رابعه اسکویی از بازی در سریال مستوران گفت

رابعه اسکویی از بازی در سریال مستوران گفت

رابعه اسکویی بازیگر نقش طلا در سریال مستوران است ناگفته های رابعه اسکویی را اینجا بخوانید

دنیای قلم -«مستوران» به کارگردانی سیدجمال سید حاتمی و مسعود آب پرور محصول سازمان اوج است که تا جمعه (۳۱ تیر) روی آنتن شبکه یک بود. در این سریال بازیگرانی همچون حمیدرضا آذرنگ، بیژن بنفشه‌خواه، رویا میرعلمی، نازنین فراهانی و رابعه اسکویی به ایفای نقش پرداخته‌اند. اکثر بازیگران «مستوران»  نقش‌هایی متفاوت نسبت به کارنامه هنری‌شان در این اثر بازی کرده‌اند؛ از جمله رابعه اسکویی که این سریال تفاوت‌های عمده‌ای با تصویری که پیش از این از او سراغ داشتیم، دارد. شخصیت «طلا» جادوگر شهر مستوران از آن شخصیت‌هایی است که از ذهن مخاطبان تلویزیون به این سادگی‌ها پاک نخواهد شد. به بهانه حضور اسکویی در این سریال، گفت‌وگویی با او انجام دادیم.

 می‌دانم که هر روز باید مسافت زیادی از تهران خارج می‌شدید تا به لوکیشن برسید. انگیزه اصلی شما برای غلبه بر این شرایط سخت بود؟ 

بالاخره همین که قرار بود این شخصیت را به تصویر بکشم و با این گروه کار کنم انگیزه خوبی بود و همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا آدم از کاری که می‌خواهد انجام دهد، لذت ببرد. گریم شخصیت طلا به شدت خاص بود و لباس هم لباس سنگینی بود. ولی چیزی بود که خودم دلم می‌خواست. چون من زمانی که گریم می‌شدم و لباس می‌پوشیدم به «طلا» تبدیل می‌شدم و از قالب رابعه اسکویی به عنوان بازیگر درمی‌آمدم. تمام این چیزهایی که به من آویزان بود و روی دست و صورت و بدنم قرار داشت به من کمک می‌کرد که بتوانم خیلی بهتر این شخصیت را به تصویر بکشم. واقعا از آقای رناسی و خانم زکی‌زاده ممنونم بابت زحمتی که برای گریم و لباس تمام این شخصیت ها کشیدند، چون همه کاراکترها واقعا عالی هستند ولی کارشان برای من مقداری خاص‌تر بود!

 

این سریال دو کارگردان متفاوت داشت، کار کردن با دو خط فکری و زاویه نگاه در یک اثر هنری باید کار سختی باشد. چطور تفاوت بین بین دیدگاه‌های سیدحاتمی و آب‌پرور را بالانس می‌کردید؟

کار بسیار سخت و در عین حال امکان‌پذیری بود! ما ۷ قسمت با اقای سیدحاتمی بودیم و بعد از آن هم تا پایان فصل با مسعود آب پرور جلو رفتیم و خوشبختانه من با ایشان هم از قدیم کار کرده بودم، یعنی مدل کار کردن دو کارگردان را می‌شناختم. این مسئله که دو کارگردان در یک پروژه تغییر کنند مقداری سخت است، اما اگر هر دو را بشناسید و از قبل با آن‌ها کار کرده باشید، مقداری کار راحت‌تر می شود. 

معمولا شخصیت‌های جادوگر در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ما، وقتی به تصویر کشیده می‌شوند معمولا غلو شده هستند، به طوری که اصطلاحا از کل فیلم بیرون می‌زنند و مخاطب او را پس می‌زند. اما طلا این خصیصه را نداشت و معلوم بود دقت زیادی داشتید تا اندازه نقش او را نگه دارید. درست است؟

بله و واقعا هم کار سختی بود. من معتقدم کاری که تمام بازی‌هایش یکدست باشد موفق است و شخصیتی که بیرون بزند یا اصطلاحا درنیاید، ناموفق است و در نتیجه کل سریال ایراد دارد. طلا با هر حرکت چشمش امکان دارد که صحنه را بگیرد و کاری کند که دوستان دیگرم دیده نشوند یا اصطلاحا خیلی راحت دوربین دزدی کند. ولی به نظرم بازیگری موفق است که در راستای همه شخصیت‌ها حرکت کند و به اندازه در هر سکانس حضور داشته باشد. وقتی کل کار مورد قبول باشد تو در آن موفقی. به نظر من این ایراد یک بازیگر است که به او بگویند تو خوب بودی، ولی بقیه بد بودند، در حالی که به نظر من وقتی به کسی این را می‌گویند یعنی بدترین بازیگر آن مجموعه است.

 

برای اینکه تبدیل به آن «بدترین بازیگر مجموعه» نشوید، چه ترفندهایی داشتید؟

من سعی می‌کنم جوری بازی کنم که اندازه باشد، چون گاهی اوقات فکر می‌کردم که ممکن است زیاده‌روی کنم و از نقش بیرون بزنم. مخصوصا قسمت‌های اول سریال که هنوز خودم با شخصیت اخت نشده بودم. من به جرأت می‌توانم بگویم که پیش از این شخصیت ساحره‌ای به این سبک و سیاق در آثار نمایشی نداشتیم و کاراکترهای قبلی خیلی کلیشه‌ای بودند و همه نقش جادوگر را یک مدل بازی می‌کردند. من سعی کردم کمی آن را کنترل کنم تا با بقیه فرق داشته باشد. البته که شخصیت «طلا» ساحره است و در رتبه بندی جادوگری ساحره بالاترین جایگاه را دارد و جادوگران دیگر زیرنظر ساحره هستند!

 

یکی از ویژگی‌های «مستوران» استفاده متفاوت از بازیگران بود. مثل خود شما یا بیژن بنفشه خواه و رویا میرعلمی که وارد جلد نقش های جدیدی شدید. نظرتان در این باره چیست؟

 باید فضا را در اختیار دیگران گذاشت تا بازی‌های جدید هم دیده شود. چقدر یکنواخت کار کنیم؟ از این سریال به آن سریال با یک مدل بازیگر. آیا تغییری می‌بینید؟ من اگر همیشه طنز بازی کنم مگر چقدر می‌توانم در هر فیلمنامه تغییر ایجاد کنم؟ در نهایت همه از من به عنوان رابعه اسکویی یک پس زمینه  شیرینی دارند در بازی که همیشه هست. حالا مقداری لعاب آن را کم و زیاد می‌کنم. ولی در مستوران سعی کردم شیرین که نباشد، تلخ زهرمار هم باشد! 

و یکی از نتایج بد همین عادت ممکن است این باشد که مردمی که شما را به چشم یک بازیگر مطرح در آثار کمدی می‌شناسند، در نقش یک ساحره سیاه نپسندند. نترسیدید که با دیدن شخصیت طلا تصویر ذهنی مخاطب از شما به هم بریزد؟ 

نه، برای اینکه مگر من چند سال می‌خواهم عمر کنم؟ اصلا ترس داشتن بابت چه چیزی؟ من با رابعه اسکویی بازیگر کار ندارم، با انسانیت انسان‌ها کار دارم. آدم‌ها باید در زندگی‌شان ریسک کنند تا به آن هدفی که می‌خواهند برسند. شاید فکر کنید من به عنوان یک بازیگر باید ترس بیشتری در مورد عادت کردن چشم مخاطب به دیدنم در یک فضا داشته باشم ولی من واقعا نمی‌ترسم و باز هم نقش منفی بازی می‌کنم. حتی اگر دوست نداشته باشم، خودم را محک زدم و چند سال دیگر افسوس نمی‌خورم کاش این نقش را قبول کرده بودم. 

 

پس با ریسک کردن در این زمینه موافقید؟

شما اگر در زندگی ریسک نکنید باختید، اینکه آدم‌ها روی یک خط راه بروند کار خاصی انجام نداده‌اند. من جزء آدم‌هایی هستم که ریسک‌های عجیب و غریبی در زندگی داشته‌ام که در هرکدام ضرر دیدم ولی منفعت و رشد هم در آن داشته. ولی معتقدم که باید تلاش و ریسک کرد برای بهتر شدن. چه در قالب بازیگری چه در زندگی. من هر کاری که فکر کنم در آن چیزی یاد می‌گیریم انجام می‌دهم و به قول معروف هرچه دره تو عمیق‌تر، قله تو بلندتر.

در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

به مردم نازنینم که هم نفسیم، هم خونیم و هم وطنیم می‌گویم که همدیگر را دوست داشته باشیم، دلمان برای هم بتپد و نگاه‌مان نگاه سالم و درستی باشد. هیچ کجای دنیا زندگی بر وفق مراد نیست و همه جای دنیا دچار مشکلات و معضلات هستند، حالا شاید اینجا کمی بیشتر یا کمی کمتر، ولی ما نباید انسانیت را از دست بدهیم. یادمان نرود که چه هستیم، که هستیم و باید چطور زندگی کنیم.
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.