اسکارهای امسال به چه کسانی می‌رسد؛ از ایستوود 91 ساله تا مکبث جاودان

اسکارهای امسال به چه کسانی می‌رسد؛ از ایستوود 91 ساله تا مکبث جاودان

کمپانی «A24» پس از فقط چند سال فعالیت اینک به چنان درجاتی رسیده که می‌تواند فیلم‌هایی را رو یا در روند توزیع آنها نقش اول را ایفا کند که در حد کاندیدایی جوایز اسکار و حتی تصاحب آنها هستند.

دنیای قلم -با اینکه سه ماه و نیم تا اهدای جوایز «اسکار 2022» باقی مانده، اما با توجه به کیفیت فیلم‌ها و کلاس و نحوه کار سازندگان و بازیگران آثار شاخص امسال می‌توان از حالا فیلم‌هایی را تفکیک و روی آنها زوم کرد که از بخت بیشتری برای تصاحب این مجسمه‌های طلایی برخوردارند. آنچه پیش روی ما قرار دارد،
نود و چهارمین دوره اهدای این جوایز است که ابتدا کاندیداهای آن بالغ بر پنج نامزد در هر رده (منهای اسکار برترین فیلم که مشتمل بر 10 فیلم می‌شود) در روز 19بهمن معرفی می‌شوند و سپس برندگان در هر یک از قسمت‌های 24 گانه اسکار طی آیینی که مثل معمول در تالار «دالبی تیاتر» شهر لس‌آنجلس امریکا در روز 7فروردین‌ماه 1401 سر می‌گیرد، چهره نشان خواهند داد .

گریه کن ماچو  

در 15 سال اخیر هر فیلم تازه‌ای از کلینت ایست‌وود عرضه شده، این آیه یأس هم به گوش خورده که این آخرین کار اوست و به سبب پیری فزاینده حتماً نزول درجات دارد و باید غزل خداحافظی را برای وی خواند اما فیلم جدید او به‌نام «گریه‌کن ماچو» (cry macho) تأکید تازه‌ای بر این نکته است که اگر هرکسی خیال تسلیم شدن مقابل جبر زمان را داشته باشد، ایست وود قطعاً از آن قماش آدم‌ها نیست.  عجبا و باز هم عجبا که وی در 91 سالگی هم که تقریباً تمامی همگنان او روی در نقاب خاک کشیده یا دست‌کم بازنشسته شده‌اند، همچنان در حال تلاش و تحقیق و خلق ایده‌های تازه و مشغول فیلمسازی آن هم از نوع خوب آن است. این روند در تمامی این سال‌ها و بویژه دو دهه اخیر دائماً جریان داشته و هر یک از فیلم‌های پرتعداد او در این مقطع زمانی قدمی بلندتر به سمت جلو بوده و اگر بهتر از کار قبلی‌اش نبوده، عقب‌گرد آشکاری هم نداشته است. فیلم‌های او طی این ایام و حتی مؤخرترین آنها هم پرفروش بوده‌اند و هم منتقدان بر آن مهر تأیید زده‌اند، به‌عنوان مثال «the mule» در سال 2018 فروشی 175 میلیون دلاری داشت و «ریچارد جوئل» در سال 2020 از چنان کیفیت بالایی بهره می‌برد که کتی بیتس کهنه‌کار برای بازی در آن کاندیدای اسکار شد. «تک تیرانداز امریکایی» در سال 2014 هم گیشه‌ای 550 میلیون دلاری داشت و هم کاندیدای جایزه اسکار برترین فیلم سال شد. فیلم جدید ایست وود هم وی را به یک وادی آشنا بازمی‌گرداند که ژانر وسترن است و هم در عرصه‌ای ناآشنا قرار می‌دهد و آن به نمایش درآمدن فیلم او به طور همزمان در سالن‌های سینما و امکان دانلود آن در سایت «hbo max» است که این بازیگر و کارگردان طی بیش از 70سال حضورش در حرفه سینما هرگز آن را تجربه نکرده و همواره به راه سنتی‌تر پخش فیلم‌هایش در تماشاخانه‌های عمومی روی آورده بود و با این اوصاف «cry macho» برای وی یک عدول آشکار از اصول بزرگ و اولیه‌ کارش به حساب می‌آید. همین نکته آخر است که میزان استقبال از فیلم تازه او را مبهم می‌سازد زیرا هم هواداران و هم دوره‌ای‌های ایست وود مثل خود او پیر شده‌اند و به همین سبب قادر به رفتن به سالن‌های سینما نیستند و ترجیح می‌دهند که فیلم را به شیوه streaming و در خلوت و راحتی خانه خود ببینند و هم سینما دوستان جوان با استناد به پیر بودن او و با این تصور که وی ستاره عصر دیجیتال و لابد یک هنرمند مدرن نیست، با پرهیز از دیدن فیلم او به سوی آثاری می‌روند که از دیدگاه آنها مدرن‌تر باشد. با این حال ایست وود همیشه «ایست وود» است. همان مردی که هر چه پیرتر شده، فیلم‌های بهتری ساخته است و اگر باور ندارید «رودخانه مرموز» و «عزیز یک میلیون دلاری» را ببینید و همین طور «پرچم‌های پدران‌ ما» و «نامه‌هایی به ایووجیما» را که جملگی در دهه 2000 رو شدند و کاندیدا و برنده چندین و چند جایزه اسکار شدند.

اسکارهای امسال به چه کسانی می‌رسد؛ از ایستوود 91 ساله تا مکبث جاودان

بسته فرانسوی

وس اندرسون استاد فتح جوایز اسکار نیست و حتی یکی از این مجسمه‌های طلایی را در گنجه افتخاراتش ندارد اما با هفت‌ بار نامزدشدن کارهای قبلی‌اش برای این جوایز معتبر از مسیر فتح اسکارها آنقدرها هم دور نبوده است و با این اوصاف باید نگاهی از سر تأیید و انتظار و احتیاط به کار اخیر وی انداخت که به سبب مشکلات کرونایی یک سال و نیم در اکران آن تأخیر افتاده ولی حالا که‌گذار این فیلم به «اسکار 2022» افتاده و در چنین مسیری قرار گرفته، می‌توان (و باید) هر چیزی را در ارتباط با آن انتظار کشید.
این توقع زمانی قوت بیشتری می‌یابد که درنظر بگیریم چه مجموعه قوی و پرتعدادی از بازیگران نام‌آشنای سینمای جهان در
«the french dispatch» حاضرند و مضمون این فیلم ادای احترام به سنن اولیه و اصول کلاسیک حرفه روزنامه‌نگاری است.
اتفاقات این فیلم و یک روزنامه و البته در شهری خیالی در فرانسه روی می‌دهد اما این‌گونه وقایع می‌تواند به شکلی حقیقی نیز در هر جمع ژورنالیستی و برای هر خبرنگاری روی بدهد و با همین باور و چشمداشت است که کمپانی سرچ لایت با تصاحب امتیاز پخش جهانی این فیلم نگاهی امیدوارانه را نه فقط به اسکار بلکه به تمامی گردهمایی‌های دیگری دارد که در اواخر سال رو به اتمام 2021 و در سه ماه نخست سال 2022 به قصد توزیع جوایز سال گذشته به بهترین‌های این حرفه انجام می‌گیرد. سرچ لایت در سال 2017 هم فیلم غیرمتعارف و تحسین شده «شکل آب» را در رقابت اسکار حاضر داشت که جایزه بهترین فیلم را گرفت و گی‌یرمو دل توروی مکزیکی که آن فیلم را ساخت، امسال هم فیلم جدیدش به‌نام «کوچه کابوس‌وار» را تحت حمایت سرچ لایت قرار داده ولی سران این کمپانی قطعاً رجحان آشکاری را برای هیچ یک از این دو فیلم قائل نمی‌شوند و حمایتی یکسان را شامل حال هر دو فیلم می‌کنند.
اگر هم این حمایت کافی نباشد، دیالوگ‌هایی که توسط وس اندرسون نوشته شده و هنر بازیگری بیل موری، فرانسیس مک دورماند، بنی چیو دل تورو و تیلدا سویین تون پرتجربه و تیموتی چالامت و سائورسی رونان جوان سلاح‌هایی کافی برای کاندیداشدن این هنرمندان و فیلم اندرسون در برخی شاخه‌های اسکار امسال به حساب می‌آید.
سرنوشت ناپایدار یک روزنامه در اعصار مدرن نیز به خودی خود موضوعی جالب از دیدگاه رأی‌دهندگان پرتعداد آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری به شمار می‌رود.

ابدی‌ها

فیلم‌های کمیک‌بوکی و مبتنی بر ابرقهرمانان خیالی معمولاً خوراک اسکار نیستند و یا اصلاً این جوایز را نمی‌برند و یا اگر ببرند، فقط در شاخه‌های فنی من‌جمله در اسپشیال افکت و صداگذاری خواهد بود ولی کافی است بدانیم کارگردان نسخه جدید «ابدی‌ها» نه هر فیلمساز معمولی بلکه کلویی ژائو چینی است که سال پیش با فیلم موج نویی و محزون و بیش از حد رئالیستی خود به‌نام «سرزمین خانه‌به‌دوش‌ها» اسکار برترین فیلم سال را برد و به جمع بسیار کم‌شمار و نادری از کارگردانان زن پیوست که برنده این جایزه شده‌اند. بنابراین به جای این که تصور کنیم کلویی ژائو یک جشنواره چشمگیر از مهارت‌های فنی و اعجازهای بصری را پیش روی ما قرار داده و به سبک و سیاق آثار کمیک استریپی فقط قصد مسحور کردن بینندگان را با موج تازه و فزاینده‌ای از فناوری‌های کامپیوتری داشته، باید گمان ببریم که با رویکردی کریستوفر نولانی کوشیده است این ژانر را صاحب اندیشه و ماهیت خردورزانه کرده و مانند سه‌گانه بت‌منی نولان حالتی اندیشمندانه را به آثار کمیک‌بوکی ببخشد. مارول غول انتشاراتی و سینمایی آثار کمیک‌بوکی مالک حق و امتیاز ساخت آثار مرتبط با «eternals» هم است و فروش بالای یک میلیارد دلاری اکثر اقتباس‌های سینمایی 28 گانه‌اش از روی زندگی پرحادثه این قهرمانان خیالی و باورناپذیر نشانگر تبحر آنها در این صنعت است اما کلویی ژائو کسی نیست که مرعوب این تصویرسازی‌های کودکانه شود و لابد این مارول است که دنبال ژائو به راه افتاده و مجری خواسته‌های او در نسخه تازه «ابدی‌ها» شده است. این یک واقعیت مسلم است که بلاک باسترهای ساخت استودیوهای بزرگ عاری از هرگونه بداعت فلسفی و ایده‌های عمیق اجتماعی و فقط ماشین چاپ و صید اسکناس از طریق خلق عظیم‌ترین تصاویر خیره‌کننده و پدید آوردن صحنه‌هایی باورنکردنی از برخورد و اصطکاک و درنهایت پیروزی خیر بر شر هستند که حتی در مدرن‌ترین فناوری‌های دیجیتال نیز قابل آفرینش نیستند و ذهن بشر عادی از دیدن و پذیرش آن غرق در اعجاب می‌شود. با این حال ما با کارگردان شرق آسیایی و مبتکری طرف هستیم که در 12 سال اخیر از مرتبت یک هنرمند مهاجر گمنام تبدیل به ستاره‌ای تازه در جمع کارگردانان مؤلف هالیوود شده و این شهرک رؤیاسازی‌های کاذب برای استفاده وسیع‌تر از توانایی‌های او بر هرگونه طرح او مهر تأیید می‌زند و حتی به زیاده‌خواهی‌های ضد کلیشه‌ای او هم تن می‌دهد.

تراژدی مکبث

کمپانی «a24» پس از فقط چند سال فعالیت اینک به چنان درجاتی رسیده که می‌تواند فیلم‌هایی را رو یا در روند توزیع آنها نقش اول را ایفا کند که در حد کاندیدایی جوایز اسکار و حتی تصاحب آنها هستند و فیلم «میناری» که سال پیش هم نامزد برترین فیلم شد و هم کاندیدای بهترین کارگردانی، نمونه روشن این روند است.
در سال‌های قبلی نیز «a24» حامی مالی و پشتیبان کارهایی چون «لیدی برد» و «مهتاب» بود که فیلم‌هایی کم هزینه بودند اما کاندیدای مجسمه‌های طلایی اسکار و درنهایت برنده آن شدند که اسکار نقش دوم مرد برای «ماهرشالا علی» به سبب درخشش او در «مهتاب» یکی از پیامدهای عالی این روند بوده است.
به این ترتیب این استودیوی کم‌سابقه رقیب بزرگ کمپانی‌های پرسابقه‌ای شده است که قانوناً باید حامیان درجه اول فیلم‌های مستقل و کم هزینه و وسیله و مقدمه‌ای برای درخشش آنها باشند.
جدیدترین کاری که «a24» رو کرده و از غفلت استودیوهای بزرگ‌تر در این راه سود جسته، نسخه تازه‌ای از «مکبث» نمایشنامه جاودان ویلیام شکسپیر است و همکاری سران این استودیو با شبکه تلویزیونی اپل در راه ساخت و ارائه این نسخه چنان موفق بوده که امکان ندارد در زمان اعلام نامزدهای اسکار امسال نام و نشانی از عوامل تولید این فیلم نیاید.
مهم‌ترین حسن و پشتوانه و پایه قدرت این فیلم تهیه و کارگردانی آن توسط زوج کارکشته برادران کوئن (جوئل و اتان) است و آنها برای بخشیدن هرچه بیشتر تصور و تجسم کارهای کلاسیک به نمایش شکسپیر که البته خود یک شاهکار ادبی است، این نسخه مکبث را نه به‌صورت رنگی بلکه به شکل سیاه و سفید تصویربرداری کرده‌اند.
دیگر نقطه قوت بزرگ «تراژدی مکبث» حضور بازیگرانی قوی و مسن همچون دنزل واشینگتن و فرانسیس مک دورماند درنقش های اصلی است و با توجه به اینکه این دو هنرپیشه مجموعاً پنج جایزه اسکار را برده‌اند، می‌توان انتظار نمایش‌هایی را در این فیلم کشید که واقعاً شکسپیروار باشد و بوی سنن کلاسیک را بدهد، البته حضور مک دورماند در این فیلم هیچ تعجبی را برنمی‌انگیزد زیرا این بازیگر صاحب سه جایزه اسکار (در شاخه بهترین هنرپیشه زن سال) در زندگی واقعی همسر یکی از برادران کوئن است و پای ثابت شماری از فیلم‌های آنان بوده و اسکار اول خود را نیز در سال 1996 برای فیلم پلیسی – جنایی «فارگو» گرفت که ساخته این دو برادر است.

بلفاست

این فیلم با کارگردانی کنت برانا کاری تقریباً زندگینامه‌ای و پیرامون دوران رشد خود او در ایرلند شمالی در دهه 1960 و اتفاقاتی است که طی آن ایام برای او و خانواده‌اش روی داد.
برانا با کارهای پرشمار قبلی‌اش پنج بار کاندیدای اسکار شده و اگر هم امسال نامزدی تازه‌ای را بابت «بلفاست» کسب نکند، شاید جودی دنچ مسن و معتبر و پرسابقه را که از بازیگران اصلی این فیلم است، در سایه نمایش قوی وی به سوی دومین اسکار عمر طولانی هنری وی رهنمون کند؛ چیزی که این احتمال را قوت می‌بخشد، این مسأله است که آکادمی اسکار در سنوات اخیر جوایز متعددی را به ایفاکنندگان نقش مادربزرگ‌ها در فیلم‌های خانوادگی و احساس برانگیز اهدا کرده یا آنها را کاندیدای اسکار کرده و «بلفاست» دربردارنده چنین مادربزرگی با بازی درخشان تازه‌ای از سوی جودی دنچ است. جدیدترین نمونه مادربزرگ‌های تحسین شده در فیلم‌های هالیوودی گلن کلوز در فیلم «افسانه هیل بیلی» و یوجونگ یون در «میناری» بوده‌اند و دنچ اگر از آنها بهتر ظاهر نشده باشد، قطعاً ضعیف‌تر هم عمل نکرده است. در عین حال بازی «کایت ریونا بالفی» در نقش مادر مصممی که می‌کوشد تشکل خانواده‌اش را در شهر بلفاست و در یک شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی حفظ کند، دیگر نقطه قوت این فیلم است و شاید او هم نامزد اسکار شود.

زخمی

این اولین فیلم هاله بری هنرپیشه سیاهپوست زن امریکایی در مقام یک کارگردان است و او به‌خوبی توانسته است از عهده کار برآید. وظایف دوگانه او به‌عنوان فردی که پشت دوربین می‌ایستد تا طراح اتفاقات باشد و فرد دیگری که نقش اول فیلم را نیز ایفا می‌کند، بر گرفتاری‌ها و مشکلات او در این فیلم افزوده اما پردازش قوی موضوع و بازی خوب هاله بری مقابل دوربین و البته پرهیز از ناشیگری در اولین مرتبه کارگردانی، وی را از منظر کارشناسان روسفید کرده است ولی باید دید مردم در زمان اکران عمومی فیلم چه می‌گویند و نظر سران آکادمی اسکار چیست. «زخمی» درباره یک ورزشکار زن حاضر در رشته رزمی «mma» است که پسربچه نوزادش را رها کرد تا بتواند هرچه بیشتر در رشته انتخابی‌اش بدرخشد اما سال‌ها بعد که این فرزند در هیأت یک مرد جوان به زندگی او ورود می‌کند، شرایط این زن به هم می‌ریزد و صاحب وجوه تازه و غیرآشنایی می‌شود.
در سناریوی اولیه این فیلم زن مبارزه‌گر مورد بحث یک سفیدپوست توصیف شده اما پس از تغییر تبار او به یک سیاهپوست بری مصمم به ایفای این نقش و در دست گرفتن این کاراکتر توسط خودش شد. «زخمی» اول بار در جشنواره تورونتو 2020 به نمایش درآمد اما کمپانی نت فلیکس که متوجه شده بود این فیلم پتانسیلی قوی دارد و می‌تواند در مسیر فتح اسکارها یا سایر جوایز مهم سینمایی قرار گیرد، امتیاز توزیع آن را خریداری و فیلم را تا پاییز امسال بایگانی و سرانجام در اواسط آبان ماه اکران کرد. با این حال آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری معمولاً به نخستین فیلم‌های کارگردانان زن بی‌اعتنایی و حتی در صورت کیفیت بالای آن‌ کارها این هنرمندان را به گونه‌ای سرکوب می‌کند و شاید با بری نیز برخوردی از همین دست داشته باشد. هر چه هست، نام هاله‌ بری پس از چند سال سکوت و سکون نسبی با عرضه و توفیق «bruised» از نو بر سر زبان‌ها افتاده و بعید است که سایه او و این فیلم با ابعادی ولو کوچک روی جوایز مهم امسال نیفتد و در شب توزیع جوایز احساس و رؤیت نشود. فراموش نکنیم که توصیف زندگی یک مبارزه‌گر زن سر سخت که از هیچ چیز نمی‌هراسد و ترسیم زخم‌های روحی و جسمانی وی و فراز و فرودهای دراماتیکی که با زندگی وی آمیخته، از مضامینی است که آکادمی اسکار آن را دوست می‌دارد و آن را یک اپیک ولو کوچک می‌انگارد.


منبع: ایران
 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.