حكمرانی در عصر شبكههای اجتماعی
در سال 57 انقلاب مردم ایران بر علیه نظام پادشاهی حاكم در حالی به پیروزی رسید كه مجموع وسایل ارتباطجمعی و ابزارهای خبری و اطلاعرسانی از مطبوعات، تلكس، تلفنهای ثابت، خبرگزاریها و ایستگاههای تلویزیونی محلی، رادیوهای موج متوسط و كوتاه و ارتباطات پستی تجاوز نمیكرد.
دنیای قلم -غلامرضا كیامهر : در سال 57 انقلاب مردم ایران بر علیه نظام پادشاهی حاكم در حالی به پیروزی رسید كه مجموع وسایل ارتباطجمعی و ابزارهای خبری و اطلاعرسانی از مطبوعات، تلكس، تلفنهای ثابت، خبرگزاریها و ایستگاههای تلویزیونی محلی، رادیوهای موج متوسط و كوتاه و ارتباطات پستی تجاوز نمیكرد. خبرنگاران خبرگزاریها و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی خبرها و گزارشهای خود از وقایع هر منطقه را به وسیله تلفن یا تلكس مخابره میكردند و عكسها و فیلمهای تهیه شده یا توسط عكاسان و فیلمبرداران خبری از آن وقایع را با هواپیما به صورت بستههای پستی به مراكز مورد نظر خود ارسال میداشتند. در آن مقطع زمانی منبع اصلی تغذیه خبری رادیوهای موج كوتاه ایستگاههای معروف رادیویی همچون رادیو بیبیسی، رادیو مسكو یا صدای امریكا را هم سیستمهای تلكس و تلفنهای ثابت تشكیل میداد.
به همین علت خبرهای مربوط به یك كودتای نظامی و یا اخبار وقایع مهمی چون قیام مردم ایران علیه رژیم پهلوی در سال 57 در بهترین حالات با چند ساعت تاخیر بعد از هر حادثه و واقعه مهم مربوط به آن قیام عمومی توسط خبرگزاریها و رادیوهای موج كوتاه در سراسر جهان پخش میشد و پخش فیلمهای خبری مربوط به آن وقایع مهم هم صرفا در انحصار ایستگاههای تلویزیونی محلی بود. چون طبق كنوانسیونهای ژنو ایستگاههای تلویزیونی اجازه ارسال امواج تصویری خود را به خارج از مرزهای قلمرو حاكمیتی خود نداشتند و از نقطه نظر فنی هم دستیازیدن به چنین اقدامی مستلزم صرف هزینههای بسیار سنگین برای نصب دكلهای امواج مایكروویو در مسیرهای مورد نظر بود كه صرف چنین هزینههایی برای هیچ كشوری صرفه اقتصادی نداشت.
هدف از ذكر این مقدمه طولانی بیان این مطلب بود كه انقلاب اسلامی در سال 57 در چنین فضای بستهای از نظر وسایل ارتباط جمعی و اطلاعرسانی به پیروزی رسید. فضایی كاملا متفاوت از امروز كه سالهاست پیشگوییهای مارشال مك لوهان كانادایی در خصوص تبدیل شدن جهان به یك دهكده كوچك ارتباطات به واقعیت پیوسته و به بركت پیشرفت برقآسای تكنولوژی الكترونیكی، كوتاه زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ورود انواع و اقسام شبكههای خبری و ارتباطی و اطلاعرسانی به صحنه همچون اینترنت، تلویزیونهای ماهوارهای و شاید از همه مهمتر گوشیهای هوشمند تلفنهای همراه مجهز به پیشرفتهترین دوربینهای عكاسی و فیلمبرداری كه میلیونها انسان در سراسر جهان را به شهروند خبرنگار تبدیل كرده است، برخلاف سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی امكان سانسور كردن هیچ خبری برای حكومتها وجود ندارد و مردم جهان در تمام بیست و چهار ساعت شبانهروز میتوانند به كمك این شبكههای ارتباطی و وسایل و ابزارهای اطلاعرسانی لحظه به لحظه در جریان كلیه وقایعی كه در چهارگوشه جهان میگذرد، قرار گیرند.
به عبارت دیگر در دو، سه دهه اخیر جهان ما از نظر وجود انواع رسانههای خبری و اطلاعرسانی صوتی و تصویری وارد عصر و زمانهای شده كه امكان سرپوش گذاشتن بر هیچ واقعه كوچك و بزرگی و پنهان ساختن آن از چشم و گوش مردم برای هیچ دولتی وجود ندارد و به همین سبب در چنین زمانهای تنها حكمرانانی كه شفاف و صادقانه با شهروندان خود رفتار كنند و اصراری نداشته باشند كه رفتار و گفتار و عملكردشان را آنطور كه خود دوست دارند به مردم عرضه كنند، میتوانند بدون مواجهه با بحرانها و اعتراضها به حكمرانی خود ادامه دهند. در چنین زمانهای كه تكنولوژی ارتباطات امكان هر گونه فرافكنی قصور و تقصیرها و سوءمدیریتها و انداختن گناه آنها به گردن این و آن ،یا قدرتهای جهانی و دشمنان خارجی را از حكمرانان سلب كرده است، بهترین راه حكمرانی صداقتپیشگی، پذیرش اشتباهات و در نهایت سپردن زمام امور به افراد شایستهتر مورد قبول مردم است. امروزه نمونههای زیادی از این نوع حكمرانیها را در دموكراسیهای جاافتاده و ریشهدار جهان سراغ داریم كه در آنها حاكمیت اصلی در دست رایدهندگان است و این رایدهندگان هستند كه از طریق سازوكارهای پذیرفتهشده حقوقی و قانونی حكمرانی را از مقام خود معزول و حكمران دیگری را در آن مقام منصوب میكنند. تازهترین نمونه این شیوه حكمرانی و كشورداری را به تازگی در ارتباط با عزل یكی از قدرتمندترین و پرطرفدارترین نخستوزیران منتخب حزب محافظهكار انگلیس یعنی بوریس جانسون شاهد بودیم.
بوریس جانسون كه در انتخابات گذشته انگلیس با اكثریت قریب به اتفاق آرای نمایندگان حزب محافظهكار به نخستوزیری آن كشور برگزیده شده بود و توانست به پشتوانه همین حمایت قاطع حدود دو سال پیش، تصمیم بسیار سرنوشتساز موسوم برگزیت یعنی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را رقم بزند و محبوبیت فوقالعادهای هم در افكار عمومی انگلیس به دست آورده بود، اما زمانی كه در اوج فراگیری بیماری كرونا در جهان با نادیده گرفتن پروتكلهای بهداشتی اقدام به برگزاری یك میهمانی خصوصی در منزل شخصی خودش كرد و چشم و گوشهای هوشیار تكنولوژی ارتباطات الكترونیكی خبر برگزاری آن میهمانی خصوصی را به گوش افكار عمومی رساندند، تمامی نمایندگان حامی او در حزب محافظهكار به خاطر ارتكاب همین یك گناه نه چندان بزرگ یك صدا علیه او شوریدند و او را از مقام نخستوزیری عزل و یكی از وزرای كابینه او به نام خانم لیز تراس به جای بوریس جانسون سمت نخستوزیر انگلیس را عهدهدار شد و باز شاهد بودیم كه عمر نخستوزیری خانم لیز تراس هم به دو ماه نكشیده به دلیل اشتباهی كه او در برنامهریزی اقتصادی موقت برای كشور مرتكب شده بود، به خواست و اراده نمایندگان حزب محاظهكار جای خود را به فرد دیگری از نمایندگان همان حزب داد بی آنكه این عزل و نصبهای كوتاهمدت و تكراری كمترین بحرانی در سازوكار اداره امور كشوری چون انگلیس ایجاد كند حالا باید از بزرگانی كه سالیان درازی سمتهای مختلف و چرخش مسوولیتهای مهم و سرنوشتساز مملكت را در دست داشتهاند و دارند پرسید، آیا سازوكارهای دموكراسی در كشور ما هم مرسوم است و آیا آنچه امروز به شكل انواع نارضایتیها، بحرانهای اجتماعی و اجتماعات خیابانی چند ماه اخیر در كشور ماه میگذرد نتیجه فقدان چنین سازوكارهایی نیست و آیا زمان آن نرسیده كه زمامداران ما هم به جای انداختن گناه همه این وقایع ناخوشایند به گردن دشمنان و ماهوارههای تلویزیونی و شبكههای اجتماعی، قدری با خود خلوت كنند و راهحلی اساسی هم برای این ناآرامیها و هم برای آینده زمامداری خود بیندیشند؟
در عصر دهكده جهانی ارتباطات كه انبوهی از ابزارهای صوتی تصویری خبری و اطلاعرسانی حكمرانان و شیوه زندگی و مدیریت و حكمرانی آنها را در اتاقهای شیشهای در معرض دید و داوری همگان قرار داده است، هیچ دولت و حكومتی نمیتواند خود را حق مطلق و منتقدان و مخالفان (نه دشمنان) خود را باطل مطلق بداند و برای ادامه حكمرانی باید خود را با خواستها و مطالبات مردمی كه بر آنها حكم میراند تطبیق دهد و صدای آنها را بشنود.