مسوولیت اجتماعی تكلیف شهروندی
بیتوجهی به اصلیترین مساله شهروندان یعنی آلودگی هوا كه سالهاست شهرهای بزرگ را گرفتار ساخته و مطالبهگری محدود از سوی برخی نهادها یا شهروندان كه برگرفته از ناامیدی نسبت به پاسخگویی به آن است؛
دنیای قلم -زهرا نژادبهرام: مسوولیت اجتماعی امروزه به عنوان بخشی از وظایف شهروندی در قالب تعهدات یك شهروند یا یك نهاد شهروندی نظیر شركتها و موسسات در برابر اجتماع مورد توجه قرار گرفته است.
مسوولیت اجتماعی، نیاز دنیای جدید برمبنای تعهد به تكالیف و وظایف شهروندی است. این مهم، امروزه به عنوان یك الگوواره برای سنجش میزان شهروندی فردی و سازمانی مورد توجه بخشهای تحلیلی و برنامهریزی جوامع قرار گرفته و در بستر آموزشهای شهروندی و قانونی ساری و جاری است. در این میان لازم است جایگاه مسوولیت اجتماعی برای فرد و نهاد اعم از خصوصی و دولتی تبیین گردد. مسوولیت اجتماعی پاسخی به این حق اجتماعی است، یعنی فرد یا سازمان به واسطه عضویت در جامعه از حقوق خاصی نظیر پاسخگویی، شفافیت، نظارت، بهرهبرداری از اماكن عمومی، برخورداری از امكانات اجتماعی و... برخوردارند و لازم است تعهدات و تكالیفی را نسبت به حق ارایه شده از سوی جامعه به آنها، به انجام برسانند. این یك تعهد خودخواسته و اجتماعمحور است.
در واقع مسوولیت اجتماعی یك چارچوب اخلاقی بر گرفته از حقوق ارایه شده از سوی جامعه است كه برمبنای اختیار تحقق مییابد. مسوولیتپذیری اجتماعی یكی از سه ضلع اصلی در تعامل اجتماعی است؛ سه ضلعی كه شامل امید، مطالبه و مسوولیت است؛ این سه راس نقطه كانونی را در مركز خود ایجاد میكنند كه در مركزیتی به نام اعتماد بخشی اجتماعی شكل میگیرند. در واقع جامعه امیدوار و دارای مطالبه در كنار مسوولیت اجتماعی بستر اعتمادزایی اجتماعی را شكل میدهد. جامعهای كه مطالبه برایش ارزش است، چراكه برخاسته از آگاهی عمومی نسبت به نیازی است كه بایستی بر آورده گردد. به بیان دیگر مسوولیت اجتماعی آن وظیفه یا تعهدی است كه فرد یا سازمان درقبال حقوق دریافتی از جامعه و برخورداری از مواهب آن متعهد به انجام آن است. تئوری مسوولیت اجتماعی مبتنی بر سیستم اخلاقی به معنای آن است كه اگر اقدام یا تصمیم به اجتماع یا محیطزیست آسیب برساند، به لحاظ اجتماعی غیرمسوولانه محسوب میشود.
به عبارت دیگر از آنجا كه مسوولیت اجتماعی امری اخلاقی است اما رویكردی حقوقی دارد كه به آن كمتر توجه میشود؛ این رویكرد حقوقی برای اجتماع و فرد از یكسو و اجتماع و نهادهای دولتی و غیردولتی از سوی دیگر مسوولیتهایی را تعریف میكند كه تعهد به انجام آنها مبین احقاق حق اجتماعی است. گزارهای رایج در جامعه وجود دارد كه شركتها به مسوولیت اجتماعی خود عمل نمیكنند یا مردم به مسوولیت اجتماعی خود در نگه داشت امكانات شهری توجه نمیكنند، اما حقیقت این است كه امر اصلی در مسوولیت اجتماعی باورپذیری بهحق شهروندی است؛ لذا از آنجا كه مطالبهگری برمبنای حق فرد یا سازمان برمبنای برخورداری از زیست اجتماعی است و این مهم برمبنای آگاهی شكل میگیرد لذا مسوولیت اجتماعی در كنار مطالبه و امید برای تحقق مطالبات بستری برای تولید اعتماد را فراهم میكند.
از اینرو از آنجا كه عنصر حق با مسوولیت اجتماعی اشتراك ماهیتی دارد، قادر است در كنار دو ضلع امید و مطالبه، بستر مناسبی برای مشاركت در رفع مشكلات اجتماع فراهم آورد. این مهم به معنای آن است كه این سه ضلع قادر به ایجاد موتور محركه جامعه یعنی اعتماد هستند! جامعه پاسخگو، مدیریت پاسخگو در كنار امید به حل مسائل و شفافیت قادر است مسوولیت اجتماعی را شكل دهد و تصویر عینی آن را در حل مسائل تعریف كند. لذا امید به عنوان عنصری كه قادر به حركت موثر در شهروندان در جهت مطالبهجویی و مسوولیتپذیری، منجر به «خود كارآمدی» شده و تعهد به وظایف در برابر حقوق اجتماعی را پدید میآورد؛ مسوولیت اجتماعی در صورت باروری و رواج قادر است تحولات جدی در ارزشهای، باورها؛ ایستارها و روشهای ایجاد كند، چراكه بخش اساسی آن برگرفته از تعهد طرفینی جامعه و فرد یا سازمان به یكدیگر است و این كلید تحول در اجتماع میباشد! در تعریف جامعه امروز ایران در سطح شهر و كشور مساله مسوولیتپذیری فردی و نهادی به صورت جدی ازسوی برنامهریزان و تصمیمگیران مورد پرسش واقع میشود! اما پیشنیازها و ضرورتهای آن و الزامات تحقق مسوولیتپذیری بیشتر در سطح گفتوگوهای دانشگاهی یا نهایت نهادی صورت میپذیرد! بیتوجهی به الزامات كه برگرفته از نیاز شهروندان و باورپذیری حقوق آنها از سوی مدیریت و حاكمیت است در كنار ایجاد شرایط لازم برای مطالبهگری و امید به تحقق مطالبات قادر است، مسوولیت اجتماعی نهادی و فردی را شكل دهد! جامعه امروز ایران در سطح مدیریت شهری نسبت به نیازهای شهروندان بیتوجه است و با بهكارگیری شیوههای تبلیغی مسیر لازم برای پاسخگویی را تسهیل نمیكند!
بیتوجهی به اصلیترین مساله شهروندان یعنی آلودگی هوا كه سالهاست شهرهای بزرگ را گرفتار ساخته و مطالبهگری محدود از سوی برخی نهادها یا شهروندان كه برگرفته از ناامیدی نسبت به پاسخگویی به آن است؛ مسالهای به نام مسوولیت اجتماعی را به حاشیه رانده و عنصر اعتماد كه چسب اجتماع است را بیاثر ساخته است! شهروندان نیاز به آرامش و آسایش را دركنار پاسخگویی به اصلیترین نیازهایشان در تسهیل حمل و نقل عمومی برای همگان (زنان و مردان، كودكان و سالمندان، افراد دارای معلولیت و...) در حفظ حداقل فضای سبز موجود در شهر و عدم ارجاع مصوبات تراكمبخشی و تراكمزایی در شهری كه از شدت ازدحام و شلوغی فضایی برای پاسخگویی به ساكنانش ندارد و... ضروری میدانند! لذا از آنجا كه شهروندی برمبنای تعریف مارشال سه بعد مدنی، سیاسی و اجتماعی دارد كه هر كدام موید حقوق شهروندی و تكالیف اوست لذا مساله مسوولیت اجتماعی كه تعهدی برای حق اجتماعی فردی و سازمانی است نیازمند پذیرش امر برابری در حقوق اجتماعی است! ازاین رو انتظار از جامعه و فرد برای انجام مسوولیت اجتماعی در برابر محیطزیست، اجتماع، فقر، انتظام اجتماعی و... زمانی قابل دسترسی است كه حقوق مربوط به آن نیز روا داشته شود! فرد با دریافت حقوق اجتماعی، اقتصادی، مدنی متعهد به انجام مسوولیتها است و این مهم یعنی باورپذیری اجتماع و مدیریت اجتماع به «حقوق» شهروندان! در نهایت مسوولیت اجتماعی را فقط در كتب نظری یا گفتوگوهای تبلیغاتی نباید محصور كرد بلكه باید ریشه و آثار آن را باور كرد و رابطه نزدیك آن با مطالبهگری و امید به بهبود در جامعه را ترویج كرد تا بتواند چسبندگی اجتماعی كه بر مركزیت اعتماد است را آشكار كند! امید است مدیریت شهری و مدیریت كلان كشور با باور به حق شهروندی بستر لازم برای طرح مطالبات را با امید به بهبود فراهم كنند تا مسوولیت اجتماعی فرصت نمایان شدن را در ابعاد فردی و اجتماعی پیدا كند.