رنجرور از آن تو گاز گرفتگی برای من
ماجرای فوتبالیستها و رانت بیقاعده و زشت و نامباركی كه بر پایه آن، امتیاز وارد كردن خودروی خارجی به آنها داده شده بود، سبب شد كه یكبار دیگر بخش ناهمگون و متعفن و زشتی از روابط رسمیت داده شده در ورزش و اموری مانند آن بیرون افتد.
دنیای قلم - نیوشا طبیبی: قرار بر این بود كه هیچ كس به هیچ دلیلی بر دیگران رجحان داده نشود. قرار بود، محرومان و مستضعفان و گرفتاران و آسیبپذیرها آنقدر حمایت و پشتیبانی ببینند كه اندك اندك ریشه فقر از جامعه ما كنده شود. قرار بود بالانشینی و فخرفروشی و خود را تافته جدا بافته دانستن از فضای ایران رخت بربندد و دیگر شاهد چنین پدیدههای زشتی نباشیم. اما خب كمتر به این دستاوردها رسیدیم یا شاید هم اصلا نرسیدیم. میدان مسابقه برای فخرفروشی و مالاندوزی و خود را برتر از دیگران دیدن باز شد، كسانی كه جز سوزاندن پول ملت و از بین بردن سرمایههای ملی كار دیگری نكردهاند، حالا طلبكار عالم و آدم هستند.
ماجرای فوتبالیستها و رانت بیقاعده و زشت و نامباركی كه بر پایه آن، امتیاز وارد كردن خودروی خارجی به آنها داده شده بود، سبب شد كه یكبار دیگر بخش ناهمگون و متعفن و زشتی از روابط رسمیت داده شده در ورزش و اموری مانند آن بیرون افتد. اگر یك كار مثبت در ماههای اخیر از سوی دستگاههای مسوول انجام شده باشد همانا لغو این رانت بیحساب و زشت برای فوتبالیستها بوده است. واكنشهای چندشآور را هم البته دیدهاید: آقایی به نام شجاع خلیلزاده (كه من نام ایشان را هم تاكنون نشنیدهام)، گفته است: «كشتیگیران عزیز ما هستند اما حد خودشان را بدانند! هیچ ورزشكاری خودش را با فوتبالیستها مقایسه نكند. به ما ربطی ندارد كه به چه كسی پاداش میدهند؛ شما به من مجوز دادید، من هم هزینه كردم و خودرو آوردم یا قول نمیدادید یا حالا كه دادید نباید اینطور كنید.» انصاف بدهید اگر این نحوه سخن گفتن از هر كدام از صنوف دیگر سر میزد چه برخوردی با آنها میشد؟ مثلا همین همكاران مطبوعاتی، اگر جرات میكردند و به گله، حرفی بسیار ملایمتر از این فرمایشات و عربدهكشیها میزدند، چه عواقبی برایشان داشت؟ جز اینكه به هزار وابستگی و جاسوسی برای بیگانه و تجاوز از حدود و مانند اینها متهم میشدند؟
فوتبالیستها چه گلی به سر ملت ما زدهاند؟ جز آنكه سالیان سال است دستمزدهای میلیاردی میگیرند، بخش اعظم بودجه ورزشی كشور را میبلعند، به همه هتاكی و بیادبی میكنند، از مالیات فرار میكنند و مانند اینها، چه كار دیگری كردهاند. حساب شخصیتهای معتبری چون آقای علی دایی البته از این رانتبگیران طلبكار جداست. اما این ورزش با چه هدفی تبدیل به چاهی ویل شده و هزاران مشكل ریز و درشت برای كشور تراشیده و كسی جرات ابراز نظر و اعتراض نسبت به آنها را ندارد؟ چند میلیارد خسارت به مربیان خارجی تیم ملی تاكنون پرداخت شده است؟ این پولها مگر از خزانه ملی و از جیب ملت هزینه نمیشود؟ پول رانت معافیت واردات خودرو كه قرار بود به بازیكنان واگذار شود مگر از حساب گمرك و ملت نبود؟ چرا چنین تصمیمات بیضابطه و بیهدفی در چنین شرایط سختی گرفته میشوند؟
در كنار خبرهای اعتراض بازیكنان فوتبال برای واردات خودروها چند ده و صد میلیاردی، خبر كشته شدن بازیكن تیم ملی فوتبال زنان در پراید و گازگرفتگی كشتیگیر ملی در چادر، برجستهتر و دلخراشتر مینمود. آنها ورزشكارانی بودند كه در نهایت محرومیت و مظلومیت برای هدف خود تلاش میكردند، چنانكه بسیاری از جوانان دیگر همین امروز با پول كارگری و دستفروشی و سختی، شهریه باشگاه رفتن و هزینه لباس و كفش ورزشی خودشان را میدهند و در عوض میلیاردها تومان پول از خزانه ملی خرج عدهای معدود به نام تیم ملی فوتبال میشود و میلیاردها تومان پول بیحساب به دلیل اشتباه یك مدیر غیرپاسخگوی فوتبالی به سرمربی حقهباز اروپایی پرداخت میشود. در این شرایط صحبت كردن از ورزش ملی و ادعاهای فراوان وزیر ورزش و از صدر تا ذیل مدیران ورزشی كشور بیاعتبار و دروغ جلوه میكند.
خبر مرگ جوان كشتیگیر كه آمد تقریبا مصادف بود با آن فرمایشات آقای خلیلزاده كه میگفت: «كشتیگیرها حد خودشان را بدانند!» بله آقای خلیلزاده كه نمیدانم چه كاره فوتبال هستی و نمیخواهم كه بدانم، حد خودشان را میدانند. پول میلیاردی و واردات بنز و رنجرور و پورشه نصیب شما، گازگرفتگی در چادر و كارگری و دستفروشی در كنار خیابان نصیب كشتیگیرهای ایران. همان كسانی كه قدیمیترین و سنتیترین ورزش ملی ایران را زنده نگه داشتهاند.