بازآرایی و بازآفرینی مدرسه (تجویز‌های راهبردی)

بازآرایی و بازآفرینی مدرسه (تجویز‌های راهبردی)

گفتمان‌های نظری قانونی و اجرایی مدرسه را ترویج و عملیاتی كرد. به نظر می‌رسد در گام دوم به قول دكتر محمود مهرمحمدی در بازآفرینی و بازآرایی مدرسه باید به دو متغیر مهم توجه نشان داد.

دنیای قلم -سیدجواد حسینی: روایت مدرسه امروز در جامعه ایران حكایت دلپذیری نیست و میرایی آن هویداست. كاركرد‌هایش برای تحقق با چالش‌های جدی مواجه شده است و به تعبیری مرگ مدرسه را موجب شده یا می‌شود.

حال مدارس امروز خوب نیست و ذی‌نفعان و ذی‌مدخلان آن از آثار كاركردی مدرسه راضی نیستند، گویی یا مرگ مدرسه را باور كرده‌اند یا مدرسه را در حالت احتضار فرض می‌كنند. با توجه به نقش مدرسه در سعادت و سلامت جامعه اكنون باید اندیشید كه چگونه مدرسه را بازآرایی و بازآفرینی كرد و با تجدید حیات سازمانی مدرسه، كاركرد‌های بی‌بدیل مدرسه را به دامان مدرسه بازگرداند و مدرسه را به سازمان یاد‌گیرنده و تجدیدحیات شونده مبدل ساخت گرچه برای تحول در سازمان مدرسه به قول لیدرمن با مشكلات زیادی مواجه هستیم، چون ایده‌ها سبكبال‌تر از واقعیت‌ها در حركتند و به قول لوزویك، ایده‌ها باید در نبرد واقعی با ساختار‌ها قرار گیرند، اما نباید ناامید شد و به تعبیر جان مشونیس در گام اول برای اینكه ایده‌ها در این نبرد پیروز شوند باید مدعا‌سازی درست و مستند‌سازی شواهد و شبكه‌سازی، متقاعد‌سازی جامعه و نظام‌های سیاسی را وجه همت خویش ساخت و جامعه‌پذیری آموزش و پرورش را توسعه داد.

گفتمان‌های نظری قانونی و اجرایی مدرسه را ترویج و عملیاتی كرد. به نظر می‌رسد در گام دوم به قول دكتر محمود مهرمحمدی در بازآفرینی و بازآرایی مدرسه باید به دو متغیر مهم توجه نشان داد. از یك سو نقش حمایتی دولت از مدرسه را افزایش داد و از دیگر سو از مداخلات و تسلط هژمونی دولت نسبت به مدرسه كاست و به موازات این وضعیت باید نقش جامعه و مردم را در مدرسه و مشاركت در آن افزایش داد و قدرت انعطاف و تصمیم‌گیری نظام مدرسه از سوی ذی‌نفعان اصلی یعنی اولیا و معلمان را پررنگ كرد و از تصلب و تمركز مدرسه به شكل عمودی و آمرانه از سوی دولت كاست و مدیریت عمودی و یك سویه نسبت مدرسه را به مدیریت افقی و چند وجهی با نگاه خانواده و معلم‌محور افزایش داد و مشاركت‌جویی و مشاركت‌پذیری نظام مدرسه را توسعه بخشید.

شورای معلمان، اولیا و دانش‌آموزان را بسط داد و قدرت بخشید و انعطاف‌پذیری نظام مدرسه را گسترش داد. در گام سوم استقلال مدرسه را به رسمیت شناخت و مدرسه را از دو روابط آسیب‌زا یعنی ارتباطات تتابعی و تعارضی به سمت مدرسه تعاملی هدایت كرد. مدرسه تتابعی از استقلال برخوردار نیست و سایر نهادهای برون مدرسه‌ای برایش تكلیف معین و مدرسه را مدیریت می‌كنند و مدرسه تعارضی هم با اهداف سایر نهادها و سازمان‌ها دچار تضاد و ستیز و از حمایت آنها محروم می‌شود و در فضای مدرسه تعامل با درك اهداف و كاركرد‌هایش محقق نمی‌شود. در واقع مدرسه باید با اصلاح روش‌ها سعی در حركت در مسیر ترویج و تثبیت اهداف و ارزش‌هایش داشته باشد و تعامل مثبت با سایر سازمان‌ها، نهادها را وجه همت خویش سازد و علاوه بر آن مدرسه‌محوری به معنای واقعی با قدرت انتخاب و اختیار و ارتقای مدیریت آموزشگاهی در مدرسه گسترش می‌یابد.
گام چهارم استانداردسازی مدرسه و مناسب‌سازی آن در ابعاد كالبدی و محتوایی و نیز اركان آن یعنی معلمان، مشاوران و مدیران است تا از این مسیر امكان آموزش‌های فردی و خصوصی‌سازی شده به جای آموزش‌های انباشته و یكسان و كارخانه‌ای در كانون توجه مدرسه قرار گیرد.


پنجمین گام بازآفرینی مدرسه آن است كه مدرسه باید تلاش كند تا در پیوند با جامعه قرار گیرد و مدرسه جامعوی، ظهور و بروز یابد تا قادر شود آموزش‌های مهارتی و كاربردی و مساله‌محور را محقق سازد و مدرسه ارگانیكی و در پیوست با جامعه را توسعه دهد و تعلیم و تربیت در ساحت‌های شش‌گانه در آن محقق شود و كاركردهای محافظتی مدرسه عینیت یابد.
در ششمین گام باید مدرسه تركیبی طراحی و عملیاتی شود. از دامنه تنوع مدارس و چندگانگی آنها كاسته شود. یك نوع مدرسه و آن هم مدرسه‌ای تركیبی سامان یابد كه تمامی دانش‌آموزان اعم از عادی، استثنایی و تیزهوش البته با روش‌های تعلیم و تربیت متعدد و متناسب با شرایط دانش‌آموز (iap) در مدرسه توسط معلمین محقق شود. در چنین شرایطی است كه با بازآرایی و بازآفرینی ساختار موجود كه گرد مرگ بر دامن آن نشسته است، مدرسه حیات می‌یابد. تجدید سازمان می‌شود و مدرسه به عنوان سازمان توسعه و تحول جامعه به انجام كاركردهای مهم خود مجهز و به مكانی برای یاددهی -یادگیری و زندگی و اجتماعی شدن مبدل می‌شود و اندیشه‌ها و انگیزه‌ها را به رقص در می‌آورد و در پیوند با جامعه قرار گرفته و تحول مبتنی بر توسعه جامعه را پدیدار می‌سازد.
اینچنین مدرسه‌ای تبدیل به مدرسه یاد‌گیرنده می‌شود تا یاد‌دهنده همیاری و همكاری و تعامل را ترویج می‌كند تا مسابقه و آزمون، تفكر و خلاقیت را رقم می‌زند تا پر شدن مفاهیم ذهنی و نگهدارنده‌ای از طریق حافظه، همه ظرفیت‌ها و ابعاد دانش‌آموزان را رشد می‌دهد تا نگاه تك‌سبب بین و تك ساحتی. در چنین وضعیتی به قول دهخدا مدرسه شوقستان زندگی می‌شود.
در هفتمین گام مدیریت چند لایه‌ای از ستاد به مدرسه را كه به شكل عمودی و متمركز اعمال می‌شود باید تبدیل به مدیریت صاف و بدون لایه‌بندی كرد و فاصله ستاد و مدرسه را كاهش داد و مدیریت مشاركتی اعم از انتخاب مدیران و نیز تصمیم‌گیران در نظام مدرسه را با قدرت‌دهی و مشاركت شورای معلمان و اولیا رقم زد. گرچه از تنوع مدارس باید كاست، اما مدارس تركیبی و یكدستی را سازمان داد كه قادرند اولا شیوه‌های مختلف تربیتی را تدوین و پیاده‌سازی كنند و ثانیا به شكل تخصصی متناسب با شرایط محیطی و بومی اكوسیستم خاص را با رویكرد تخصصی مثل مدرسه زیست محیطی، مدرسه، تربیت‌بدنی، هنری و فنی و حرفه‌ای پدیدار سازند. 
گام هشتم بازآفرینی مدرسه به ظرفیت‌سازی، مشاركت‌جویی و مشاركت‌پذیری اولیا در قلمروهای مختلف مدرسه از جمله با بودجه‌ریزی عملیاتی، مدارس، بودجه‌ها و سرانه‌های مدارس مستقیم به مدرسه واریز و ساختارهای اداری - مالی واسط كه هزینه‌های سنگین و غیرضرور را بر مدرسه تحمیل می‌كنند، حذف كرد. مشاركت در مدرسه قلمرو‌های گوناگونی دارد كه قلمروهای هنر، ورزش، علم و دانش، مدیریت، سلامت و اقتصاد را در بر می‌گیرد. مدرسه با ایجاد میزهای مختلف مشاركت‌جویی و مشاركت‌پذیری اولیا را در قالب اولیای مدرسه‌یار، اولیای كلاس‌یار، هنریار، دانشیار، سلامت‌یار، مدیریار و فن‌یار به مشاركت موثر دعوت كند، همچنین مدرسه باید مشاركت سازمان‌ها و دستگاه‌ها دولتی و عمومی را از طریق دبیرخانه‌هایی كه از آن به ١٠٠دبیرخانه ۱۰۰ مدرسه تعبیر كرده‌ام و در دوران مسوولیتم در خراسان و نیز سازمان آموزش و پرورش كودكان استثنایی به راه‌اندازی آن همت گماردم، در هر شهر و منطقه ایجاد كند. معمولا در هر شهری ۵۰دستگاه و نهاد وجود دارد كه مستقیم و غیرمستقیم ماموریت‌های آن با سازمان آموزش و پرورش مرتبط است و اگر در هریك از این شهرهای یك مدرسه دخترانه و یك مدرسه پسرانه را دبیرخانه‌های فعالیت‌های مشترك آن نهاد یا دستگاه‌ها با آموزش و پرورش قرار دهیم، ١٠٠دبیرخانه در ۱۰۰مدرسه شكل می‌گیرد و راه‌اندازی این دبیرخانه‌ها، فعالیت‌های مشترك مدارس با ادارات و سازمان‌ها را نهادینه می‌سازد و مشاركت موثر آنها را رقم خواهد زد. همچنین مشاركت تشكل‌های غیردولتی صاحب‌نظران دانشگاه‌ها، حوزه‌ها در كیفیت‌بخشی نظام مدرسه را باید تمهید كرد. با ایجاد مدارس‌جوار در مجاورت سازمان‌ها و تجهیزات مهم و كارخانه‌ها و شركت‌های بزرگ امكان مشاركت آنها را در مدرسه و كاربردی و مهارتی شدن دانش و آگاهی دانش‌آموزان از طریق پیوند با جامعه را امكان‌پذیر سازد و در كنار دانش‌آموزی كنش‌آموزی را نیز به فراگیران آموخت و نیز مدرسه منجر به تغییر سند تحول بنیادین كانون تحولات فرهنگی، اجتماعی منطقه و محلات شود و نقش مدرسه در جهت‌دهی به فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی مناطق عملیاتی و مدرسه قادر شود نقش واسط دولت- ملت را با بازآفرینی خود به خوبی محقق سازد.
 گام نهم انعطاف‌پذیری مدرسه است كه با غلبه بر ساختار متصلب و یكنواخت خود باید به انجام رساند، به این معنی كه مدارس متناسب با شرایط اقلیمی و جغرافیایی مثلا شروع و پایان سال تحصیلی متفاوت با مناطق دیگر را داشته باشد، متناسب با نیازمندی‌ها و فرصت‌ها و توانمندی‌ها و ظرفیت‌های نسبی مناطق رشته‌ها و گروه‌های درسی تعریف و تدوین كند و مناسب با شرایط زیست بوم مناطق محتوای بومی و مبتنی بر نیاز و ظرفیت جامعه تولید و تدوین كند. انجام این مهم نیازمند ظرفیت‌های سازمانی و قانونی و قدرت بخشی‌های مشاركتی به شوراهای آموزش و پرورش استان‌ها و مناطق است كه مدرسه به‌طور جد برای بازآفرینی و تجدید حیات شوندگی خود به این امور نیازمند است و برای تحقق آن باید كمر همت بندد تا خود را در مسیر تحقق كاركردهای مثبت و سلامت‌آفرین و سعادتمندانه قرار داده و تحول‌آفرینی و كیفیت‌بخشی از یك سو و مشاركت و مفارقت جامعه معلمان و دانش‌آموزان خانواده‌ها را از سوی دیگر به نظاره بنشیند.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.