خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش

بنابراین وقتی از شیراز می‌نویسیم، از این مهم غافل نیستیم كه مردم شیراز هم مثل سایر شهر و روستاهای ایران، در خاطره و رویا و گل و بلبل زندگی نمی‌كنند

دنیای قلم - محسن آزموده: شیراز، شهر شعر و شور و شادخواری است، شهر حافظ و سعدی، گل و بلبل، شهر باغستان‌ها و نارنجستان‌های دلنشین و سرسبز، شهر خوش‌گذرانی و نشاط و خوش‌باشی. بعضی از این توصیف‌ها كلیشه‌هایی است كه درباره این شهر زیبا و دوست‌داشتنی در ذهن و ضمیر عموم ایرانیان و بلكه جهانیان نقش بسته است. واقعیت اما شاید تمام و كامل این‌گونه نباشد. البته كه بافت تاریخی شیراز و مراكز تفریحی و فرهنگی پرمخاطبش آن را به قطب گردشگری به ویژه در فصل بهار تبدیل كرده، اما گذشته از این مشهورات، شیراز هم مثل سایر شهرهای بزرگ ایران، شهری شلوغ، پرجمعیت و پر از ساختمان‌های زشت و بدقواره نوساز است كه با مشكل جدی كم‌آبی دست و پنجه نرم می‌كند.
بنابراین وقتی از شیراز می‌نویسیم، از این مهم غافل نیستیم كه مردم شیراز هم مثل سایر شهر و روستاهای ایران، در خاطره و رویا و گل و بلبل زندگی نمی‌كنند و دست به گریبان مشكلات و مصایبی مشابه هستند، اما در این یادداشت كوتاه قصد ندارم به وضع كنونی شیراز و مصیبت‌ها و بدبختی‌های كنونی آن بپردازم، بلكه می‌خواهم به مناسبت مطلب اصلی صفحه كه گزارشی درباره ابن خفیف شیرازی، عارف و صوفی بزرگ قرن‌های سوم و چهارم شیرازی است، به تاریخ این شهر اشاره كنم، 
به خصوص كه در گفت‌وگوهای فراوان با بسیاری از اهالی شیراز، دریافته‌ام كه بسیاری از مردم این شهر هم تاریخ دقیق آن را نمی‌دانند. 
بیشتر اوقات كه سخن از تاریخ شیراز به میان می‌آید، ذهن‌ها نخست به ایالت یا استان فارس یا پارس، موطن هخامنشیان معطوف می‌شود. به نوشته گای لسترنج، شرق‌شناس بریتانیایی، اعراب ایالت فارس را به پنج ولایت بزرگ (كوره) تقسیم می‌كردند كه اولین آنها كوره اردشیر خره بود و كرسی آن شیراز كه مركز كل ایالت هم بود. 
باز به نوشته همان نویسنده، تاریخ‌نویسان نوشته‌اند كه شیراز را محمد، برادر یا پسرعموی حجاج والی معروف عراق در زمان خلفای اموی در سال 64 هجری بنا نهاد و این شهر به تدریج گسترش یافت. در میانه قرن سوم هجری صفاریان این شهر را مركز دولت خود قرار دادند و به رونق و گسترش آن یاری رساندند. شیراز در قرن چهارم شهری پرجمعیت بود با بازارهایی تنگ و هشت دروازه به نام‌های اصطخر، شوشتر، بندآستانه، غسان، سلم، كوار، مندرود و مهندر. شهر از آب قناتی كه در دهكده جوین در پنج فرسنگی شمال غربی آن بود، سیراب می‌شد.  در دوران حكومت پسران بویه در قرن چهارم بر وسعت و رونق شیراز افزوده شد. عضدالدوله دیلمی در آن قصری و بیمارستانی و دارالكتبی ساخت كه به نوشته فارسنامه ابن بلخی، بسیار نیكو بود. صمصام‌الدوله نیز در این شهر بارویی به طول دوازده هزار ذراع با یازده دروازه ساخت كه تا قرن هشتم دوام داشت. 
بعد از آل‌بویه، اتابكان فارس (قرن‌های ششم و هفتم) شیراز را رونق بخشیدند و شهر را از طرف غرب توسعه دادند. سعدی شیرازی در همین دوره می‌زیست. به نوشته علی سامی در كتاب «شیراز، شهر سعدی و حافظ، شهر گل و بلبل»، «در میانه قرن ششم در شیراز بیمارستانی وجود داشت كه ضمیمه دانشگاهی بوده و در آن طب و نجوم و شیمی و ریاضیات تعلیم داده می‌شده است.»  حصار اطراف شهر در این زمان ترمیم شد و خود شهر با تدبیر ابوبكر بن سعد زنگی، از حمله وحشیانه مغول نجات یافت. این سلطان اتابكان فارس برای مغول‌ها هدایا و تحفه‌هایی فرستاد و اظهار اطاعت كرد. 
بعد از اتابكان، سلاطین آل اینجو مخصوصا شاه شیخ ابواسحاق اینجو و سپس آل‌مظفر مخصوصا شاه شجاع (ممدوح حافظ) بر این شهر حكمرانی كردند. با اغماض می‌توان گفت این دو دودمان فرهنگ‌پرور و هنردوست بودند و به اشاعه و گسترش فنون خط و نقاشی و معماری كمك كردند. در نتیجه همین پیشرفت‌های فرهنگی و هنری شیراز در قرن‌های هفتم و هشتم هجری در ردیف شهرهای بزرگ تمدن اسلامی قرار گرفت. 
ابن‌بطوطه در نیمه نخست قرن هشتم به شیراز سفر كرد و درباره آن نوشت: «در مشرق زمین هیچ شهری از لحاظ زیبایی بازارها و باغ‌ها و خوشگلی مردم به پای دمشق نمی‌رسد مگر شیراز.» در پایان قرن هشتم هجری شیراز از محاصره امیر تیمور گورگانی نجات یافت و صدمه مهمی به آن وارد نشد. از اواخر صفویه، بسیاری از اهل فكر و فرهنگ و شاعران و دبیران ایرانی به شیراز سفر كردند. كریمخان زند در قرن دوازدهم كوشید شیراز را به جایگاهی مشابه اصفهان در عصر شاه عباس برساند. او در این شهر بناهای مفصل و عظیمی برای ارگ سلطنتی ساخت، میدان و خیابان و باغ و بازار و مسجد و دو آب انبار بزرگ و حمام در این شهر بنا كرد. در واقع بافت تاریخی امروز شیراز كه مقصد اصلی گردشگران این شهر است، باقیمانده عمرانی است كه در عصر كریمخان وكیل‌الرعایا صورت گرفت.  به نوشته علی سامی، «در شأن استحكام ساختمان‌های كریمخان زند همین بس كه دو زلزله شدید سال‌های 1239 و 1269 قمری كه نیمی بیشتر از شیراز را ویران و بسیاری از بقاع و مساجد را خراب نمود این بنا چون كوهی استوار و پابرجا ماند.» 
در مجموع به نظر می‌رسد كه خوشبختانه شیراز در تاریخ ایران، دست‌كم از قرون اولیه بعد از ورود اعراب، چندان گرفتار ویرانی و حملات مخرب و بلایای طبیعی نشده و كمتر دستخوش تلاطمات و ناملایمات بوده است. شاید علت اصلی روحیه ساده گیر و گرم و صمیمی و مهمان‌نواز و خوش‌گذران مردمان این شهر همین تاریخ نسبتا آرام بوده و هست. شهر و مردمانی چنان نیكو كه حافظ شیرازی شش قرن پیش درباره آن نوشت: 
شیراز و آب ركنی و این باد خوش نسیم‌ 
عیبش مكن كه خال رخ هفت كشور است

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.