شبكه نمایش خانگی در غبار فرو رفت
اگر رویكرد صداوسیما با توجه به جایگاه حاكمیتی، نقش مدیریتی و مدیریت كنونی آن بخواهد راه و روش شبكههای خانگی را نیز تحت تاثیر قرار دهد دوباره شاهد جذب مخاطبان به شبكههای ماهوارهای و دور ماندن از پاسخگویی رسانه به نیاز مخاطب در داخل نمیشویم!
دنیای قلم -زهرا نژادبهرام : با مصوبه روزهای اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی كشور، شبكه نمایش خانگی از نظارت ساترا كه مسوولیت نظارت بر فضای مجازی را دارد، خارج و نظارت آن به حوزه صداوسیما محول شد . اصرار صداوسیما به اعمال این نظارت از یك سو و عدم تمایل ساترا و شبكههای خانگی به این مهم، تصویری متفاوت از یك قانون و چند تفسیر و یك بستر در مواجهه با مخاطبان كلان به وجود آورده كه بررسی هر كدام نیازمند حدیث مفصلی است؛ در این گفتار اما از بعد مخاطب به این مصوبه نگاه میكنیم.
1) ظاهرا مدتهاست صدا و سیما درصدد تسخیر شبكههای خانگی است، مواردی چون سود ناشی از تبلیغات و مخاطبان بسیار این شبكهها تصویری دلنشین برای صدا و سیما ایجاد كرده كه تلاش برای نظارت بر آن را بر خود فرض دانسته است. اما پرسش اصلی اینجاست كه توان صدا و سیما در نظارت برای این شبكهها و رویكرد آن برای انجام این مهم به چه میزان است؟ بعد از گسترش فعالیت شبكههای خانگی در كشور تعداد مخاطبان سریالهای متفاوت شبكههای ماهوارهای به نوعی با افول روبهرو شد و مخاطبان با استفاده از ظرفیتهای داخلی و توان این شبكهها در ارایه فیلمها و سریالهای متفاوت به زبان فارسی یا زیرنویس فارسی توانستند راهی متفاوت را با امكانات بهتر در اختیار شهروندان قرار دهند. اما در این سالها آمارهای مخاطبان صداوسیما روند كاهشی داشت و آنگونه كه در نظرسنجی مركز صدا و سیما برای ایام نوروز 1401 آمده، میزان مخاطبین تلویزیون روندی كاهشی داشته تا آنجا كه بینندگان سریالهای آن به كمترین میزان در ۱۰ سال اخیر رسیدهاند.
2) این كاهش مخاطب از یك سو و پر رونق شدن شبكههای خانگی اینترنتی از سوی دیگر، تصویری دوگانه از رویكرد و مدیریت را به نمایش گذاشته است! این در حالی است كه حجم بودجه صدا و سیما طی همه این سالها روند افزایشی بیسابقهای را طی كرده است.
بودجه صدا و سیما در سال 1401؛ 5289 میلیارد و 237 میلیون تومان در نظر گرفته شده كه از این میزان، 270 میلیارد تومان به جمع كل منابع عمومی سازمان اختصاص دارد. این در حالی است كه بودجه سال 1401 رسانه ملی نسبت به سال قبل، بیش از 50 درصد رشد نشان میدهد. این مهم به این معناست كه بهرغم تزریق بودجه و جذب درآمد از امكانات تصویری و صوتی اما باز شاهد ریزش مخاطب در این حوزه هستیم!
نكته قابل تامل در این است كه اگر رویكرد صداوسیما با توجه به جایگاه حاكمیتی، نقش مدیریتی و مدیریت كنونی آن بخواهد راه و روش شبكههای خانگی را نیز تحت تاثیر قرار دهد دوباره شاهد جذب مخاطبان به شبكههای ماهوارهای و دور ماندن از پاسخگویی رسانه به نیاز مخاطب در داخل نمیشویم!
3) مركز افكارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در مرداد ۱۴۰۱ طرح «سنجش نگرش مخاطبین یك شبكه نمایش خانگی درباره برنامههای شبكه نمایش خانگی» را به صورت تلفنی اجرا كرد . ۶۳ درصد كاربران این شبكه گفتهاند در حال حاضر اصلا از ماهواره استفاده نمیكنند؛ از مجموع این افراد، ۳۰.۱ درصد (۱۹ درصد كل پاسخگویان) گفتهاند قبل از عضویت در این شبكه نمایش خانگی، ماهواره تماشا میكردهاند. در ادامه این نظرسنجی نكات جالبی قابل تامل است: از مخاطبان این شبكه نمایش خانگی سوال شد كه «آیا در كنار خانواده به تماشای محتواهای این شبكه نمایش خانگی مینشینند یا به تنهایی؟» كه ۸۳.۸ درصد از مخاطبان اعلام كردند برنامهها و فیلمهای این شبكه را در كنار خانواده میبینند و ۱۵.۸ درصد گفتند به تنهایی. از مخاطبان سوال شد كه آیا با ایجاد محدودیت در شبكه نمایش خانگی موافق هستید یا خیر كه ۷۹.۴ درصد از مخاطبان با ایجاد محدودیت در شبكههای نمایش خانگی مخالف بودند. در ادامه این نظرسنجی از مخاطبان سوال شد كه در صورت ایجاد محدودیت یا توقف این شبكه چه رسانهای را جایگزین خواهند كرد؛ ۵۰.۲ درصد از مخاطبان گفتهاند كه از سایتهای اینترنتی برای تماشای فیلم، سریال و برنامههای سرگرمی استفاده خواهند كرد و جالبتر اینكه ۸.۷ درصد از مخاطبان نیز برنامههای صداوسیما را جایگزین پلتفرمها خواهند كرد. (همان)
4) این نظرسنجی در واقع تایید بر مطالب ذكر شده است! باید دید، سازمانی كه هنوز در مسیر كارآمدی سدهای بسیاری را در پیش روی خود دارد، چگونه تصمیم گرفته دایره فعالیت خود را گستردهتر و رویكرد كارآمد موجود در شبكههای خانگی را با افول روبهرو كند!! واكنش خانه سینما و توضیح دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در كنار اظهارات وزیر ارشاد كه مسوولیت ساترا را برعهده دارد، نتوانست نگرانی از این مهم كه صدا و سیما قادر نیست نظارت متقن و مفیدی بر تولیدات شبكههای خانگی را داشته باشد، برطرف كند! شاید ناتوانی در جذب مخاطب از سوی صدا و سیما و ریزش مخاطبان و علاقهمندی مخاطبان به شبكههای خانگی برای پر كردن اوقات فراغت و... از یكسو و توان مالی متناسب موجود در میان این شبكهها كه با هزینههای كم تولیدات اثرگذاری را فراهم میكنند، از اصلیترین مواردی باشد كه علاقه صدا و سیما را برای ورود به این عرصه بالا برده است!
5) فارغ از همه توضیحات ذكر شده در بیشتر كشورهای جهان، تلویزیون و رادیو دولتی كه با بودجه دولت فعالیت میكنند، مسوولیت ارایه رویكردهای كلان حاكمیت را برعهده دارند و طبیعتا قادر نیستند بسیاری از نیازهای مخاطبان را تامین كنند، اما در همه كشورها شبكههای كابلی و اینترنتی مسوولیت سرگرمی را برعهده گرفتهاند از نتفیلكس تا اپل و... همه درصدد تامین نیاز مخاطبان بودهاند . اكنون كه این شبكهها در ایران توانستهاند فرصتهای متناسبی را بر مبنای ذائقه مخاطب فراهم كنند و با جذب نسبتا بالا فرصت دسترسی شهروندان به برنامههای تولید و... را با كیفیت قابل قبول ایجاد كنند، چه ضرورتی به حذف یا ناكارآمد ساختن آنها وجود دارد؟! سوال اصلی اینجاست شاید كسی بتواند پاسخگو باشد. هر چند كه به نظر نمیرسد از نگاه نظارتی، ساترا اصول و چارچوبهای حاكمیتی را زیر سوال برده باشد یا نظارت آن غیرمتقن و ناكافی باشد، اما ظاهرا مساله چیز دیگری است كه در معادلات اجتماعی به آن «تلاش برای افزایش دامنه قدرت» میگویند و این به نفع فرهنگ و هنرمندان و ساختار تولیدات سرگرمكننده نیست!