ایران و بحرانی به نام مهاجرین افغانی
حضور مهاجران افغانستانی در ایران آنقدر به درازا كشیده شده است كه ركورد جدیدی را در جهان ثبت كرده و ایران را نیز به عنوان كشوری كه طولانیترین میزبان پناهندگان خارجی بوده، مطرح ساخته است.
دنیای قلم - محمدرضا ناصریشوهان : مهاجرت به معنای جابهجایی افراد از مكانی به مكان دیگر به دلیل برخورداری از امكانات بیشتر مانند آموزش بهتر، درآمد بیشتر، دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی یا به منظور فاصله گرفتن از كمبودها، فقر، فلاكت، بلایای طبیعی، جنگ، بیكاری، كمبود امنیت و... است كه از سوی جوامع بینالمللی به رسمیت شناخته شده و كشورهای برخوردار در راستای رونق هر چه بیشتر صنایع مختلف خود از متخصصان و محققان و دانشمندان و دانشجویان سایر كشورها استفاده میكنند. مهاجرت انواع مختلفی دارد كه از آن جمله میتوان به مهاجرت خارجی، مهاجرت به شكل پناهندگی، مهاجرت داخلی و انواعی از مهاجرتهای فصلی و روزانه اشاره كرد. یكی از مهمترین اشكال مهاجرت به شكل پناهندگی است، پناهندگی نوعی مهاجرت خارجی محسوب میشود كه به دلیل مشكلات كشور مبدا صورت میگیرد و افراد را مجبور به مهاجرت و نقل مكان میكند. به عنوان مثال، تشكیل دولت اسراییل باعث میشود تا پناهندگی بسیاری از فلسطینیها به اردن، مصر، سوریه و لبنان باشد. حمله شوروی به افغانستان و جنگهای داخلی در آن كشور، وجود شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حوادث و رخدادهای داخلی و خارجی تاثیرگذار بر اوضاع افغانستان، به ویژه طی چهار دهه اخیر، باعث آوارگی میلیونها افغانستانی به كشورهای دیگر از جمله ایران شده است، عدم بهبود قابل ملاحظه وضعیت امنیتی، سیاسی و اقتصادی افغانستان باعث شده با گذشت سالها هنوز بیشتر از یك میلیون پناهنده و بیشتر از دو میلیون اتباع غیرپناهنده افغانستانی (غیرمجاز كه در بعضی آمارها تا بیشتر از 10 میلیون هم برآورده شده) در ایران ساكن باشند. همانطور كه اشاره شد یكی از مهمترین كشورهایی كه پذیرای مهاجران افغان است، كشور ایران است..
این مهاجران و پناهجویان به دلیل ناامنی و جنگهای داخلی، وضعیت اجتماعی نابسامان و نبود اشتغال در كشور خود به ایران مهاجرت كردهاند. در طول سالیان متوالی جنگها و نزاعهای داخلی و خارجی، حضور قدرتهای بزرگ و نیز رشد افراطگرایی در افغانستان باعث شده است كه در هر برهه زمانی عدهای از اتباع این كشور آواره شده و به كشورهای دیگر از جمله ایران عزیمت كنند. این شاخصها سبب شده كه امروزه در جهان افغانستان به عنوان كشوری «مهاجرفرست» شهره بوده و مسوولان كشورمان و حتی اتحادیه اروپا را برای كاهش تبعات این مهاجرتها به ویژه بر امنیت ملی آنها به واكنش واداشته است.
حضور مهاجران افغانستانی در ایران آنقدر به درازا كشیده شده است كه ركورد جدیدی را در جهان ثبت كرده و ایران را نیز به عنوان كشوری كه طولانیترین میزبان پناهندگان خارجی بوده، مطرح ساخته است.
رویداد انقلاب اسلامی ایران و اتخاذ سیاست درهای باز و قوانین تسهیلكننده باعث شده است كه امروزه جمهوری اسلامی ایران به عنوان چهارمین كشور پناهندهپذیر جهان و اولین كشوری كه طولانی مدتترین زمان میزبانی از پناهندگان را به خود اختصاص داده است، شناخته شود.
جنگ طولانی، اقتصاد در هم شكسته و خشكسالیهای پی در پی در افغانستان نه تنها مانعی بر سر راه بازگشت مهاجرین افغانی نبوده، بلكه بهطور مداوم موج جدیدی از پناهندگان را ایجاد كرده است.
همچنین از بحرانهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بحران مهاجرت نخبگان و استعدادهای درخشان یا به اصطلاح فرار مغزها از یك سو و از سوی دیگر خیل مهاجران كشورهای جنگزده همسایه از جمله افغانستان است كه متاسفانه دولت و مجلس نه برنامه مشخص و هدفمندی برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان دارند و نه برای ورود مهاجرین افغانستانی كه سبب مشكلات فراوانی در كشور شدهاند، دستور كار مشخص و روشنی پیاده كردهاند. این بیبرنامگی سبب شده است كه جامعه ایران دچار تضادهای فرهنگی، تشدید ناامنی، از بین رفتن فرصتهای شغلی، هدر رفتن سرمایههای ملی مانند آب و محیط زیست و...شود.
اگر ما نگاهی سطحی به سیاستهای مهاجرتی كشورهای همسایه و منطقه از جمله تركیه و اعراب بیندازیم، روش آنها در پذیرفتن مهاجران در راستای منافع ملی و رونق اقتصادی و همچنین استفاده از نخبگان و تحصیلكردگان مهاجر است و برای ورود مهاجرین سطح و جایگاه تحصیلی و شغلی متناسب با نیاز بازار كار خود تعریف كردهاند، اما متاسفانه در كشور ما بدون توجه به نیاز بازار كار و بدون هیچ محدودیتی دروازه مهاجرپذیری را باز كردهاند كه ضمن اینكه در توسعه و پیشرفت و ترقی كشور هیچ تاثیری ندارد، بلكه موجب ركود فراوان در بازار كار، هنجارشكنی، افزایش جرم و جنایت، افزایش ناامنی و هراس در بین شهروندان، مشغول كردن بسیاری از اوقات دستگاههای اداری به ویژه سیستم قضایی و... شده است.
امروزه امنیت ملی كشورها، مبنای همه تلاشها را تشكیل داده و زمانی این تلاشها منجر به نتیجه میشود كه امنیت در ابعاد مختلف وجود داشته باشد.
احساس ناامنی، پویایی، تحرك و انگیزه انسان را در جهت پیشرفت و تعالی تحتالشعاع قرار داده و قسمت بزرگی از پتانسیل و قابلیتهایش را به هدر میدهد.
این مهم را میتوان در حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد.
در حوزه سیاسی ایران در طول دوران مختلف و با وجود بحرانهای گوناگونی كه در افغانستان به وجود آمده، از تجاوزات شوروی سابق تا روی كار آمدن طالبان و شكست آنها، پذیرای خیل عظیمی از اتباع این كشور بوده است. این بدان معناست كه یك تقارن زمانی معناداری بین بحران در افغانستان و افزایش حجم مهاجرت مداوم وجود داشته است. بنابراین در هر برههای مهاجران حامل میزانی از بحران سیاسی بوده و بدین صورت در گسترش بحران نقش انتقالدهنده را ایفا کردهاند. لذا به نظر میرسد مشكلات ناشی از وجود مهاجران قانونی و غیرقانونی در دورههای مذكور، مدیریت و كنترل حضور آنها و مباحثی مانند نگرش كشور میزبان و بحث بازگشت آنها به كشورشان و بسیاری مسائل دیگر باعث شكلگیری یك منشأ اضطراب سیاسی در روابط میان افغانستان با ایران شده است.
در حوزه اقتصادی مهاجرت تأثیر مثبتی بر اقتصاد كشور میزبان میگذارد، اما در ایران با توجه به شرایط موجود این وضعیت كمی پیچیدهتر است. تحریمها و عدم برخورداری مهاجران از كمكهای حمایتی دولتی در ایران، حقوق كم آنها، وضعیت معیشتیشان را شدیدا تحت تأثیر قرار داده است. چه بسا در مواردی بیكاری و در نتیجه فقر آنها را به دنبال داشته باشد كه این موضوع میتواند اثرات مستقیمی بر افزایش بزهكاری و قاچاق مواد مخدر و متعاقب آن ایجاد مخاطراتی برای امنیت ملی را به دنبال داشته باشد.
پراكندگی افغانها در شهرها باعث ایجاد جداییگزینی خاص آنها در بسیاری از شهرستانهای اطراف تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران شده است. مهاجرت مردم افغانستان به كشورهای همسایه خاصه ایران، نوعی مهاجرت اجباری ناسالم است كه با آسیب و تخریب روحی و روای اعضای خانوادههای مهاجر توأم بوده است. چنین تجمعی باعث شده به برخی از مشكلات اجتماعی از جمله قاچاق مواد مخدر دامن زده شود. از طرف دیگر، بسیاری از نارساییهای فرهنگی و آموزشی آنان در مواجهه با مردم و اجتماع شهر، اثرات درازمدتی بر كاركردهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت. تصادم شدید فرهنگی و تضادهای اجتماعی ناشی از این امر نه تنها در درون تهدید برای امنیت ملی است كه خود میتواند روابط سیاسی بین ایران و افغانستان را نیز تحت تأثیر قرار بدهد. یكی دیگر از چالشهای امنیتی مربوط به حضور اتباع افغانستان در كشور در حوزه اجتماعی مربوط به گسترش حاشیهنشینی و نیز به هم خوردن تركیب جمعیتی جامعه میزبان به خصوص در روستاها و مناطق با جمعیت كم است. اتباع افغانستان به دلیل درآمد پایین امكان زندگی در نقاط شهری را نداشته و در نتیجه غالبا در حاشیه شهرها یا روستاهای نزدیك به شهرها، ساكن میشوند. در نتیجه تراكم جمعیت در این مناطق بالاتر رفته، وضعیت بهداشتی - درمانی تنزل مییابد، مشاغل كاذب زیادتر میشود و نتیجتا بزه و اعمال خلاف قانون نیز گسترش میبابد.
طبیعی است كه چنین مهاجرتهایی نمیتواند بازتاب مثبتی بر اقتصاد و امنیت كشور داشته باشد و در نتیجه چنین پیامدهایی اختلالاتی چند در سیستم اقتصادی كشور بروز میكند كه در نتیجه آن باعث ایجاد یا تقویت احساس محرومیت نسبی اقتصادی در شهروندان كشور میشود كه به شكل و قالب اعتراضات بروز میکند. ضروری است كه توجه شود مباحثی همچون آمار بیكاری در ایران، تورم و گرانی، دغدغههای اقتصادی و معیشتی و... از وضعیت مناسبی در ایران برخوردار نیست. حال آنكه شرایط به وجود آمده و ناشی از حضور مهاجران، تشدید این مباحث را به دنبال خواهد داشت. طبیعی است چنین وضعیتی بر افزایش آماری بیكاری در ایران تأثیر بسزایی داشته و بالطبع امنیت اقتصادی و ملی را تهدید میکند.
جا دارد با استقرار حكومت ضدحقوق بشری گروه طالبان در افغانستان، مدیران كشور به ویژه نمایندگان مجلس با حساسیت و نگاه ملیگرایانه، موضوع مهاجران افغان كه محصولی جز ضرر و زیان برای كشور نداشتهاند را حل و فصل کنند و سیاست معقول و منطقی كه سایر كشورها ازجمله تركیه در قبال مهاجران افغانستانی دارند، پیش بگیرند.