دنیای قلم - محمد درودیان: با وجود آنكه برای نخستینبار در جلد سوم كتاب «سیری در جنگ ایران و عراق» در سال 1373 به موضوع عملیات كربلای چهار و علت شكست آن پرداختم، همچنین تحقیق و انتشار مجموعه «نقد و بررسی پرسشهای اساسی جنگ» و انتشار برخی یادداشتها در این زمینه، با دركی كه از عملیات كربلای چهار و جایگاه آن در روند تحولات جنگ دارم، صادقانه عرض میكنم كه هنوز علت توجه مكرّر به این عملیات را نمیدانم چیست؟ اگر موضوع پاسداشت شهدا باشد، كه هست، در طول زمان جنگ موارد دیگری هم وجود دارد كه برخی رزمندگان بسیار غریبانه و مظلومانه شهید شدند، ولی همانند شهدای غواص به آن توجه نشده است.
اگر به اعتبار مساله لو رفتن عملیات و انجام آن باشد، این موضوع به عملیات كربلای چهار محدود نمیشود و در سایر عملیاتها هم اینگونه مسائل وجود داشته، اما به دلایلی موردتوجه قرار نگرفته است. پیش از این، در یادداشت جداگانهای نوشتم؛ انجام عملیات در جنگ، با هدف پیروزی صورت میگیرد و در صورت اطمینان از لو رفتن آن كه به معنای شكست عملیات خواهد بود، با هدف از انجام عملیات در تناقض است. چنانكه در عملیات كربلای چهار پس از اطمینان از لو رفتن عملیات، دستور توقف آن داده شد. بنابراین با تداوم مباحث كنونی و ابهاماتی كه در فهم از علت پرسش از جنگ داشتم، برای نگارش این جستار و طرح دو موضوع اقدام كردم:
1- نقد و بررسی پرسشهای جنگ را پیش از این، براساس این باور و تصور انجام دادم كه طرح پرسش از جنگ، ماهیت سیاسی دارد و گسترش و تعمیق پرسشها در جامعه، حاصل رویكرد و نتیجه تلاشهای اپوزیسیون سیاسی به جنگ است كه بیشتر در مناسبتهای سیاسی، مانند انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، با تمركز بر نقد مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و برخی فرماندهان جنگ طرح میشود. با بررسیهای دیگری به نتیجه رسیدهام كه پرسش از جنگ علاوه بر خاستگاه سیاسی- اجتماعی و تلاشهای اپوزیسیون در رقابتهای سیاسی، نشانه «تغییر در شرایط» و مهمتر از آن؛ بیانگر «حضور نسل جدید» در جامعه است كه به دنبال تجربه و ساختن تاریخ جدید، از طریق نقد گذشته و فاصله گرفتن از آن است.
2- با فرض صحت ارزیابی بند 1، علت طرح پرسش از جنگ را در كنار بررسیهای سیاسی-تاریخی، باید از منظر تحولات فرهنگی-اجتماعی و تغییرات نسلی مورد مطالعه قرار داد، زیرا پرسشگری نسل جوان و حتی نسل جنگ، فقط به پرسش از مسائل جنگ ایران و عراق، همچنین علت وقوع و ادامه جنگ فرسایشی و موضوعاتی مانند عملیات كربلای چهار محدود نشده و سایر حوزهها را نیز دربر گرفته است. اصرار بر تكرار و افزایش حجم آثار تاریخی به روش شفاهی و مكتوب، با استفاده از ادبیات و استدلالهای پیشین و بدون توجه به پرسشهای موجود در جامعه، تاثیری در پاسخ قانعكننده به مسائل و پرسشهای نسل جدید از رخدادها و مسائل تاریخی ندارد. تداوم این وضعیت و نادیده گرفتن ضرورت بازبینی در رویكرد و روش مطالعات تاریخی و انتشار آثار موردنیاز، موجب تداوم ابهامات و پرسشها و در نتیجه گسست میان تجربه جنگ با نیازهای حال و آینده خواهد شد.