آیا مشکلات آدمها را قوی تر می کند

آیا مشکلات آدمها را قوی تر می کند

آیا مشکلات می تواند انسان را قوی تر کند

دنیای قلم -  مشکلات و رنج، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی است، اما اگر بتوان از همین مشکلات برای قوی‌تر شدن بهره برد، هم انگیزه انسان را برای جنگیدن بالا می‌برد و هم، دیگر تسلیم‌شدن جایی پیدا نمی‌کند. «علیرضا بیرانوند» دروازه‌بان ملی‌پوش باشگاه پرسپولیس روز‌های سختی را سپری می‌کند. او در جدال با ازبکستان در دیدار فینال کافا، پس از برخورد با بازیکنان خودی، دچار شکستگی فک شد و مجبور است چند هفته‌ای را دور از میادین سپری کند. او با گذاشتن یک استوری جدید که رنگ و بوی فلسفی دارد، نوشته: «تمام سختی‌هایی که در زندگی داشته‌ام، همه مشکلات و موانع، مرا قوی‌تر کرده است». اما آیا واقعا چالش‌های زندگی ما را قوی‌تر می‌کند و چه کار کنیم که مشکلات زندگی ما به قوی‌تر شدن مان ختم شود؟
 

    توقع داشتن زندگی بدون رنج غیرمنطقی است


این که انتظار داشته باشیم زندگی بدون رنج باشد، غیرمنطقی است. حتی گاهی همین رنج به زندگی معنا می‌دهد و لذت را هم تعریف می‌کند. بدون سیاهی، سفیدی معنا ندارد. بدون رنج هم شادی معنا ندارد، اما بر خلاف گفته روان شناسی زرد که رنج کشیدن را عامل موفقیت و برتری می‌داند  و باعث پختگی می‌شود، هیچ برتری در رنج‌کشیدن نیست. بدون تعارف باید بگوییم که ای کاش این مشکلات و دردها در زندگی رخ نمی‌داد.


    پیدا کردن راه‌حل مشکلات باعث رشد می‌شود


اما نحوه حل مشکل یا نحوه خروج از رنج، عامل برتری و فضیلت است چون می‌تواند باعث رشد شود.  اگر شما در مواجهه با چالش‌های زندگی بتوانید راه‌حلی برای مشکلات پیدا کنید، اگر بتوانید ‌با وجود رنج و مشکلات پیش بروید و ناامید نشوید، آن گاه ارزشمند است. میلیون‌ها نفر در جهان از فقر رنج می‌برند اما معدود کسانی که توانستند راهی برای خروج از فقر بیابند، شناخته شده هستند و مورد توجه مردم قرار گرفتند.


    اهمیت نحوه برخورد ما با مشکلات


مهم‌ترین چیز در این مسئله، نحوه برخورد ما با مشکلات است. اگر مشکلات و رنج را یک چالش بدانیم که باید از آن خارج شویم، قطعا باعث رشد و قوی‌تر شدن ما خواهد شد چون یاد گرفته‌ایم که چگونه مشکلی را حل کنیم اما اگر انتظار داریم صرفا به‌دلیل وجود مشکلات یا درد و رنج،  قوی‌تر و بالغ‌تر شویم، خیر. فقط پوست کلفت‌تر شده‌ایم. آن قدر کتک خورده‌ایم که دیگر پوست درد را حس نمی‌کند!  این قوی شدن نیست، این آسیب‌دیدن است. بی‌حس شدن، بی‌احساس شدن، بی‌تفاوت شدن و ... قوی‌تر شدن نیست، فقط پوست کلفت‌شدن است. این که رنج بکشید، عمیقا درد را احساس کنید اما باز هم راهی برای برون رفت بیابید، ارزشمند است. این یادگیری باعث می‌شود که آدم قوی‌تری شوید. پس این که از حوادث و سختی‌ها استقبال کنیم و وظیفه خود بدانیم که این رنج را تاب بیاوریم، چون قوی هستیم یا باید قوی‌تر شویم، درست نیست، اما اگر زندگی مشکل و رنجی پیش پای ما گذاشت، باید بتوانیم راهی بیابیم برای کاهش درد و رنج، این کاهش درد و رنج است که آموزنده و ارزشمند است و باعث رشد ما خواهد شد.


    پذیرش مشکل به معنای تسلیم شدن نیست


یک نکته هم درباره پذیرش مشکلات این است که به معنای تسلیم شدن نیست. به این معناست که شرایط را باید به صورت معقول، نه خیلی بدبینانه و نه خیلی خوشبینانه، بررسی کرد و راهکارهایی برای کاهش اثرات منفی آن‌ها پیشنهاد کرد. بنابراین پس از غصه خوردن برای مشکل پیش آمده، نوبت بررسی راهکارهای موجود است. بیکار نشستن و به خود و دیگران ایراد گرفتن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. در این مرحله باید از پرسیدن سوال خطرناک «چرا من؟»  به شدت اجتناب کرد. وقتی به دنبال یافتن دلیل برای مشکلات خود هستید، انرژی روانی خود را هدر می‌دهید. پس چون شما انسان خوبی هستید قرار نیست هیچ مشکلی برای شما پیش نیاید. با این فکر که این مشکل فقط برای من پیش آمده است، انگیزه‌های خود را خاموش نکنید. همان‌گونه که از کلمه اتفاق پیداست، چیزی است که به صورت تصادفی بروز کرده است.


    موفقیت اجباری


یک انگیزه بسیار قوی برای موفقیت، اجبار است! اگر یک خرس شما را تعقیب کند با سرعتی خواهید دوید که حتی تصور هم نمی‌کنید! چون تفاوت بین موفقیت و شکست، مرگ و زندگی است! اگر بتوانیم رسیدن یا نرسیدن به هدف را به‌گونه‌ای به شرایط مرگ و زندگی تشبیه کنیم، تفاوت بین همه یا هیچ، این اجبار باعث می‌شود که مغز تمام قوای خود را برای انجام آن کار به خدمت بگیرد اما دیدگاه شد شد، نشد هم نشد، معمولا به جایی ختم نمی‌شود.
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.