حال این روزهای جهان و دو درس برای ما

حال این روزهای جهان و دو درس برای ما

به نظر من فهم جامعه ایران امروز برای حكومت و دولت، نیازی به سنجش‌های متداول ندارد. آنچنان پچ‌پچ‌های نهفته در لایه‌های پایین جامعه به سطح آمده‌اند كه با قدری گوش شنوا و چشمی با بصیرت می‌توان شنید و دید.

دنیای قلم -  علی ربیعی: امروز چهره واقعی، بدون روتوش و نقاب قدرتمندان جهان در پیش چشمان همه به خوبی قرار گرفته است. امروز، می‌بینیم چگونه ایجاد دموكراسی و حفظ امنیت برای منطقه، شعاری بیش نیست. كشتی‌ها و ناوهایی كه از آن سوی جهان به نام آزادی و امنیت به دیگر سوی گیتی گسیل می‌شوند، هدفی جز بهره‌كشی و گسترش خشونت برای حفظ منافع خودشان را دنبال نمی‌كنند. امروز شاهدیم در پس دموكراسی‌های ظاهری چگونه به راحتی قتل عام هزاران انسان نادیده گرفته شده و حتی مهر تایید نیز بر آن زده می‌شود. امروز به خوبی لمس می‌كنیم آنچه به نام دلسوزی برای ملل دیگر بیان می‌شود، فریبی بیش نیست.

دلسوزی برای ملت‌ها برای‌شان به معنای به تابعیت درآوردن دولت‌ها و حكومت‌های آنهاست. از خشن‌ترین و غیردموكراتیك‌ترین حكومت‌ها، در صورت تابعیت از قدرت‌های بزرگ، چهره‌ای قابل قبول ساخته می‌شود.  از سوی دیگر، نظاره ‌گریم برخی ایرانیانی كه یا به سودای تامین منافع مادی ناچیز و اندك یا در لوای مبارزه و آزادی‌خواهی به دامان كشورهای قدرتمند درآویخته‌اند تا چه اندازه در ابتذال غرق شده‌اند كه برخی از آنها خواهان تحریم بیشتر ایران یا حمله به ایران شده و حتی بدتر از صهیونیست‌های جهانی به سمت ظلم و بی‌عدالتی گرویده‌اند. امروز راحت‌تر می‌توان از تاریخ خونبار جهانی سخن گفت كه در آن، جان هزاران انسان آسیایی، آفریقایی و اهالی امریكای جنوبی قربانی زندگی بهتر قدرت‌ها شد و در پی آن، بخشی از جهان همچنان فقیر ماندند و تحقیر شدند. چگونه جنگ‌های بزرگ جهانی به پا شد، میلیون‌ها نفر را كشتند و فقر و نابرابری و بی‌ثباتی سیاسی را در آفریقا، آسیا و به ویژه در خاورمیانه به میراث گذاشتند. امروز، فرصتی است تا فارغ از نگرانی‌ها نسبت به وضع داخلی كشور و با بیرون آمدن از پیله تلخی‌های تنیده شده در داخل، با در نظر داشتن چهره واقعی خشونت در جهان نابرابر بیندیشیم تا دریابیم در هیاهوهای رسانه‌ای تبلیغاتی و سیاسی این كشورها، چیزی جز منفعت‌خواهی نهفته نیست. از ادبیات غنی پارسی بهره بگیریم كه «كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من».   باید با چشم دوختن به داخل و با هم‌بودگی و گذار همدلانه برای دستیابی به خواسته‌ها در گذار از این مسیر پیچیده برای بهبود وضع ایران‌، یكدیگر را یاری كرد. 
درس دوم:  به نظر من فهم جامعه ایران امروز برای حكومت و دولت، نیازی به سنجش‌های متداول ندارد. آنچنان پچ‌پچ‌های نهفته در لایه‌های پایین جامعه به سطح آمده‌اند كه با قدری گوش شنوا و چشمی با بصیرت می‌توان شنید و دید. تحولات اجتماعی، نهادی، تغییرات ارزشی و سبك‌های زندگی تغییر یافته و مطالبه ‌شده نه مطلقا خارجی‌ساز هستند و آنانی كه زیستی همراه با تغییرات را خواهانند و به سیاست‌های داخلی و خارجی ما معترض بوده و به عقب‌ماندگی‌های كشور اعتراض دارند فرزندان همین سرزمین هستند. این تصور كه این افراد از سر بی‌دردی یا لومپنیزم صدای‌شان بلند شده، تفسیری اشتباه است و تعمیم «اغتشاشگری» و حذف «اعتراض‌گری» از ادبیات سیاسی حاكم اشتباهی فاحش است. جهان تغییر كرده است. جوانان در همه جوامع تغییر كرده‌اند. جامعه ایران هم تغییر كرده است. مردم خود را با دیگران بیرونی مقایسه می‌كنند، داده‌های خود را با ستاده‌های‌شان در سال‌های زیاد می‌سنجند و می‌خواهند زندگی كنند آنچنان‌كه می‌اندیشند و نه با اندیشه‌های رسمی شده در چارچوب قواعدی كه برای‌شان به زور تعریف و ساخته و پرداخته شده است. در این جهان نابرابر و بی‌رحمی‌های جهانی، بزرگ‌ترین پشتوانه برای قوی شدن ایران بزرگ، همدلی و همراهی مردم است. با جامعه باید مهربان بود. این روزها، هر روز بیش از قبل، حوزه عمومی در حال زایل شدن بوده و حوزه‌های خصوصی نیز تنگ‌تر می‌شود. هیچ‌گاه باور نمی‌كردم كه رصد سبك زندگی مردم، چارچوبی قانونی بیابد. نباید هر روز برای مردم، لباسی تنگ‌تر از قبل دوخت و قاعده‌‌گذاری‌های ستیزه‌جویانه وضع كرد. در عصری كه ثروت‌اندوزی نوین در جهان بر پایه تكنولوژی‌های اطلاعاتی بنا شده، شایسته نیست كه ایرانیان بخشی از درآمد ملی و وقت خود را به دنبال دستیابی به فیلترشكن‌های امریكایی تلف كنند. نباید از مردم شادی‌زدایی كرد. گویی عده‌ای جامعه را به سمت ناسازگاری هل داده و ذهن‌ها را هم به خارج سوق می‌دهند مانند آنچه بر مرجعیت رسانه رفت.  ایران در سال‌های متوالی در جنگ سهمگین یك طرفه كه غرب و شرق در مقابلش بودند، هشت سال با اتكا به مشروعیت و سرمایه اجتماعی خود قوام و دوام پیروزمندانه یافت. در این جهان پرآشوب، ظالمانه و نابرابر، برای سعادت جامعه، ایجاد ثبات و آرامش، باید همه چشم‌ها را به «همه» مردم خود بدوزیم. ایران را متعلق به «همه» بدانیم. «با هم بودگی» رمز عبور ما از این شرایط سخت است.
امروز، قضیه فلسطین-اسراییل این درس را به ما می‌آموزد كه اولا، باید مراقب امنیت خودمان باشیم و دوم اینكه این امنیت بدون رضایت مردم تولید نمی‌شود.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.