوع گذرها فرصتی است كه میتواند با همآمیزی فرهنگی، بازخوانی مجدد و پیوستگی به سنتهای غذایی و فرهنگی گذشته باشد. به عنوان مصداق برای غذاهای سنتی میتوان به فروش سیب زمینی و نان سنگك و پیاز و فلفل در ارومیه از چرخدستیهای قدیم یا آش دوغ در این شهر یا كوفته در تبریز یا فلافل در اهواز و... اشاره كرد كه سنت غذایی بخشی از فرهنگ عامه است و بیتوجهی بدان میتواند زمینهساز از میان رفتن این غذاهای محلی و سنتهای بومی شود. این درحالی است كه در صورت توجه مضاعف به این وجوه فرهنگی، خاستگاه فرهنگی شهرها و اقوام تعریف میشود. این گون رخدادهای فرهنگی-بومی در مجاورت اماكن مقدس و مذهبی ایرانی نیز قابل مشاهده است و به نوعی بخشی از تاریخ و سنت بومی شهرهای ایرانی محسوب میشود. ازجمله اینكه از گذشته دور حرمهای مطهر به ویژه حرم امام رضا علیهالسلام در مشهد یا شاهعبدالعظیم در شهرری، تصویری 24 ساعته از شهر و شهر همیشه بیدار را برای همه در بر داشته كه با انواع غذاها و نوشیدنیهای گرم و سرد فرصتی برای سرزندگی محلی این مكانها ایجاد كرده است. هماكنون این مهم در میان همه شهرها گسترش پیدا كرده و لازم است ضمن استقبال از این ظرفیت نسبت به ساماندهی آنها تلاشی جدی صورت گیرد، زیرا همانطور كه ذكر شد، استقبال از فرهنگ عامه در كنار تولید فضای سرزنده شهری گامی برای حیات شهرهاست كه مدیران شهری میبایست نسبت به آنها با دیدِ فرصت بنگرند.
این نوع فضاها امكان بزرگی برای شهرها به خصوص شهرهای بزرگ است. در واقع، خیابان به عنوان ركن اصلی سرزندگی و پویایی شهر تنها مسیر عبور نیست بلكه جایگاهی برای بازخوانی هویت شهر و تعامل انسانها میباشد از این رو گذرهایی نظیر سیتیر تهران، ستارخان و... همان صدای شهر است كه امكان ارتباط شهری در بستر پویایی آن را در قالب زیباییشناسی ناشی از حضور شهروندان ایجاد كرده است. ناكارآمدی در ساماندهی برخی از این معابر به معنای حذف آن نیست بلكه نیازمند ایجاد تسهیلات و تبیین راهبرد برای تداوم این حضور شهروندی به بهانههایی نظیر غذا و خریدهای كوچك و حضور و همنشینی است. لذا از آنجا كه امكان آمادهسازی همه خیابانهای شهری برای حضور مردم در قالب ادبیات ذكر شده نیست اما فراهم كردن برخی خیابانها یا گذرها برای تجربه مشابه خیابان سیتیر ضروری است، زیرا برخی خیابانها ناخواسته و نه براساس برنامهریزی خاص خودشان در این مسیر حركت كردند اما برخی دیگر با برنامهریزی و مدیریت شهری این قالب را پیدا كردهاند. از این رو، ضروری است با ساماندهی نظیر نظارت بر كالاهای عرضه شده، ایجاد ظرفیتهای نورپردازی، تدارك پاركینگ و... تعداد این فضاها افزوده و فضاهای موجود حفظ گردد. زندگی شهری برخلاف زندگی در روستا نیازمند تعامل و فضا برای تجلی آن است هر جا امكانی برای این مهم وجود دارد سرزندگی و تنوع و شادی در آن موج میزند. ساختار هستهای خانواده در كنار مشغلههای روزمرّگی منجر به دور شدن مردم از فضاهای عمومی- خصوصی و عمومی- عمومی شده است از این رو وجود این نوع گذرها یا خیابانها میتواند تا حد زیادی بسیاری از نیازهای زندگی شهری را تامین كند. ضمن آنكه با فعال شدن این نوع گذرها امنیت نسبی نیز به معابر شهری حداقل در پیرامون این نوع فضاها ناخواسته به دلیل نظارت مداوم اجتماعی مردم و حضور آنها تامین میشود.