از خودگذشتگی مسوولانه سیاسیون
آنچه در این میان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، نحوه قضاوت مردم نسبت به وعدههای داده شده است
دنیای قلم - مازیار بالایی : هر فرد فعال و یا هر گروه سیاسی معمولا دو سنخ تجربه فعالیت سیاسی را تجربه میكند. سنخ اول همان چیزی است كه در اكثر متون سیاسی از آن یاد شده و آن كسب قدرت است. یعنی فعالیت سیاسی در سطوح مختلف در راستای كسب قدرت. مسیرهای دموكراتیك تنها راه طبیعی چنین كنشهایی است و در اغلب كشورهایی كه صندوق رای را به عنوان میدان اصلی برای تعیین تكلیف مردم با نیروها، احزاب و جریانات سیاسی به رسمیت شناختهاند، این مسیرها یگانه راه كسب قدرت است. در این مسیر آنچه اهمیت دارد تسخیر قدرت و اعمال برنامههایی است كه افراد و گروهها بابت وعده آن برنامهها از آحاد مردم اقدام به جمعآوری رای كردهاند.
آنچه در این میان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، نحوه قضاوت مردم نسبت به وعدههای داده شده است. به بیان بهتر مردم با سنجش وعدههای داده شده نسبت به عملكرد افراد و گروهها در فرصتهای بعدی پیش آمده از جانب نظام سیاسی با رای به ادامه روند موجود یا تغییر در وضعیت آن، كنشگری و اثرگذاری خود را به ظهور میرسانند. سنخ دوم فعالیت سیاسی ناظر به كسب و قبضه قدرت از جانب گروهها و افراد نیست و ناظر به اثرگذاری بر بخشی از ساختارهای قدرت است. در ساختارهای دموكراتیك یا نیمه دموكراتیك، احزاب كوچكتر معمولا از این طریق در فرآیندهای كلان سیاستگذاری مشاركت میكنند. این مشاركت گاه از طریق حضور فعال در ائتلافهای انتخاباتی پدید میآید و گاه حضور انفرادی و كسب چند كرسی انتخابی و یا انتصابی در ساختارهای قدرت. آنچه در این میان بسیار مهم است، هدف از حضور در میدان سیاست است. به بیان دیگر افراد و گروهها دو جنبه همراستا را به عنوان هدف خود از حضور در صحنههای سیاسی تعریف میكنند.
یكی معطوف به قدرت است و دیگری معطوف به مسوولیت. یعنی زمانی در اختیار گرفتن همه قدرت یا مشاركت در بخشی از آن هدف فعالیت سیاسی است و زمانی كه این بخش دور از دسترس باشد، جنبه سلبی كنش سیاسی نقش بیشتری پیدا میكند. یعنی بهرغم اینكه هرگونه مشاركت در قدرت قابل حصول نباشد، باید به جنبهای توجه كرد كه میتوان نام «جلوگیری از بروز سویههای منفی» را بر آن گذاشت. چنین شرایطی عمدتا در زمانی حادث میشود كه مسیر كسب همه یا بخشی از قدرت مسدود یا صعب به نظر میرسد و یا توان نیروهای سیاسی منتقد و مخالف در حد و اندازهای نیست كه بتوانند این امور را به نتیجه مطلوب برسانند، پس هدف از مشاركت در فرآیندهای سیاسی را جلوگیری از ضررهایی میدانند كه رویههای حاكم بر زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان تحمیل كردهاند. در این بخش آن چیزی كه مهم مینماید، مسوولیت اجتماعی فرد فعال یا گروه سیاسی است كه در جایگاه احدی از آحاد جامعه كه نام شهروند را با خود یدك میكشد و مسوولیتی ورای از حضور در جامعه برای خود قائل است (عمدتا نقش هدایتگری، راهبری و جهتدهی) وارد میدان شده و مجموع كنشهای صورت گرفته را در راستای ایجاد سدی در برابر رویههای غلط و ناصواب، فجایع احتمالی آتی و كاستن از رنج شهروندان بیدفاع در مقابل گروههایی از قدرت كه اعتقادی به جلب رضایت اكثریت مردم ندارند، اجرا میكنند. در تعریف این مدل از كنش كاهنده رنج، میتوان از عبارت «از خودگذشتگی مسوولانه سیاسیون» نیز استفاده كرد. ترس از خدشهدار شدن اعتبار در صورت شكست و یا توجیهاتی از این دست، تنها بهانهای است برای فریفتن افكار عمومی، تا طمع «كسب قدرت» را در پشت چنین عباراتی پنهان كنند. اعتبار اجتماعی سیاسیون (به مثابه وزنی در فضای سیاسی كه به واسطه اعتماد مردم ایجاد شده) توشه آخرتشان نیست، بلكه وجهی است برای خرج كردن آن در زمان حیاتشان تا آن را در راستای منافع مردمی هزینه كنند كه ایجاد كننده این اعتبار هستند. «از خودگذشتگی» در میدانی كه همه حاضران به بیرحمانهترین شكل ممكن به دنبال كسب قدرت هستند، عملی است به غایت اخلاقی كه تاریخ به قضاوت آن خواهد نشست. كسانی كه این از خودگذشتگی را به كناری نهادند، فرقی با اسلاف قدرتطلب نخواهند داشت، اما از خودگذشتگان واقعی در پیشگاه تاریخ روسفید خواهند بود، چرا كه به دنبال «كاهش رنج بشر» هستند، ولو به قیمت قربانی كردن اعتبار و آبروی خود.