شروع پیروزمندانه هیتلر
مردم شهرهای مختلف آلمان، هیتلر را تحسین میكردند. در انتخاباتی كه پس از عملیات نظامی راینلند (رن) برگزار شد، نازیها بیشتر از 98 درصد آرا را از آن خود كردند.
دنیای قلم - مرتضی میرحسینی: سالها به كاری كه آن روز از ماه مارس دستور به انجامش داد، فكر كرده بود. حتی آن سالهایی كه كسی نبود و قدرتی نداشت، به بازپسگیری آنچه آلمانیها در جنگ اول جهانی از دست داده بودند میاندیشید. تغییر و تحولات زمانه، قدرت این كار را به او داد و فرصت اجرای آن را نیز تقدیمش كرد. بسیاری از مردم آلمان نیز در این تصمیم پشت او ایستادند و از زیر پا گذاشتن معاهدهای كه غرورشان را زخمی كرده بود حمایت كردند. شماری از نیروهایش را به غرب رن فرستاد و بار دیگر توافقات ورسای و معاهده لوكارنو را زیر پا گذاشت (هیتلر قبل از آن نیز با تجهیز ارتش آلمان و سربازگیری، آن بند از این معاهده كه آلمان را كشوری غیرنظامی اعلام میكرد، نادیده گرفته بود).
بعدها بسیاری این ماجرا را كه در سال 1936 اتفاق افتاد، شروع غیررسمی جنگ دوم جهانی دیدند، اما آن زمان هیچ كدام از دولتهای اروپایی واكنشی به این عملیات نظامی آلمان نشان ندادند. شاید، چنان كه آلن تیلور مینویسد ترس از شوروی و «این اعتقاد كه آلمان سدی در برابر كمونیسم است، فاتحان پیشین را واداشت كه از شدت بیاعتمادیشان نسبت به این كشور بكاهند و به جای دست زدن به هرگونه شدت عمل دیگر، امتیازات بیشتری به آلمان بدهند.» البته در فرانسه، عدهای خطر را حس كردند و از ضرورت ضدحمله به نیروهای آلمانی مستقر در منطقه رن گفتند.
شاید این ضدحمله، حوادث را به مسیر دیگری میانداخت كه به قول رابرت پالمر «اگر جنگی درمیگرفت امكان داشت كه هیتلر را به سهولت شكست دهند، زیرا تازه تداركات نظامی آلمان شروع شده بود و افسران آلمانی حامل دستوراتی بودند مشعر بر اینكه در صورت اندك مقاومتی، خود را عقب بكشند.»
اما كسی قدم از قدم برنداشت و هیتلر برای آنچه كرده بود، با واكنشی مواجه نشد. تصمیمگیران فرانسه در چگونگی واكنش به عملیات هیتلر یكدست و همرای نبودند و انگلیسیها هم این عملیات را - كه در واقع در خاك آلمان انجام گرفته بود- كوچكتر از آن میدیدند كه به علتی برای جنگ و درگیری تبدیلش كنند. آنچه در سر سران دولتهای دیگر اروپایی میگذشت نیز هیچ اهمیتی نداشت و تأثیر چندانی در سیاست این قاره نمیگذاشت. اما چنان كه بعدتر معلوم شد، انگلیسیها در فهم آنچه روی داده بود اشتباه میكردند و این ماجرا، اصلا ماجرای كوچكی نبود.
حداقل برای آلمانیها، بازپسگیری غرب رن معنایی متفاوت داشت. هیتلر داشت ادعای خود درباره احیای غرور آلمان و اعاده حیثیت زخمخورده این كشور را اثبات میكرد.
داشت شعارهایی را كه با آنها به قدرت رسیده و بخشی از آلمانیها را با خود همراه كرده بود عملی میكرد.
از آن پس آلمانیهای بیشتری با میل برایش هورا میكشیدند و از نقشههایی كه او در سر داشت پشتیبانی میكردند. كنت دیویس در كتاب «ابرمرد» مینویسد «مردم آلمان بیش از پیش مسحور قدرتنمایی هیتلر در مقام بازیابی حقوق و نیروی كشور خود شدند.
مردم شهرهای مختلف آلمان، هیتلر را تحسین میكردند. در انتخاباتی كه پس از عملیات نظامی راینلند (رن) برگزار شد، نازیها بیشتر از 98 درصد آرا را از آن خود كردند.
هیتلر كه با شركت مردم در انتخابات و رای به قوانین او، آلمان را به كشوری تكحزبی تبدیل كرده بود، از نتایج انتخابات به عنوان ابزار نمایشی خیرهكنندهای برای نشاندادن حمایت مردم از برنامههایش با هدف بازگرداندن عظمت و اقتدار به آلمان استفاده كرد.»
نازیها چند هفته بعد از آن عملیات نظامی، المپیك 1936 برلین را برگزار كردند و نمایش موفق دیگری را- كه برای پیشبرد نقشههایشان بسیار به كار میآمد- به اجرا گذاشتند. آن زمان كمتر كسی پایان ماجرایی را كه چنین پیروزمندانه شروع شده بود و قرار بود یك دهه طول بكشد، پیشبینی میكرد.