سندرم اردک در میهمانی های لاکچری
واکاوی شیوع «سندروم اردک» درمیان کاربران شبکه های اجتماعی

سندرم اردک در میهمانی های لاکچری

سندروم اردک چیست؟ مهمترین دلیل ابتلای افراد به این سندروم چه می باشد؟ اینجا را بخوانید.

دنیای قلم ـ کتایون مصری/ پژوهشگر و دکترای مطالعات زنان: وقتی برای اولین بار به منزلشان دعوت شدم، انتظار داشتم که با خانه نقلی تروتمیزی روبه رو شوم که تمام عناصر فنگ شویی و انتقال انرژی در چیدمان وسایلش رعایت شده و گلدان های کوچک رنگی با برگ های سبز براق به هر تازه واردی خوشامد بگوید. در را که به رویم بازکرد عطر برنج زعفران زده شمال راهرو و راه پله را پر کرد.

شیرین، شاگرد اول کلاس بود در دبیرستانی که نصف دخترهای آن به پیش دانشگاهی نرسیده، شوهر می کردند، شیرین اما درسخوان بود و روزهای امتحان با چشمهایی سرخ شده از بی خوابی به مدرسه می آمد، عادت داشت تا صبح می نشست و کتاب را دوره می کرد. آن هم برای چندمین بار، سرجلسه اگر بخت یار بود و ممتحن بیخیال می شد، شیرین همه را به نمره قبولی نایل می کرد.

بعد امتحان هم وقتی همه ما سرخوش از خلاصی یک درس و معلم دیگر در پوست خودمان نمی گنجیدیم، شیرین تا ساعتها بعداز جلسه، رنگ به چهره نداشت و از اینکه فلان جمله را جاانداخته و نیم نمره از فلان جوابش کم می شود و هفتاد و پنج صدم از بصار سوالش، با دندان پوست گوشه ناخنش را می کند. سرناخن هایش ازبس جویده شده بود به قرمزی میزد و هروقت نگاهم به دستش می افتاد، مورمورم می شد.

 

بیشتر بخوانید: کتایون مصری: زنان قربانیان «خشونت سفیدِ» دنیای مجازی هستند

 

سندروم اردک

 

اما حالا شیرین خانم خانه نشین شده، بعداز لیسانس یک راست به خانه بخت می رود وبا همان سرعت بچه دار می شود. خانه اش مثل دسته گل تمیز بود، آن قدر تمیز که حیفم می آمد روی صندلی ها بنشینم. به دقیقه نرسید که دورم پراز ظرف های کوچک و بزرگ میوه و تنقلات شد. چیپس و پفک و پسته و البالو خشک و برگه با شکلات و خرما و ارده و... که کنار هم چیده شد و لابلای آنها شمعدانهای کوچک و نموری روشن بود. خواستم بگویم که کمتر خودش را به زحمت بیندازد و کنارم بنشیند که گوشی به دست سراغم آمد و از میز تنقلات که حالا فنجانهای چای به آن اضافه شده بود، عکس انداخت، سلفی ها را هم برای یادگاری گرفت.

آنقدر پیش دستی مقابلم پراز خرت وپرت بود که جا برای ناهار نداشتم. اما شیرین همچنان مشغول بود. دانه های عرق از صورتش می چکید ومن بیشتر از زحمتی که داده ام شرمنده می شدم. نیمساعتی درحال رفت وآمد از آشپزخانه به هال بود و هر ده دقیقه می پرسید، چای بریزم؟ من که دهانم پر بود با سر می گفتم: نه!

بالاخره میز چهارنفره ناهارش را چید، ما فقط دونفر بودیم، اما برای چهارنفر بشقاب و پیشدستی و دستمال و...چیده بود، ماست وخیار و سالاد و ترشی و زیتون در ظرف های طلایی رنگ و زرشک پلو با مرغ و قرمه سبزی در دیس و خورشت خوری های مجلسی که همگی از سرویس جهیزیه اش حکایت می کردند.

با وجودی که سیر بودم چنین میز لاکچری و خوش رنگ و رویی به خصوص با نوشابه های سیاه و نارنجی و سفید دلم را به ضعف انداخته بود. شیرین دوباره به اتاق دوید و گوشی به دست از میز و من و ظرفها و خودش چند عکس انداخت. دلم می خواست دستش را بگیرم و وادارش کنم بنشیند ولی او دست بردار نبود، گویا چیزی را فراموش کرده استرس داشت که کم و کسری در میز ناهارش نباشد.

 

سندروم اردک


مشغول خوردن که شدیم، چند ثانیه ای سکوت بین ما برقرار شد، زیرچشمی به دستهایش نگاه کردم، هنوز ناخن های جویده جویده اش نشان از اضطراب و آشفتگی اش داشت. پرسیدم: میانه ات با شوهرت چطوره؟ ازش راضی هستی؟
به نظرم انتظار هر سئوالی را داشت جز این. لبخند مصنوعی زد و گفت: خوبه، مهربونه.
-    تو چرا سرکار نمیری؟
-    دلم میخواد ولی امیرعلی میگه وقتی احتیاج نداریم چرا بری سرکار. راستش خودمم نمیرسم با اینهمه کار خونه، بیرونم کار کنم، مگه جون اضافی دارم؟!
به اینجا که رسید، حس کردم می خواهد بحث را عوض کند از خاطرات مدرسه گفت از روزهای امتحان و شب بیداری ها و...

از خانه شیرین تا جایی که ماشین را پارک کرده بودم، یک ربعی پیاده روی بود، وقتی بیرون آمدم سرمای ریز غروب پاییزی به صورت می خورد، به سمت ماشین می رفتم درحالیکه ویبره گوشی همراه در جیبم خبر از چندین پیام می داد.

 

مهمانی لاکچری

به محض نشستن پشت فرمان، گوشی را بازکردم عکس های میز تنقلات و میز ناهار و قابلمه قرمه سبزی و ظرف های کرم کارامل و بستنی دسر و......پشت هم در صفحه اینستاگرام شیرین لایک می خورد. زیرعکس نوشته بود:
«تا زنده ای باید از لحظه های نابش لذت ببری، به خصوص اگه درجمع دوستان قدیمی ات هستی.» عکسی از من نبود به جایش گلدان و شمعدان و تابلو فرش سلطنتی اش به مجموعه دوستان شیرین اضافه شده بود. حالا دانستم چرا برای چهارنفر سرویس غذاخوری گذاشت. عکس ها لایک می خورد ده دقیقه نشده به 238 رسید هنوز جا داشت تا 15k فالوئر شیرین، مهمانی لاکچری او را ببینند و لایک کنند.


«سندروم اردک» این نام نه طنز است نه شوخی. عنوان یک اختلال جدی روانی و رفتاری است که برای اولین بار از سوی یکی از دانشجویان دانشگاه استنفورد برای همکلاسی هایش در وبلاگی استفاده شد. دانشجویانی که برای قبولی در این دانشگاه شب و روز درس خواندند و بعداز قبولی نیز ساعتها ناچار به تحمل برنامه های سنگین درسی هستند. دانشجویان خسته ای که ظاهر دلفریب و شادی دارند ولی درباطن از فشار درس و دانشگاه درحال خم شدن هستند.

 

بیشتر بخوانید: مطالبه ای صریح از معاون حقوقی رییس جمهور
 

 

سندروم اردک


فضای سایبر و جذابیت بصری انواع شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام، فیس بوک و پیام رسان‌هایی مانند تلگرام که جنبه بصری و تصویری بیشتری دارند، از دهه نخست هزاره سوم به شدت به جذب میلیونی کاربران پرداخته اند. در ایران که زمانی تلگرام، پرکاربردترین شبکه بود، بعداز فیلترینگ جایش را به شبکه اینستاگرام داد، رسانه جذابی که امکان ارتباطات همزمان و فراگیر را مهیا می‌کند. کاربران ایرانی در استفاده از این شبکه اجتماعی، رتبه هفتم دنیا را دارند و زنان بخش عمده کاربران اینستاگرام هستند.

 

سرایت سندرم اردک 

اشتراک و بارگذاری فزاینده نماهایی خاص از زندگی که رفاه و طبقه اقتصادی افراد را به رخ میکشد، همزمان با رشد تعداد کاربران شبکه های اجتماعی نشان می‌دهد که اختلال سندروم اردک در میان بخش عمده ای از کاربران رسانه های نوپدید درحال سرایت است. مرور صفحات و پست های این افراد حاکی از نمایش بخشی از مکان زندگی، لباس ها، وسایل، خودرو و....تمامی امکاناتی است که به دهک های پردرآمد جامعه اختصاص دارد درحالی که پشت چهره های لاکچری در این تصاویر انسانهایی هستند که برای دیده شدن مانند اردکی که پاهایش در آب بشدت تکان میخورد اما این حرکتها دیده نمی شود، دست وپا می زنند و رنج های خود را پشت نقاب مجازی پنهان می کنند.


مهمترین علل ابتلای افراد به چنین اختلالی سرخوردگی های دوران کودکی ویا جوانی، کمال گرایی افراطی درعین ضعف اعتماد بنفس و خودکم بینی، تحت نظر و کنترل همسر یاوالدین بودن و سرانجام احساس ناامنی در زندگی خانوادگی است. نمایش زندگی بزک کرده و پنهان کردن سختی های زندگی پشت آن، می تواند ناشی از تزلزل جایگاه صاحب تصویر و عدم اطمینان از داشته های قطعی خود باشد که برای جبران کاستیها به فضای مجازی پناه می برد.


با توجه به اینکه شمار زنان به عنوان کاربران شبکه های اجتماعی درحال ازدیاد است می توان پیش بینی کرد که همزمان با عدم رضایت از زندگی خانوادگی و تنگناهای اقتصادی، انتشار تصاویری از میزهای شام، لباسهای مجلسی خود و فرزندان، جشن ها و مهمانی ها و نمایش زیورآلات و مبلمان، همه وهمه تابعی از ابتلا به سندروم اردک باشد.
اختلالی که درمان آن تنها با خودآگاهی و نزدیک شدن به زندگی واقعی و حل مسایل به جای قلب آن در فضای مجازی امکان پذیر است.

 

منبع: ماهنامه خاتون

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.