چرا زنان باید در مقدرات اساسی مملكت دخالت میكردند؟
از تاكیدات صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود كه: «زنان باید شجاع باشند و در مقدرات اساسی مملكت دخالت داشته باشند.»
دنیای قلم - آذر منصوری: از تاكیدات صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود كه: «زنان باید شجاع باشند و در مقدرات اساسی مملكت دخالت داشته باشند.» روحالله خمینی را میتوان یكی از مجتهدان مترقی دانست كه به اقتضائات زمان و مكان توجه دقیق داشت. سیر تغییر نگاه او به حق انتخاب كردن و انتخاب شدن زنان و ضرورت حضور زنان در عرصه عمومی در فضای پس از انقلاب مردمی ۵۸ حاكی از همین نگاه مترقیانه است. این تاكید او در كنار رفتارهایی از جمله همراه كردن زندهیاد مرضیه دباغ با هیاتی كه برای دیدار با گورباچف رفت، (هیات سه نفره) حاكی از همین نگاه به جایگاه سیاسی و اجتماعی زنان ایران است. اما آنها كه گفتمان نوفل لوشاتو را در تقابل به اجزای فقه سنتی میدانستند از همان ابتدای انقلاب دستها را بالا زدند و نه تنها حضور زنان در مقدرات عینیت نیافت، بلكه به رغم تاكید و تصریح قانون اساسی و بهرغم رشد زنان در عرصههایی مانند آموزش عالی، ورزش، هنر، نویسندگی و نشر و جامعه مدنی، مانع اقداماتی شدند كه میتوانست زمینه حضور زنان در مقدرات اساسی مملكت را فراهم كند. حضوری كه از ضرورتهای اصلی و جدی پیشرفت و توسعه همهجانبه كشور است. مخالفان این دیدگاه نه تنها اجازه ندادند زنان ایران در مقدرات اساسی مملكت دخالت كنند، بلكه با اصرار باعث گنجاندن تبصرهای ذیل قانون مجازات اسلامی شدند كه به موجب آن زنانی كه حجاب شرعی را رعایت نكنند، مستوجب مجازات میشوند. در حالی كه خود واژه حجاب محدود به پوشش بدن نبوده و نیست و به مجموعه عوامل و رفتارهایی بر میگردد كه باید از جامعه هدف (زنان) محافظت كند. با این توصیف اگر قرار بر حمایت و حفاظت از زنان بود، باید قوانینی تصویب میشد كه به مجموعه تبعیضهای موجود علیه زنان خاتمه داده شود و اگر این اتفاق افتاده بود، بهطور قطع رتبه شكاف جنسیتی ایران بین پنج كشور آخر دنیا قرار نمیگرفت. طبعا بدون آباد كردن مزرعه دنیای زنان ایران، آخرت آنها هم آباد نخواهد شد.
زنان ایران در طول این ۴۴ سال در بسیاری از مقدرات اساسی و مهم كشور حضور نداشتهاند. تنها وزیر زن ایران خانم دستجردی بود كه به ناموجهترین شكل ممكن از كار بركنار شد. زنان نه تنها در مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان حضور ندارند، بلكه در ۱۳ انتخابات ریاست جمهوری كه پست سر گذاشتهایم، تاكنون حتی یك زن به عنوان رجل سیاسی امكان حضور در رقابتهای انتخاباتی را نداشته است.
یقین دارم اگر این توصیه امام مبنای رویكردها و رفتارها و سیاستگذاری كشور قرار گرفته بود و با این رتبه جنسیتی مواجه نبودیم، هیچگاه موضوع پوشش زنان ایران به یك مناقشه تبدیل نمیشد. چرا كه وقتی نظام برآمده از انقلاب ۵۷ به زنان فرصتهای برابر میداد و خاصه حضور آنها در مقدرات اساسی كشور یك ضرورت قلمداد میشد، موضوع پوشش اجباری زنان نیز فیصله پیدا میكرد.
تنها راه فیصلهبخش این مناقشه در شرایط امروز ایران نیز تلاش جدی برای خاتمه دادن به تبعیضهای موجود علیه زنان ایران است و باز در همین راستا معتقدم با تداوم این شكاف جنسیتی اصرار بر هر گونه رفتار و رویكرد جرمانگارانه نسبت به پوشش نتیجهای جز مقاومت بیشتر و شكاف بیشتر حاكمیت- ملت به دنبال نخواهد داشت.