بایدها ونبایدها در واکنش به روایتهای آزار
چرا آزاردیدگان دچار مخفی کاری می شوند اینجا را بخوانید
دنیای قلم -شنیدن روایت آزار بهویژه از زبان فردی که برایمان عزیز است، اصلا کار آسانی نیست. ما بهطور رسمی هیچوقت برای این موضوع آموزش ندیدهایم و واکنش نادرستمان ممکن است به رنج فرد آزاردیده بیفزاید یا حتی او را از مسیر دریافت کمک حرفهای و حمایت اجتماعی محروم کند. آزار جنسی، دامنه شمول متنوع و وسیعی دارد؛ از اظهارنظر درباره ظاهر و پوشش دیگری که تمایلی به شنیدن آن ندارد تا لمس بدن، ارسال پیامهایی با محتوای جنسی و برقراری رابطه جنسی بدون رضایت فرد یا درحالت ناهوشیاری او. در آزار جنسی معمولا پای قدرت درمیان است اما در تلقی عمومی، این رفتار فقط راهی –البته نادرست- برای ارضای تمایلات جنسی قلمداد میشود. آزاردیدهها تحتتأثیر برخی کلیشههای عرفی، اغلب احساس گناه و ناپاکی میکنند و خودشان را مقصر میدانند. تحمل کردن بار تجربهای که از سر گذراندهاند، در تنهایی و بدون حمایت اطرافیان، برایشان بسیار دشوار خواهد بود و اینجاست که نقش یک شنونده آگاه و غیرقضاوتگر در سبکتر کردن این بار خودش را نشان میدهد. در شنیدن روایتهای آزار چه بایدها ونبایدهایی وجود دارد؟
مخاطبان روایت آزار چه اشتباهاتی میکنند؟
آزاردیدهها با واکنشهای غلط مواجه میشوند که درپس آنها سوءنیتی وجود ندارد اما قطعا تأثیر سوئی بر تصور آنها از خودشان و نحوه مواجههشان با این تجربه میگذارد. تعدادی از این واکنشهای اشتباه و رایج را با هم بررسی میکنیم.
چرا رفتی؟ چرا فلان لباس رو پوشیدی؟
بالاتر گفتیم که در آزار جنسی، مسئله قدرت مطرح است. آزارگری، هر چند در بعضی از موارد باجاذبههای جنسی، نوع آرایش و نحوه پوشش و رفتار آزار دیده ارتباط دارد اما الزاما همیشه این طور نیست چرا که آزارگر عموما از توانایی اعمال قدرت لذت میبرد. هیچ تحقیق و مطالعهای، ارتباط بین ظاهر و رفتار آزاردیده و احتمال آزاردیدگی را اثبات نکردهاست و این قضیه که آزاردیدهها از همه گروههای سنی، جنسیتی و فرهنگی هستند، شاهدی بر این مدعاست. باید بدانیم که هیچ رفتاری، توجیهکننده آزار جنسی نیست.
چرا فرار نکردی؟
تا حالا پیش آمده که برای دفاع از خودتان از یک موقعیت بالقوه خطرناک، فرار کردهباشید یا در موقعیت خطرناک، بهجای فرار کردن، با دادوفریاد یا درخواست کمک از خودتان دفاع کنید؟ ما با هر دوی این واکنشها که سازوکار «جنگ یا گریز» نامیده میشود، با ترس و خطر مواجه میشویم. گاهی هم واکنشمان به خطر، متوقف شدن است؛ هیچ صدایی از گلویمان درنمیآید، بدنمان انگار منجمد میشود و در یک کلمه میتوانیم آن را به «فلج آنی» تعبیر کنیم. در تجربههای تروماتیکی مثل آزار جنسی، این واکنش بسیار رایج است. «چرا فرار نکردی؟»، این پیام ضمنی را به آزاردیده میرساند که «تقصیر خودته»، «پس لابد راضی بودی»
چرا زودتر نگفتی؟
آزاردیدهها از قضاوت و تنبیه شدن میترسند. نگراناند که مجبور شوند درستی ادعایشان را ثابت کنند و از واکنش احتمالی آزارگر هراس دارند. آنها ممکن است به بیآبرویی، ازدست دادن کار و... تهدید شدهباشند. شرم ناشی از مورد سوءاستفاده واقع شدن به آزاردیدهها احساس حقارت را تحمیل میکند و آنها نمیدانند چطور و با چه کسی باید از رنجشان حرف بزنند. همچنان دلایل بیشتری برای بهتعویق انداختن روایت آزار وجود دارد، بنابراین طرح این سوال ضمن آنکه نشان از درک نکردن موقعیت دارد، مسئولیت اتفاق را متوجه آزاردیده میکند. آزاردیده احتمالا چنین پیامی را استنباط خواهدکرد که اگر زودتر راجع به تجربهاش حرف نزده، یعنی چندان اهمیتی نداشتهاست یا اگر پیشتر حاضر به گفتوگو میشد، میتوانست جلوی رفتارآزارگرانه فرد مدنظر را درارتباط با دیگران بگیرد.
چطور مخاطب امین و کمککنندهای باشیم؟
اولین وظیفه ما دربرابر فرد آزاردیده، گوش کردن حمایتگرانه است یعنی حرف او را قطع نکنیم، موضوع حرف را عوض نکنیم، راجع به جزئیات اتفاق سوال نکنیم و واکنشهای هیجانی فوقالعاده شدید نشان ندهیم.
به فرد اجازه ابراز احساسات بدهیم مثل «حتما خیلی بهت سخت گذشته» و «فشار زیادی رو تحمل کردی» اما در این تصدیق احساسات غلو نکنیم؛ جملاتی مثل «درک میکنم» و «میفهمم»، خیرخواهانه هستند ولی برای فرد آزاردیده معنایی ندارند. معلوم است که شنونده، درکی از اتفاقِ رخداده ندارد حتی اگر خودش تجربه مشابهی داشتهباشد. تجربه آزار برای هرکس متفاوت است.
فرد آزاردیده بیش از آنکه به شنیدن توصیههای شما نیاز داشتهباشد، مهارت شنوندگی و همدلیتان را لازم دارد. با اینحال اگر احساس کردید باید واکنش نشان بدهید، در انتخاب واژهها دقت کنید؛ جملاتی مثل «حالا که دیگه گذشته»، «سعی کن فراموش کنی» و «خودتو اذیت نکن» باعث تقلیل دادن رنج فرد می شود.
به آزاردیده اجازه بدهید شیوه روایتش را خودش انتخاب کند. او را برای ادامه دادن به گفتوگو تحتفشار نگذارید. اگر مکالمه را ناتمام میگذارد یا روشهایی مثل پیام، تماس تلفنی و نامه را ترجیح میدهد، به انتخابش احترام بگذارید. ممکن است گفتوگو درباره این موضوع مدتها طول بکشد، صبور باشید.
آزاردیده درنتیجه فشار فوقالعادهای که متحمل شده، ممکن است درقالب یک سازوکار روانی و برای دفاع از خود دست به انکار تجربهاش بزند، آن را طور دیگری جلوه بدهد یا رفتار آزارگر را توجیه کند: «ولی میدونم نمیخواست بهم صدمه بزنه»، «خودش هم آدم آسیبدیدهایه و تجربه بدی تو زندگیش داشته» و... ؛ در چنین شرایطی، به این تصور فرد دامن نزنید. میتوانید به او یادآوری کنید که مقصر آنچه از سر گذرانده، نیست و میتواند روی حمایت و کمک شما حساب کند.
وقتی احساس کردید بیان روایت آزار بهاتمام رسیده، پیشنهاد کمک گرفتن از یک درمانگر ماهر را مطرح کنید. اگر برایتان مقدور است و بهشرط خواست آزاردیده، او را در رفتوآمد به جلسات درمان همراهی کنید.
نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار