بازیگر نقش عباسقلی از سریال گیلدخت می گوید

بازیگر نقش عباسقلی از سریال گیلدخت می گوید

انتقادها از سریال گیلدخت بالاگرفت

دنیای قلم -مائده کاشیان : حمید ابراهیمی با سریال پرمخاطب و ماندگار «صاحبدلان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی به شهرت رسید و کاراکتر «عمو محمود» به شخصیتی به یادماندنی در کارنامه او تبدیل شد. این بازیگر پس از «صاحبدلان»، در سریال‌ خانوادگی «مثل هیچکس»، کمدی «گاو صندوق» و مجموعه پلیسی «هوش سیاه» دیده شد و نقش‌های مختلفی را تجربه کرد. «کلبه‌ای در مه» و «حکم رشد» نیز آخرین آثاری هستند که حمید ابراهیمی روی آنتن داشت. این بازیگر مدتی است که با سریال تاریخی «گیل‌ دخت» در شبکه یک حضور دارد و با یکی دیگر از نقش‌های به قول خودش خاکستری کارنامه‌اش، در قاب تلویزیون دیده می‌شود. به بهانه نقش‌آفرینی حمید ابراهیمی در این سریال، با او گفت‌وگویی داشته‌ایم.
 
چه جذابیت‌هایی در «گیل دخت» و نقش «عباسقلی» دیدید که حضور در این سریال را پذیرفتید؟
«گیل دخت» سریالی تاریخی و قجری است و این نوع سریال‌ها در میان مخاطبان جایگاه ویژه‌ای دارند. نقش «عباسقلی» هم پیرو نقش‌هایی که من همیشه بازی کردم، پیچیدگی‌های خاص خودش را داشت. وقتی فیلم نامه را خواندم، دیدم در قصه بسیار تاثیرگذار است و آن را پذیرفتم.
 
منظورتان از «پیچیدگی» چیست؟
خیلی به منفی یا مثبت بودن نقش‌ها اعتقاد ندارم. برخلاف نقش‌های مثبت که کمی تک‌خطی هستند، نقش‌های خاکستری می‌توانند اقداماتی را انجام بدهند که نقش‌های مثبت نمی‌توانند. به طور مثال می‌گویم، در سکانسی «عباسقلی» از وافور استفاده می‌کند، این مختص نقش‌های خاکستری و منفی است و می‌تواند در ساخته شدن کاراکتر سهم به سزایی داشته باشد. یعنی شما به عنوان بازیگر از آن وام می‌گیری و کاراکتر را شکل می‌دهی. نمی‌توانم کامل نقش را توضیح بدهم چون سریال در حال پخش است، اما درون او یک سری خوبی‌ها وجود دارد که همین نکته‌های خوب در شخصیت «عباسقلی»، باعث می‌شود دست به اقداماتی بزند که بعدها در ادامه قصه می‌بینیم.
 
مشابه مثلث عشقی و ماجرای عاشقانه «گیل‌دخت» را پیشتر در سریال‌های تاریخی دیگر نیز دیده‌ایم، به نظرتان «گیل‌دخت» نگاه متفاوتی به این موضوع داشته است؟
به صورت کلی یک سری پازل‌ها در تلویزیون وجود دارد که اصولا نویسندگان و خالقان آثار، طبق آن پازل‌ها پیش می‌روند و به نظرم خیلی نمی‌شود درباره این موضوع صحبت کرد که نسبت به کارهای دیگر تفاوت دارد یا ندارد، برخی سلایق فردی نویسنده در آن به کار رفته است. به هرحال این مثلثی که می‌گویید در اکثر کارها وجود دارد و خودش باعث شکل گرفتن درام می‌شود.
 
و به نظر شما وجود بعضی موضوعات مشترک در سریال‌های مختلف، یک ضعف است؟
نمی‌توانیم بگوییم ضعف است یا قوت، در شرایط موجود ما ناگزیریم به خلق چنین چیزهایی. به هرحال هر کشور و هر نقطه در جهان، قوانین و موازین خودش را دارد و تو به عنوان کسی که اثری را خلق می‌کنی نمی‌توانی پایت را از آن قوانین و موازین فراتر بگذاری. ما هنگام نوشتن یک متن، خیلی چیزها را رعایت می‌کنیم و شاید آن چه در ذهن ماست و آن چه روی کاغذ نگاشته می‌شود، دو چیز باشد و آن چه واقعا در ذهن شماست شکل نگیرد، اما به دلیل سلایق فردی یک کاری قدرتمندتر می‌شود و یک کاری ضعیف‌تر. به نظرم «گیل‌دخت» قوت بیشتری دارد، چون مجید آسودگان را می‌شناسم و قلمش را بسیار دوست دارم.
 
اگر بخواهید به ویژگی‌ها و امتیازهای «گیل‌دخت» اشاره کنید، چه می‌گویید؟
سریال در جایی فیلم برداری شده که زیبایی‌های بصری فراوان دارد و این خودش خیلی مهم است. استفاده از عناصری مانند بازیگران گوناگون با سلایق مختلف، کارگردانی مناسب و هوشمندانه و نوشته خوب، همه این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا یک اثر خوب و قابل دیدن باشد.
 
ریتم سریال مقداری کُند و قصه کم‌اتفاق است، نظر شما چیست؟
من هم درباره آثاری که ساخته می‌شود، این نقد را دارم. به طور مثال  در «بازی تاج و تخت» از همان قسمت اول همین طور اتفاق می‌بینی، سریال به شما یک قهرمان معرفی می‌کند و در قسمت دوم قهرمانت را می‌کشد و با جسارت قهرمان دیگری را برای شما می‌سازد، اما اصولا نویسندگان ما کمتر خطر می‌کنند و کمتر سراغ این اتفاقات می‌روند. یک اتفاق بزرگ را به عنوان پایه می‌گذارند و حول محور آن اتفاق، داستان را شکل می‌دهند. من خودم شخصا به عنوان یک مخاطب، کسی که در این حرفه است و سال‌ها در تئاتر درام‌نویسی کرده، اعتقاد دارم که این به پیکر یک اثر ضربه می‌زند. بله باعث می‌شود ریتم کُند شود و اتفاق کم باشد.
 
یعنی قبول دارید که این ایراد به «گیل‌دخت» هم وارد است؟
متاسفانه چون سر فیلم برداری بودم، نتوانستم سریال را ببینم، اما یکی، دو نفر از دوستان من هم گفتند که یک مقدار کُند پیش می‌رود.
 
پیش از این در «حکم رشد» و تعدادی دیگر از آثار کارنامه‌تان نیز با نقش منفی دیده شدید، این طور نقش‌ها برایتان جذاب‌تر هستند؟
بله، چون جایگاه بیشتری برای کار دارد و من شخصا می‌توانم خیلی روی آن مانور بدهم.
 
خود شما هم در انتخاب نقش این حساسیت را دارید یا این شانس را هم داشته‌اید که نقش‌های مختلفی به شما پیشنهاد شود؟
نمی‌شود نقش‌ها را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم‌بندی کنیم. من هر نقشی که بازی کردم، با کار قبلی متفاوت بوده. شما نمی‌توانید جنس بازی «عباسقلی»، شکل راه رفتن یا نگاه او و ترکیبی را که بازیگر برای ارائه نقش انتخاب کرده، با «افشین کافر» در «حکم رشد» مقایسه کنید، این‌ها دو آدم متفاوت هستند. حتی برویم عقب‌تر، در «کلبه‌ای در مه» هم «سیروس» فرد دیگری است با خلق و خوی دیگری. من به عنوان کسی که سال‌ها در تئاتر کار کردم، همیشه برایم بسیار مهم بوده نقشی که بازی می‌کنم با کار قبلی‌ام زمین تا آسمان فرق کند.
 
یعنی می‌گویید وجوه منفی در هرکدام از این کاراکترها نمود متفاوتی دارد.
وجوه منفی در انسان‌ها شبیه هم نیست و در هرکسی یک شکل است. وجوه منفی در دزدی که از دیوار خانه بالا می‌رود، دزدی که در بانک یواشکی یک تومان یک تومان از پول مردم برمی‌دارد، یا دزدی که در پمپ بنزین ذره‌ذره ته بنزین را برای خودش می‌زند، مختلف است.
 
یکی از آثار محبوب کارنامه شما مجموعه «صاحبدلان» است، از دیدگاه شما دلیل موفقیت و ماندگاری این سریال چیست؟
یکی از دلایل ماندگاری «صاحبدلان» متن آن است که آقای علیرضا طالب‌زاده نوشته. دیالوگ‌نویسی بسیار زیبا، استفاده از اتفاق‌های فراوان در کار و کاراکترسازی درست. ما در بعضی سریال‌ها 10 شخصیت می‌بینیم و هر 10 شخصیت همه مثل یکدیگر هستند، اما در «صاحبدلان» آدم‌های شبیه یکدیگر نمی‌بینید. «محمود» یک جنس بَد است، «شاهین» با بازی پوریا پورسرخ یک جنس بد است و پدرش «جلیل» هم یک جنس بد است. این آدم‌ها با هم اختلاف دارند و این باعث می‌شود که برایتان دیدنی باشد، ولی ما سریالی می‌بینیم که  20 کاراکتر دارد و همه آن‌ها مثل هم حرف می‌زنند، مثل هم راه می‌روند و عین هم غذا می‌خورند، اصلا این چیست و به چه درد می‌خورد؟
 
چرا در سال‌های اخیر این نوع سریال‌ها کمتر ساخته می‌شود، سیاست‌های تلویزیون تغییر کرده؟
سیاست‌های کلان را نمی‌دانم، اما مسائل اقتصادی خیلی مهم است. من خودم فیلم نامه یک سریال را نوشتم و پیگیر هستم که آن را بسازم. سریالی پر از اتفاق و مطمئن هستم اگر ساخته شود بازخورد بسیار خوبی در تلویزیون خواهد داشت، ولی باید ببینیم آیا مسئولان سمت ما می‌آیند یا نه، دوباره می‌روند سراغ آن دایره همیشگی خودشان و باز هم با همان آدم‌ها کار می‌کنند! به نظرم این رویکرد غلطی است. خودم را عرض نمی‌کنم، اما اگر تلویزیون سراغ سلایق مختلف و آدم‌های دیگر برود و اعتماد کند، فکر می‌کنم وضعیت تلویزیون خیلی فرق می‌کند و مخاطبانش را پیدا می‌کند.
 
هم اکنون مشغول بازی در چه کاری هستید؟
یک فیلم سینمایی است به نام «7/7» درباره زندگی تیمسار فلاحی و من هم نقش ایشان را بازی می‌کنم. نقش همسر بنده را هم خانم بهار نوحیان بازی می‌کنند.
 
این فیلم به کدام مقطع از زندگی شهید می‌پردازد و کارگردان آن چه کسی است؟
حول و حوش سال 57 و شهادت ایشان. کارگردان فیلم هم آقای رضا غفاری یکی از هنرمندان جوان استان قم هستند.
 
فیلم به جشنواره فجر می‌رسد؟
گروه دارد تلاشش را می‌کند، حالا این که برسد یا نه خبر ندارم.
 
در سریال تلویزیونی جدیدی ایفای نقش کردید؟
بله، در سریال آقای شیبانی به نام «دیگران» بازی کردم.

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.