وقتی دیگر نمی‌توان اندرزنامه نوشت

وقتی دیگر نمی‌توان اندرزنامه نوشت

در دوران گذار، با نوعی بازگشت به سیاست‌نامه‌نویسی با دلالت به آموزه‌های نهج‌البلاغه و با توجه به الزامات منطق مناسبات سیاسی، توسط افرادی هم‌چون محمدكاظم فاضل مشهدی، صورت گرفت كه ضابطه و مفهوم اساسی آن رعایت مصلحت عمومی مردم است

دنیای قلم - محمدرضا تاجیک: یك- سیدجواد طباطبایی در كتاب «دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران» می‌نویسد: «... مفهوم بنیادین مصلحت از تاریخ اندیشه سیاسی ایران غایب است. در فلسفه سیاسی یونانی، مفهوم «مصلحت» هم‌چون واسطه‌العقدی عناصر و مفردات دستگاه فلسفی را به هم می‌پیوست و در دوره اسلامی نیز دانشمندان اصول فقه از اهل سنت و جماعت بر پایه اصل «استصلاح» بر آن بودند كه غایت شریعت «رعایت مصالح» - یا «مصالح مرسله» - مومنان است. در اندیشه شیعی، به خلاف اهل سنت و جماعت، به سبب تداوم امامت و اینكه شیعیان برای فهم احكام شرعی به پیشوایان خود مراجعه می‌كردند، در آغاز، به برخی از قواعد مانند «مصالح مرسله» نیازی احساس نشد، اما از آن پس، دانشمندان علم اصول فقه شیعی مفهوم «مصالح مرسله» را از اهل سنت وام گرفتند و در سده‌های متاخر نیز با پیروزی جریان اصولی بر اخباری در سده سیزدهم هجری این مفهوم از اصول شیعه كنار گذاشته شد....

در دوران گذار، با نوعی بازگشت به سیاست‌نامه‌نویسی با دلالت به آموزه‌های نهج‌البلاغه و با توجه به الزامات منطق مناسبات سیاسی، توسط افرادی هم‌چون محمدكاظم فاضل مشهدی، صورت گرفت كه ضابطه و مفهوم اساسی آن رعایت مصلحت عمومی مردم است. فاضل مشهدی با التفات به این نكته كه شریعت ناظر بر مصالح دین و دنیای مومنان است، مفهوم مصلحت عمومی را در همه عرصه‌های تدبیر امور حیات اجتماعی و سیاسی به كار می‌گیرد. به نظر او، اصل در اجرای حكم شرعی نیز تامین رضایت مردم است، و نه تامین منافع خصوصی فرمانروا. مفهوم بنیادین رساله فاضل مشهدی -  به تبع مضمون «عهدنامه مالك اشتر» - مصالح مرسله و استصلاح است كه هم‌چون ضابطه‌ای در تدبیر همه امور دین و دنیا به كار گرفته شده است. گستره شمول این مفهوم تا جایی است كه به نظر می‌رسد حتی اگر تفسیر احكام محكم شریعت بدون رجوع به این ضابطه انجام گیرد، از درجه اعتبار ساقط است... از این‌رو، بر فرمانرواست كه در هر موردی مصلحت و رضایت آنان را در اجرای حكم شرعی لحاظ و از صِرف اجرای آن برای اقامه حدود دوری كند. (صص 349-358) 

دو- در تاریخ اكنون این مرز و بوم، با غلبه جریان اصولی دیگر، نخست، شاهد خروج «مصالح مرسله» از متن و حاشیه‌ای‌شدن آن، و دو دیگر، ناظر عبور و گذر آن از عرصه مردمان به حوزه حاكمان هستیم. در این اكنونِ ایرانی، عده‌ای كه با داعیه شرعیه به تدبیرگران قوم تبدیل شده‌اند، از منظر و نظری معطوف به خواستِ قدرت و كنترل، دست‌اندركار تقریر و تدوین سیاست‌نامه‌ای شده‌اند كه در آن، نه تنها نشان و نشانه‌ای از «رضایت مردم»، و «مصالح مردم» و «استحسان» نیست، بلكه سیاست، جز به «هر چه خواستن با رعیت بار كردن و به هوای نفس و اقتضای غضب ایشان را معذب داشتن»، و جز به «مصلحت و منفعت و رضایت و خواستِ كنترل و منقادسازی اقلیتی خاص» دلالت نمی‌دهد.

از این‌رو، در این سیاست‌نامه، نه تنها مفهوم مصالح مرسله، آنگونه كه فاضل مشهدی تعریف و تصویر می‌كند، غایب است، بلكه اساسا مبانی آن را نوعی اجتهاد به رای و اعمال سلیقه در دین تعریف می‌نماید (برای نمونه نگاه كنید به درس خارج فقه احمد خاتمی تحت همین عنوان). اگر گاه نیز، از مصالح كافه ناس سخن در میان است، اقتضای مصالح اصحاب قدرت، یا آن مصالح است كه آنان (اصحاب قدرت) به نیابت و نمایندگی مردمان صغیر تعریف و تحمیل می‌كنند. در این سیاست‌نامه، با بهره‌ای آزادانه از بیانِ فاضل مشهدی، اربابان قدرت، در هیچ شرایطی ضرورتی نمی‌بینند كه در امور ملك و مصالح رعیت، آن‌چه را كه به عدالت اقرب و در احقاق حقوق اعدل است و عدالتش عموم داشته، نسبت به كافه ناس اشمل و اكمل نماید و رعیت به آن راضی‌تر باشد، اختیار نمایند. و هرگاه میان چند فعل متردد شدند، ملاحظه كنند كه كدام‌یك از آنها به عدالت‌ورزیدن در حقوق‌الناس و حق‌گزاری نزدیك‌تر است، و اگر در این مرتبه نیز متردد شدند، ببیند كه عدالت در حق كدام‌یك از آن افعال، عموم و شمولش بیشتر است، و اگر در این هم تردد به هم رساندند، رضای رعیت را رعایت كنند و به مقتضای خواهش و خشنودی ایشان عمل نمایند، هرچند مخالف رای خواص و خلاف رضای اكابر و اهل اختصاص بوده باشد. در این سیاست‌نامه، ترك قیاس و دریافت آن‌چه كه موافق‌تر به حال مردم است، درخواست سهولت در احكام مورد نیاز مردم، اعم از عوام و خواص، گرفتن آن‌چه كه در آن وسعت و عطوفت است، گرفتن آن‌چه كه در آن مدارا و راحتی است (استحسان)، امری نكوهیده و مطرود و مكروه است. اگر در آن، جایی به «عمل به اقوا دلیلین» اشارتی می‌شود، این دلیل ناظر بر بقاء و استمرار قدرت حاكم و نظم نمادین مسلط است.

البته، این عملِ به اقوا دلیلین و مصلحت، همواره تابعی از زور و اجبار و اضطرار نیز بوده است. بدین معنی كه چون زور پر‌زور‌آید، به نام نامی مصلحت جامعه و مردمان هر چرخش و نرمشی صواب و ثواب می‌شود و دفعتا حرام حلال، دشمن دوست، نباید باید، زشت زیبا، و نكوهیده پسندیده می‌گردد. این سیاست‌نامه، در واقع، ترجمان همان نظم نمادین پدر یا دیگری بزرگ است كه چنان متصلب و منجمد شده كه نه‌تنها امكان تغییر آن از درون (ظرفیت و استعداد مفهومی و نظری درونی) ممكن نیست، بلكه دیگر نمی‌توان با اندرزنامه‌نویسی امید به تغییر آن داشت. بی‌تردید، چنین سیاست‌نامه‌ای كه مصلحت و منفعت و رمز و راز بقای خویش نیز نمی‌داند، همواره خود نافی و عدوی خود است، و همواره خود دگرِ اهریمنی خویش. در چنین شرایطی، سخت چشم در راه فاضل مشهدی‌(ها)ی دیگری هستیم كه به تقریر سیاست‌نامه‌ای از جنس مصلحت و رضایت مردم خطر كنند: سیاست‌نامه‌ای كه در آن، آن‌چه مردمان نیكو شمارند، همان نزد اصحاب قدرت و سیاست نیكو باشد، سیاست‌نامه‌ای كه سیاست در آن فاقد انتولوژی متصلب و از امكان و استعداد خلق ممكن از ناممكن، خلق امكانات جدید برای زیستنِ متفاوت، و نیز، از توان فی‌نفسه درونی برای تخطی، تفاوت‌گذاری و شُدن و صیرورت مداوم و بی‌وقفه، تولید تولید، آفرینشگری برخوردار باشد، سیاست‌نامه‌ای كه در آن، سیاست همان تجربه‌گری فعال، خط گریز، و امر نامتعین و گشوده و منعطف باشد، سیاست‌نامه‌ای كه به‌جای گران‌بار كردن سیاست با بار ارزش‌های سنگین و صلب، آن را سبك و فعال كند و به‌ما امكان ساختن ارزش‌های جدید، و عدول از مواضع و از صِرف اجرای برخی احكام برای اقامه حدود را بدهد، سیاست‌نامه‌ای كه در آن سیاست نه برحسب اصول و قواعد و منطق ثابت، كه بر حسب آزمون و آزمایش و تجربه قابل فهم باشد، و از گوهری همواره در-  حال-  شدن و همواره در- میانه‌ و فرآیندی - فرآیندی بی‌آغاز و بی‌فرجام، و همواره در صیرورت و گشوده به روی بیگانگی‌ها -  برخوردار باشد. در یك كلام، سیاست‌نامه‌ای كه چراغ مصلحتش نخست به رضایت اهل خانه (جامعه مردمان) رواست نه اربابان قدرت‌ داخلی و خارجی. تنها در ساحتِ چنین سیاست‌نامه‌ای است كه سیاست حائز تاثیرات اگزیستانسیل هنر می‌شود، یا به بیان دیگر، هنر همان سیاست می‌شود كه به طریقی دیگر ادامه یافته است.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.