ناگفته هایی از سریال سوران

ناگفته هایی از سریال سوران

سروش محمدزاده کارگردان سریال اقتباسی شبکه یک در گفت‌وگو با خراسان، از چالش‌های ساخت این مجموعه می‌گوید

دنیای قلم -مائده کاشیان : سریال «سوران» اقتباسی آزاد از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب است و برشی از زندگی امیر سعیدزاده معروف به سعید سردشتی را روایت می‌کند. قصه این مجموعه در اوایل انقلاب اسلامی و در خطه کردستان می‌گذرد. گروه‌های جدایی‌طلب مانند کومله و دموکرات در سنندج و سردشت ناامنی ایجاد کرده‌اند و یک جوان کُرد به نام «سوران» با همکاری نیروهای انقلابی آن‌ها را شناسایی می‌کند و مشغول مبارزه با آن‌هاست. سروش محمدزاده پس از سریال نمایش خانگی «سیاوش» و سریال‌های تلویزیونی «هم‌بازی» و «نوار زرد 2»، مجموعه «سوران» را با قصه‌ای ملتهب و فضایی متفاوت کارگردانی کرده است. به بهانه پخش این مجموعه، با سروش محمدزاده درباره تولید «سوران» گفت‌وگو کردیم.


 
چطور شد که سراغ ساخت «سوران» رفتید؟


معمولا پروژه‌ها به سمت ما می‌آیند، یعنی خیلی این طور نیست چند پروژه پیشنهاد بشود و سراغ تولید یکی از آن‌ها برویم، اما در آن برهه‌ای که این کار به من پیشنهاد شد تنها پیشنهاد بود و خیلی هم جذاب بود، هم به لحاظ ژانر و هم این که من تجربه‌ای در این حوزه نداشتم و همیشه به دنبال این هستم که در حرفه خودم تجربه‌های تازه کسب کنم. پیشتر در طول سالیانی که مخصوصا به عنوان تدوینگر مشغول فعالیت بودم یا در حوزه مستندسازی کار می‌کردم، در زمینه انقلاب 57 و جنگ مطالعه کرده بودم، کارهایی انجام داده بودم و جزو علایقم بود.
 
این تجربه جدید، نگرانی در ذهن‌تان ایجاد کرد که موفق می‌شوید یا از ابتدا استقبال کردید؟
از لحاظ روحیات، اهل مواجهه با چالش‌ها هستم و اصلا دنبال کار آسان نمی‌گردم چون برایم جذابیت ندارد. وقتی اولین کار پلیسی هم به من پیشنهاد شد همین طور بود. اصلا حتی اسلحه را از نزدیک هم ندیده بودم اما کار پلیسی ساختم. سعی کردم تا قبل از شروع تصویربرداری، با دیدن فیلم، خواندن مطلب و تحقیقات میدانی، خودم را به آن فضا نزدیک کنم. زمانی که کتاب «عصرهای کریسکان» به من پیشنهاد شد و قرار بود که از روی آن اقتباس شود، بلافاصله بعد از خواندن کتاب، مستندهایی از آن دوران دیدم، فیلم‌هایی را که در این اقلیم ساخته شده بود دیدم و متوجه شدم که در ساخت آن ناتوان نیستم، اما چون تجربه نکرده بودم سعی کردم آرام آرام به کار نزدیک شوم. با دعوت از عواملی که تجربه‌هایی در این حوزه داشتند، تلاش کردم اول بال‌های خودم را تقویت کنم، تجربه‌های افراد را بشنوم و از آن‌ها استفاده کنم.
 
در «سوران»، مضمون سیاسی قصه از بُعد عاشقانه آن بسیار پررنگ‌تر است، این مسئله کار را برای جذب مخاطب عام سخت‌ نمی‌کند؟
همین طور است. وقتی وارد چنین قصه‌هایی می‌شوید، بزرگ ترین ترس این است که چطور مخاطب عام را ترغیب به دیدن آن کنی. چون کسی که علاقه مند به حوزه تاریخی و سیاسی باشد، طبیعتا تماشا می‌کند، اما آن کسی که علاقه مند نباشد مهم است، به دلیل این که می‌خواهید چیزهایی را در سریال مطرح کنید تا کسی را که اصلا با این موضوعات آگاه نیست و تا به حال مطالعه‌ای نداشته جذب کنید، در نتیجه به اجبار باید یک ملودرامی را هم در دل کار بگنجانید تا مخاطب را جذب کنید و در خلال بخش‌های ملودرام، آن درام سیاسی و تاریخی خودتان را هم جلو ببرید. ما از ابتدا این تصمیم را گرفتیم که آن بخش را هم به صورت جدی دنبال کنیم و لحظات عاشقانه و خانوادگی گرم و جذابی را بگنجانیم تا مخاطب عام را هم جذب کنیم اما خب واقعیتش این است که تا همین الان هم این ترس را دارم که آیا این دسته از مخاطبان هم کار را دوست دارند یا فقط به دلیل بخش عاشقانه‌اش دنبال می‌کنند، این ترس‌ها به هرحال همیشه با ما هست.
 
اگر تعداد قسمت‌های سریال بیشتر بود، به بخش عاشقانه و خانوادگی قصه نیز بیشتر می‌پرداختید یا از ابتدا تصمیم‌تان بیشتر روایت قصه‌ای سیاسی بود؟
بیش از این امکان پرداختن به بخش ملودرام و عاشقانه نبود، چون اصولا شخصیتی که در کتاب تعریف می‌شود شخصیتی نبوده که خیلی در خانه بماند. سعید سردشتی همیشه در حال چالش بوده و به رغم این که خانواده‌اش را عاشقانه دوست داشته، اما بسیار از آن‌ها فاصله داشته است، ضمن این که سال‌ها و ماه‌های زیادی را در اسارت بوده. بنابراین، به نظرمان همین چیزی که به آن پرداختیم کفایت می‌کرد، چون آن وقت ممکن بود دیگر اصل موضوع قابل پردازش نباشد.
 
یعنی پیشنهاد ازدواج «سوران» با همسر برادر شهیدش با وجود علاقه او به دختری دیگر، برای جذابیت قصه به آن اضافه شده است؟
خیر، چون این مسئله جزو رسوم کردها بوده، اتفاقا در کتاب هست و جزو خاطرات امیر سعیدزاده است که وقتی برادرش شهید می‌شود، در زندگی خانوادگی خود درگیر این چالش می‌شود و هیچ‌وقت هم به این کار تن نمی‌دهد، چون همسرش را بسیار دوست داشته است. ما از این موضوع استفاده کردیم و آن را کمی پررنگ‌تر و سعی کردیم از آن درام، برای همان جذب مخاطب عام استفاده مناسبی کنیم.
 
چطور برای انتخاب نقش «سوران» به آقای مهدی نصرتی رسیدید، بازی ایشان در فیلم «ضد» را دیده بودید؟
دستیار اول من آقای بهمن حسینی، پیش از این در فیلم «ضد» و «لباس شخصی» با آقای نصرتی کار کرده بودند و ایشان را به من معرفی کردند. وقتی هر دو فیلم‌شان را دیدیم و مطمئن شدیم که بازیگر توانمندی هستند و کشش لازم را ایجاد خواهند کرد، ایشان را برای نقش «سوران» انتخاب کردیم.
 
چرا در ترکیب بازیگران، بیشتر از چهره‌های کمتر شناخته شده و جدید استفاده کردید؟
از همان ابتدا که فیلم نامه را پیش می‌بردیم و کتاب را می‌خواندم، فکر می‌کردم هرقدر بازیگران این کار چهره‌های کمتر دیده شده‌ای باشند، باورپذیری قصه بیشتر خواهد شد. ما قرار است بیننده را ببریم به جغرافیایی بیش از 40 سال قبل و ترجیحا هرقدر به نظرش بیاید آدم‌هایی را که آن‌جا می‌بیند، تا به حال ندیده انگار که واقعا خودش افتاده در آن برهه از زمان و بیشتر آدم‌ها را باور می‌کند. وقتی بازیگری را بیاورید که پیشینه دارد و در ذهن مخاطب ثبت شده، زمان می‌برد تا تماشاگر با او ارتباط برقرار کند و ممکن است چند قسمت طول بکشد، اما چون تعداد قسمت‌هایمان کم بود فکر کردیم این فرصت را نداریم که بخواهیم به بیننده چنین زمانی را بدهیم، بهتر است کسانی را در ترکیب بازیگران چیدمان کنیم که بیننده بلافاصله آن‌ها را بپذیرد.
 
اما این موضوع حتما در دیده شدن سریال تاثیر دارد، چون مخاطب قبل از روایت قصه توجه می‌کند که بازیگران یک اثر چه کسانی هستند؟
تجربه من نشان داده است که در تلویزیون، قصه بر بازیگر اولویت دارد. اگر سریال‌های موفق تلویزیون را در سال‌های متمادی گذشته بررسی کنید، می‌بینید سریال‌های پربیننده اتفاقا سریال‌هایی بودند که بازیگران جدیدی را معرفی کردند و حالا ممکن است چهره‌هایی هم در آن کارها بوده‌اند، اما به نظر من اصولا بیننده قصه را ترجیح می‌دهد، اگر قصه خوبی را برایش تعریف کنی و با آن درگیر شود، دیگر برایش مهم نیست چه کسی بازی کرده، فقط کافی‌ است بازیگران خوب بازی کنند وقصه باورپذیر باشد.
 
لهجه کُردی چطور به بازیگران آموزش داده شد؟ همه بازیگران سریال به صورت یک دست لهجه را با تسلط ادا نمی‌کنند.
ما از همان ابتدا که بازیگران را انتخاب می‌کردیم، یک مشاور لهجه هم داشتیم. آقای احمد جعفری خودشان کُرد و از همان منطقه «سوران» هستند. تصمیم گرفتیم لهجه کُردی سورانی را به بازیگران آموزش بدهیم. به محض انتخاب بازیگر جلسات آموزش ایشان‌ شروع شد، بعضی بازیگران دیرتر انتخاب شدند، یک سری جلسات را از دست دادند و کمتر تمرین کردند. ضمن این که شاید بیش از نیمی از بازیگران ما اصلا کُرد هستند و چیزی که به عنوان لهجه می‌شنوید، لهجه درست و واقعی است. بازیگرانی داشتیم از تهران یا حتی گیلان که با لهجه کُردی صحبت می‌کردند و یک سری از آن‌ها برایشان سخت‌تر بود. طبعا وقتی با حجمی از بازیگرانی مواجه می‌شوید که قرار است همه با یک لهجه مشخص صحبت کنند، بین آن‌ها ممکن است بعضی افراد کمتر بتوانند این کار را درست انجام بدهند.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.