یارگیری و ایجاد اجماع علیه تروریسم بین المللی اسراییل

یارگیری و ایجاد اجماع علیه تروریسم بین المللی اسراییل

دنیای قلم - نصرت‌الله تاجیك: حمله اخیر اسراییل به منطقه المزه دمشق واقع در سوریه كه در جریان آن پنج نفر از مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. این حمله پیام‌هایی را به دنبال دارد، كه با روش‌های مدیریت درگیری باید سنجیده حركت كرد و در زمین اسراییل و حامیانش بازی نكرد. پیش از اینكه به این پیام‌ها بپردازم لازم است به این گزاره توجه داشته باشیم كه عملیات 7 اكتبر حماس علیه اسراییل از این منظر كه هیمنه امنیتی اسراییل را در هم شكست و ساختار امنیتی اطلاعاتی تبلیغ شده دست نیافتنی و شكست‌ناپذیر كه اسراییلی‌ها در سطح جهان بدان می‌بالیدند و آن را مزیت نسبی خود در قیاس با دیگر بازیگران قلمداد می‌كردند را هم در سطح منطقه و فرا‌تر از منطقه، جهان در هم كوبید، بسیار قابل تامل و توجه است. و طبیعی است كه رژیم صهیونیستی برای جبران دست به هر اقدامی می‌زند زیراعملیات حماس در اسراییل تصویر خودساخته این بازیگر از خویش را به گونه‌ای متفاوت عریان كرد. به همین دلیل روزهای پس از حمله 7 اكتبر حماس، رهبران كشورهای غربی برای جلوگیری از اثرات دومینویی این عملیات در فروپاشی جامعه نا‌امن اسراییل و اجرای مهاجرت معكوس كه برای امنیت صهیونیست‌ها خطرناك است به سرزمین‌های اشغالی سفر كرده و حمایت خود را از این رژیم اعلام كردند. به همین دلیل می‌توان گفت اسراییل به واسطه این شوك اقدامانی را در دستور كار خود قرار داد و در اولین گام كشتار دسته جمعی مردم غزه و كوچ اجباری آنان را كلید زد كه علی‌رغم خسارات مادی و معنوی و همراه با سكوت رهبران غربی نتیجه چندانی نداشت و به هیچ‌یك از اهدافش نرسیده است. پروژه‌ای خونین كه در غزه اجرایی و رقم خورد.   اسراییل اندكی بعد از آنكه از شوك حمله7 اكتبر فارغ و به خود مسلط گشت، برای جبران آبرو و اعتباری كه از خود و حامیان غربی‌اش در افكار عمومی جهان از دست داد، استراتژی نقطه‌زنی خواه در سرزمین‌های اشغالی اعم از غزه و كرانه باختری و فراتر از آن سرزمین در سوریه و لبنان را اجرایی كرد. زمانی كه رژیم اسراییل به چنین استراتژی متوسل می‌شود در حقیقت به دنبال آن است كه ایران را تحریك كرده و با برانگیختن عكس‌العمل تهران به نوعی زمینه را برای تبدیل منازعه اسراییل و فلسطین به درگیری میان تهران و تل آویو و حامیانش مانند امریكا هموار كند. با توجه به راهبردی كه اسراییلی‌ها بدان تكیه كرده‌اند ایران باید هم این پیام‌ها را لحاظ كند و هم شاخص‌ها، حسگر و استراتژی‌های خود را به گونه‌ای تعریف كند كه در دام طراحی شده اسراییل نیفتد. استراتژی نقطه‌زنی كه در قالب ترور فرماندهان عرب و ایرانی خواه در لبنان یا سوریه اجرایی می‌شود و در جریانش چهره‌های شاخص حزب‌الله و سپاه قدس هدف قرار می‌گیرند، در حقیقت هیچ منفعت استراتژیكی برای اسراییل به دنبال ندارد و بیشتر در قالب ضربه زنی قابل تبیین است كه با هدف ایجاد رخنه و به نوعی تخریب روحیه و روند پشتیبانی و لجستیكی انجام می‌شود كه هدفش ایجاد خلل در فرآیند مستشاری است و در قدم بعدی بیشترین انتظارش از این استراتژی این است كه به نوعی ایران وارد میدان درگیری مستقیم شود...

 تا با گسترده‌تر شدن زمینه درگیری فشار از روی اسراییل و شخص نتانیاهو برای كنار رفتن فشارهای سیاسی بر وی برداشته شود. 
اما عملیات اخیر اسراییل پیام‌هایی را برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دنبال خواهد داشت، نخستین پیام برای سوریه است چرا كه اسراییل با حملات اخیر خود به شكلی آشكار حاكمیت سرزمینی سوریه را برخلاف قوانین و هنجارهای بین‌المللی نقض كرد. در این زمینه توجه به سوریه و چگونگی عملكرد پدافند هوایی‌اش و نیاز به تشدید مسائل حفاظتی و بررسی اوضاع حفظ اطلاعات و عدم درز آن به جاسوسان اسراییلی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. دست یافتن اسراییل به اطلاعات دقیق‌تر می‌تواند حاصل تشدید اقدامات اطلاعاتی خودش در راستای استراتژی زدن سر مار باشد، می‌تواند از كمك نیروهای وابسته داخلی سوریه بهره ببرد و می‌تواند از كمك كشورهای عربی و همجوار استفاده كند و هم می‌تواند از طریق فعالیت‌های اطلاعاتی غربی و مخصوصا انگلیس و امریكا باشد. اینها همگی در تبعات مخاطره‌آمیز آتی از هم اكنون باید مورد توجه قرار گیرد و دولت سوریه در این زمینه نقش و مسوولیت پذیری بیشتری تقبل نماید.
پیام دوم این حملات برای روسیه و چین است، دو بازیگری كه ظاهرا از تمام قدرت و توان دیپلماتیك خود در مجامع بین‌الملل و توازن قوایی كه با امریكا دارند به عنوان اهرمی برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها استفاده نمی‌كنند. در بی‌عملی چین كه فقط به اقتصاد داخلی و مشكلاتی كه دارد چسبیده و روسیه كه منفعل و هر دو در این وضعیت بی منفعت نیستند، اما ضرورت دارد به مخاطرات آتی توجه داشته باشند. پیام سوم، برای اروپا و امریكا است. حملات اخیر اسراییل جدا از اینكه ایران پاسخ دهد یا خیر؟ یا اینكه تهران از چه استراتژی پیروی می‌كند، پیامی برای حلقه اول امنیتی منطقه یعنی اروپا است و نه امریكا. ایالات متحده در برابر تشدید تنش‌ها مسوولیت دیگری دارد كه تمام قد از اسراییل و نتانیاهو حمایت می‌كند. به بیانی دیگر اروپا نه تنها در برابر تشدید تنش‌ها مسوول است بلكه حلقه اول امنیتی خاورمیانه قلمداد می‌شود و جامعه‌اش متاثر از تحولات ناامنی این منطقه است. از همین رو تصاعد بحران در راستای منافع كشورهای عضو قاره سبز نیست. از همین رو اروپا باید سریع واكنش نشان دهد چرا كه اگر چنین عملیاتی باعث تغییر استراتژی ایران شود و تهران بخواهد دست به عملیاتی مشابه بزند و مقابله به مثل كند، امنیت اروپا هم به شكلی غیر مستقیم و منفی متاثر خواهد شد. پس اروپا باید مسوولانه عمل كند كه این برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها لازم و ضروری است تا بدین طریق سطح تنش محدود بماند و گسترش پیدا نكند تا مادامی كه اسراییل و فلسطین بتوانند راهی برای حل چالش‌های خود بیابند. متاسفانه دولت‌های اروپایی و سایر كشورهای غربی و مخصوصا امریكا كه چك سفید به اسراییل داده شهامت و عرضه ندارند كه اسراییل را به خاطر حملات بی پروایش به دمشق و هدف قرار دادن وقیحانه اتباع كشورهای دیگر در خاك سوریه كه نقض فاحش حاكمیت و تمامیت ارضی سوریه است محكوم كنند و اجازه ندهند منطقه و دنیا از این طریق به آشوب كشیده شود. اگر آنها فقط نظاره‌گر اقدامات تحریك‌آمیز اسراییل علیه ایران باشند و صرفا  تا آغاز یك جنگ خانمان‌سوز در منطقه بخواهند به سكوت و نظاره‌گری بپردازند تبعات آتی آن را نیز باید متحمل شوند. این گزاره‌ها پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی جدی به دنبال دارد. پس ناظران در سطح جهان باید كنش‌ها و واكنش‌های تنش‌زای اسراییل را لحاظ كنند تا متوجه شوند كه روند تخریبی منطقه به كدام سمت و سو می‌رود.
و در نهایت پیام آخر به ایران است و باید گفت ایران در واكنش به استراتژی نقطه‌زنی كه در قالب ترور فرماندهان؛ خواه رهبران و فرماندهان حزب‌الله یا سپاه پاسداران خود را نشان می‌دهد، باید چند گزاره را لحاظ كند، نخست تحولات خاورمیانه به سرعت پر تنش شده و رویارویی با آن نیاز به آرامش دارد و از همین رو ایران با تكیه بر هر اهرمی باید از استراتژی خویشتن‌داری پیروی كند و درگیر رویارویی احتمالی نشود چرا كه چنین كنشی بازی در زمین دشمن است. دوم، ایران باید این مقوله را لحاظ كند كه نباید تحت تاثیر فشار رسانه‌ای و افراد مغرض و با اهداف متفاوت در داخل و خارج قرار بگیرد؛ افرادی‌كه هدف‌شان كشاندن پای ایران به درگیری‌ها است. از همین رو تهران باید منافع بلندمدت خود را لحاظ كند. ایران می‌بایست خیلی سریع استراتژی آرامش و فضا دادن به رویكردهای دیپلماتیك را در دستور كار قرار داده و اقدامات حقوقی در سطح جهانی را لحاظ كند. در همین زمینه یارگیری و ایجاد اجماع برای حركت‌هایی كه می‌تواند از گسترش تنش فراتر از اسراییل و فلسطین و ورود آن به سطح وسیع‌تری جلوگیری كند، اهرم‌هایی است كه باید لحاظ شوندو علاوه بر این رایزنی در سطوح مختلف به ایران كمك می‌كند تا تبعات ماجراجویی‌های اسراییل را با بازیگران منطقه‌ای و نهادهای جهانی به اشتراك گذاشته تا بدین طریق زمینه را برای روشن كردن مخاطرات سیاست‌های اسراییل هموار كند. پس تهران در كنار اینكه مسائل حفاظتی و دسترسی‌های جاسوسی از جانب اسراییل با حمایت ایالات متحده را لحاظ می‌كند، باید دیپلماسی را در اولویت قرار دهد. درفقدان یك استراتژی بلند‌نگر و دیپلماسی قوی ایرانی برای یارگیری و ایجاد اجماع جهانی علیه كشاندن منطقه به جنگی خانمانسوز، غرب اشتباه هولناكی می‌كند اگر اوضاع منطقه وجهان را به سرنوشت نتانیاهو گره بزند.
اقدامات اسراییل به نوعی گسترش تروریزم فرا‌مرزی است و رویارویی با آن یارگیری و اجماع بین‌المللی می‌طلبد و راهی جز صبوری استراتژیك و آرامش تاكتیكی نداریم و عجله نباید كرد. از آنجا كه اسراییل در شرایط سخت داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته و برای برون‌رفت از این شرایط تنها راه را گسترش سطح تنش و درگیری‌ها می‌داند. این امر مزید بر مشكلات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی خود نتانیاهو است و باید توجه كنیم كه او سرنوشت خود را با پیروزی مطلق در این میدان تعریف كرده است. و از سوی دیگر درست است كه در یك نبرد اطلاعاتی- نظامی تلفات غیر‌قابل اجتناب است ولی نباید دنبال استراتژی انتقام سخت و پاسخ هم سطح بود. ضربه كاری از جهت مادی و معنوی به اسراییل توسط فلسطینی‌ها در عملیات 7 اكتبر وارد شده و الان با توجه به اقدامات دیوانه‌وار آنها باید بسیار محاسبه شده از كارت‌های دیگر بدون رویارویی مستقیم استفاده كرد و با توجه به تبعات سیاسی، اجتماعی و امنیتی که  اینگونه عملیات برای ایران ایجاب می‌كند كارهای اطلاعاتی و حفاظتی بیشتر را در دستور كار قرار داد. ان‌شاءالله!
دیپلمات بازنشسته 
و سفیر پیشین ایران در اردن

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.