كودكستان روشنفكری

كودكستان روشنفكری

در جامعه ما هم از این دعواها كم نیست. نمونه اخیرش متن بلند بالایی است كه یكی از مشهورترین روشنفكران ایرانی كه به صراحت لهجه و تندگویی معروف، در انتقاد از یك فرد درگذشته نوشته

دنیای قلم - محسن آزموده: دعوای روشنفكران همه جای دنیا هست و اختصاصی به ایران ندارد. این دعوا غیر از بحث و جدل‌های علمی میان اندیشمندان و صاحبنظران و تحلیلگران و اهل علم و حتی روشنفكران است. دقیقا دعواست و در آن شیرینی تعارف نمی‌كنند. در این دعوا، روشنفكران با زبان و بیانی ظاهرا محترمانه به هم نسبت‌های ناروا می‌دهند، یكدیگر را به بی‌سوادی و ندانستن و نفهمیدن متهم می‌كنند، به ویژگی‌های شخصی و شخصیتی همدیگر گیر می‌دهند، امور بی‌ربط را به افكار و اندیشه‌ها و نظرات یكدیگر مرتبط می‌كنند، یاركشی می‌كنند و... خلاصه مثل همه دعواهای دیگر است، فقط در آن زد و خورد فیزیكی رخ نمی‌دهد و طرفین با كلمات به حساب هم می‌رسند و از خجالت هم در می‌آیند و سعی می‌كنند با جملات و واژه‌های ادبی و به ظاهر مستدل طرف مقابل (بخوانید خصم) را منكوب كنند و اصطلاحا سر جای خود بنشانند. طرفه اینكه این منازعه خیلی هم ربطی به افكار و اندیشه‌ها ندارد، مساله‌ای شخصی و شخصیتی است و به منش و اخلاق روشنفكران ربط پیدا می‌كند. برخی آتشین مزاج و تندخو هستند و عده‌ای آرام و سهل‌گیر. 


در جامعه ما هم از این دعواها كم نیست. نمونه اخیرش متن بلند بالایی است كه یكی از مشهورترین روشنفكران ایرانی كه به صراحت لهجه و تندگویی معروف، در انتقاد از یك فرد درگذشته نوشته و انتهای آن، بی‌ربط یا با ربط چند لگد سفت و سخت به نفر سومی زده كه از قضا قبلا با او در یك جناح فكری بود و الان چند سال است، به علل و دلایلی با هم اختلاف نظر جدی پیدا كرده‌اند. از من نخواهید اسم این افراد را كه همگی از شناخته‌شده‌ترین و اثرگذارترین چهره‌های فكری معاصر ایران محسوب می‌شوند، بیاورم. با یك جست‌وجوی ساده می‌توان از ماجرا سر درآورد.


از همه این بزرگان بسیار یادگرفته‌ام و یاد می‌گیرم و برای‌شان احترام قائلم و معتقدم كه هر یك در جایگاه خود، آثار مهمی در تحول فكری جامعه ایران پدید آورده‌اند و به سهم خود بسیار موثر بوده‌اند. نباید حوض آلوده را هم زد. این یادداشت را هم برای آن نوشتم كه از واكنش نویسنده مشهور متن مذكور سخت متعجب شدم. ماجرا از این قرار است كه بعد از آن متن، فرد دیگری كه به هر دو طرف ارادت دارد، نامه نوشته و نویسنده را خطاب قرار داده و گفته: استاد بزرگوار، ادبیات شما مناسب نیست و اینكه مخاطب‌تان را به بی‌سوادی متهم كردید، كار خوبی نیست. پاسخ استاد سرشناس اما بسیار عجیب و بچگانه است. او با لحن پرطمطراق و مسجعی كه همیشه از او خوانده‌ایم، نوشته: «آنكه آغازگر جدال و توهین بود او بود و پس از تذكارهای اولیه من بازهم باز‌پس ننشست و توهین‌های بیشتر كرد.» گویا از این ناراحت است كه چرا فرد مورد نظر، به تعبیر خودش او را «تكفیر» كرده، و حالاخودش او را به «توبه كردن» فرا می‌خواند. یعنی منطق طرفین یكی است. 
نوشتم كه این دعواهای روشنفكری همه جای دنیا هست و اتفاقا عده‌ای هم سخت آن را می‌پسندند و به اصطلاح سرشان برای آن درد می‌كند، وسط می‌افتند و به تعبیر سعدی با هیزم‌كشی، آتش منازعه را داغ‌تر كنند. اما تاسف‌آور این است كه هر دو طرف منازعه مذكور، خود را استاد اخلاق می‌دانند و فراتر از روشنفكری، برای خود، شان و مقام تربیتی و هدایت‌گری هم قائلند. راستی مخاطب بی‌طرفی كه بیرون از گود ایستاده و به تهمت‌ها و افتراهایی كه طرفین این دعوا به هم می‌زنند، نگاه می‌كند، پیش خودش چه فكری می‌كند؟ آیا یاد كودكستان نمی‌افتد كه وقتی مربی می‌خواهد جلوی چنگ انداختن و موكشیدن دو كودك درگیر را بگیرد، یكی می‌گوید «خانم اجازه، اول این بود كه پاك كن من را برداشت؟»، «آقا اجازه، دروغ می‌گه، اول این بود كه دفتر من رو خط خطی كرد؟!»

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.