جنس محله!
آنچه میتواند به تعریف درست یك محله كمك كند، آن است كه بدانیم پولی كه در محله خرج میشود یا به عبارتی دیگر، جنس پولی كه اهالی محل كسب میكنند، چیست
دنیای قلم -بهروز مرباغی: هنوز كه هنوز است، هیچ تعریف كامل و دقیق از «محله» كه مورد وفاق عموم باشد، در دست نیست. با این حال، توصیفهایی هست كه در مجموع، سیما و ذات محله را ممكن است، بیان كند. علاوه بر آن، نزد عموم مردم مفاهیم و عناوینی هست كه آنها هم شایسته تامل هستند. مثلا میگوییم اینجا محله خوبی است یا میگوییم دیگه نمیشود در این محله زندگی كرد. بعضی وقتها كمی دقیقتر هم توصیف میكنیم، مثلا میگوییم این محله مال اشراف است یا این محله كارگرنشین است. همه این تعریف و توصیفها تكهای از واقعیت را در خود دارند، ولی كامل نیستند.
آنچه میتواند به تعریف درست یك محله كمك كند، آن است كه بدانیم پولی كه در محله خرج میشود یا به عبارتی دیگر، جنس پولی كه اهالی محل كسب میكنند، چیست؟! آیا اغلب مردم محله از راه كاسبی روزگار میگذرانند؟ اگر آری، چه نوع كاسبی؟ كاسبی خرد یا كلان؟ كاسبی متصل به تولید یا متصل به دلالی؟
درست است كه نمیتوان منبع درآمد همه اهالی یك محله را دانست یا حدس زد، ولی به صورت عام نشانههای دلالتكننده و نسبتا دقیق میتوان پیدا كرد. مثلا وقتی محله نارمك داشت شكل میگرفت، در میان اهالی تهران شایع بود كه اینجا كارمندنشین است. شاید به این خاطر كه چند تعاونی كارمندی پیشگام خرید زمین و واحد مسكونی در آنجا برای افراد خود بودند. جالب است كه در مجموع چنین هم شد. در عوض وقتی محله گیشا (كوی نصر كنونی) ساخته میشد، در بین مردم گفته میشد اینجا برای مدیران است. منظور كارمندان كمی عالیرتبه.
همین تعریفها یا نسبتها، حتی اگر دقیق هم نباشند، تاثیر مستقیم خود را بر سرشت محله میگذارند. هم از جهت جذب همصنفها به محله هم از جهت تعریف خصلت رفتاری مردم همان محله. این تعریف و توصیف، در محلههای قدیم، خیلی روشنتر بود. مثلا محله بهبهانیها یا محله مسگرها. در اودلاجان، مثلا، سهراه دونگی نشانه استقرار و سكونت اولیه گروهی از هموطنان آشتیانی ماست كه در بسیاری موارد هزینهها را دونگی میپرداختند و مثالهای دیگری هم در شهرهای مختلف میتوان پیدا كرد. غرض آن است كه شناخت سرشت و جوهر محله میتواند در حس تعلق مكان نسبت به آن موثر باشد.
در هر زمینه و حوزهای، شناخت و آگاهی به آن حوزه و زمینه كمك میكند تعلق خاطر بیشتری به وجود آید. این تعلق خاطر بستری میشود برای اعتلای آن. در خصوص محله، تعلق خاطر بستری است برای ایمنی و امنیت بیشتر محله، برای پاكیزگی عمومی آن و محملی برای مودت بین اهالی. اما چگونه میتوان این شناخت را به صورت واقعی و عینی پیدا كرد؟ با حضور در نشستها و مراسم محلهای، تشكیل و اداره نهادهای مردمی و صنفی در محله و مشاركت در فعالیتهای مدنی و فراگیر محله.
معمار و مدرس دانشگاه