كالبدشكافی دوم خرداد كالبدشكافی یك بهت!
آنچه مسلم است رفتار مردم در دوم خرداد بر سبیل حدس و گمانهزنیهای روز نبود این رفتار در ورای انگارههای این جناح و آن، جناح حرفها، علتها و حكایتها در دل خود داشت.
دنیای قلم - علی ربیعی : یادداشتی را در سال 1378 در روزنامه كار و كارگر منتشر كردم. به نظر من تمامی انتخابات و نتایج صندوقهای رای از مجلس چهارم به این سو، به نوعی نمایانگر رفتار رایدهندگان و سیاستهای انتخاباتی بوده است.
در مجلس چهارم (پس از ج نگ)، تمایل رایدهندگان به آرامش، ارتباط با جهان خارج همراه با نوعی احترام به جنگ با بیشترین رای برای سه نماینده اول قابل مشاهده است. همواره رفتارشناسی رایدهندگان میتواند تغییرات ذهنی، آرزوها، آمال، تغییرات ارزشی و ذهنی و خواستهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تبیین كند. در این میان انتخابات دوم خرداد، یك علامت بزرگ از تغییرخواهی جامعه بوده است. به اعتقاد من، به جز انتخابات سال 88 كه حكایت خود را دارد، میزان مشاركت مردم و آرایی كه به صندوقها ریختند نمایانگر آنچه در لایههای پایین اجتماعی در جریان است، بوده است. انتخابات مجلس در اسفند 98 و میزان مشاركت مردم میتوانست دو پدیده را تبیین كند:
نخست: خواستههای جامعه برای زندگی، مساله عقبماندگی و مقایسه با سایر كشورها، فقر ناشی از تحریم و به یك معنا زندگی عادی.
دوم: واكنش به سیاستهای انتخاباتی و همانگونه كه در مقاله شماره روزنامه اعتماد مطرح كردم خالصگرایی در سیاستهابوده است.
الان كه آن یادداشت سال 78 را مرور میكنم میبینم حکایت همچنان باقی است و آن یادداشت همچنان تازگی دارد:
« انتخابات دوم خرداد ۷۶ بهرغم تلخیها و شیرینیها، ناكامیها و كامها برای این و آن، این طرفیها و آن طرفیها گذشت و گذشت، دو سال! بازهم مینویسم اندوه و شادیها بود اما آرامآرام به فراموشی سپرده شد و در هیاهوی جنجالهای گروهی و خطی نه به اصطلاح شكستخوردگان آن روز دیگر غم آن روز را دارند و نه پیروزمندان دیروز، در چم و خم رسیدگی به غم و درد مردم ما دیگر آن حلاوت را احساس نمیكنند. القصه: آنچه بهجا مانده است علل وقوع پدیده دوم خرداد است.
دلایلی كه همچنان باقی مانده و متاسفانه و ناگوارانه همچنان پنهان و ناآشنا در لابهلای لایههای اجتماعی، بیهیچ كنكاشی به حركت خود ادامه میدهد.
غرض از این نوشتار ذكر دو نكته است:
۱- پس از گذشت دو سال از انتخابات دوم خرداد، هیچكس نخواست از «علل موجده» واقعه سراغی بگیرد و از این مهمتر رفتار غیرقابل قبول پیشبینی بیست میلیون از مردم كه میتوانند نماینده قریب به 80درصد از جمعیت باشند به بوته فراموشی سپرده شد. به راستی علل موجده در لایههای زیرین و ناپیدای جامعه امروز در كدام «علل جدید» تنیدهاند؟ و سمت و سوی آتی آن كجاست؟
آنچه مسلم است رفتار مردم در دوم خرداد بر سبیل حدس و گمانهزنیهای روز نبود این رفتار در ورای انگارههای این جناح و آن، جناح حرفها، علتها و حكایتها در دل خود داشت. حكایتی كه همچنان بدون روایتگری بیغرض در سكوت و ناآشكاری مانده است و عللی كه همچنان مستور ماندهاند. یك جامعه زنده و یك نظام هوشیار بر این رخداد و از این واقعه به سادگی نباید بگذرد و چه تلخ كه اینچنین نیست و تلختر اینكه با تحلیلهایی جناحی و برخاسته از انگاشتههای غیر، علمی، عمدتا در شناخت علتها راه به بیراهه رفته است.
۲- نسیان ذاتی انسان است. گاه نعمت است و گاه نقمت. روبهروی مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاستجمهوری به سمت محل كار حركت میكردم، بیاختیار به یاد سوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶، افتادم بهت و حیرت عمومی و قیافههای بسیاری را به یاد آوردم، به یاد آوردم كه چگونه بعضیها نمیتوانستند «اتفاق» را باور كنند و با آن (تلخ) برخورد میكردند و روایت برادری پاسدار و محافظ را به یاد آوردم كه در روز سوم خرداد در منزل آقای... وزیر سابق یك وزارتخانه مهم چگونه در آغوش فلان نماینده مجلس (زار زار) میگریستند بیاختیار آقای... رییس سازمان... به یاد آوردم كه چگونه تكیده و ناباورانه تلخندی به لب داشت. امروز با خود فكر میكردم «بهتها» را نباید فراموش كرد. فراموشی بهتهای كوچك میتوانند زمینهساز بهتی بزرگ باشد. بهتی كه اگر در بگیرد دیگر جایی برای تحلیلهای این و آن جناح باقی نخواهد گذاشت. »