تاملّی درباره سفر به عراق
چرا ایده براندازی ۴۴ سال است محقق نشده است؟
دنیای قلم - سید عطاءالله مهاجرانی : تمام ماه رجب را در عراق بودم. مقرم نجف اشرف بود و در دهم و بیستم و سیام ماه رجب به كربلا و كاظمین مشرف شدم. سفر یك ماهه، مطابق رویه و سابقهام با تامّل و نوشتن یادداشت همراه بود. به چند نكته مهم اشاره میكنم:
یكم: زیارت عتبات در عراق، میبایست یا شایسته است، یكی از مهمترین سفرهای عمرمان باشد. منهم نخستینبار بود به عراق میرفتم. ما در زندگی معنوی خویش به زمان یا گوهر زمان نیاز داریم تا درباره خودمان بیندیشیم. به تعبیر قرآن مجید: «به كجا میروید؟!» و میرویم. فرصت دمزدن در فضای نجف و تامل درباره نهجالبلاغه، من به جای تكرار دعاها، تمركزم بر نهجالبلاغه بود. بدیهی است كه خواندن و تامّل درباره نهجالبلاغه در فضای صحن حرم امیرمومنان طراوت دیگری دارد.
دوم: در نجف، صبحها بعد از نماز و زیارت در حرم، به درس آیتالله ایروانی میرفتم. از ساعت ۷ تا ۸ صبح. نیم ساعت اول خارج فقه و نیم ساعت دوم، خارج اصول. به نظرم ایشان در شیوه تدریس، دقتهای سنجیده و معماری شده، ادبیات بحث، صمیمت در ارتباط با شاگردان و مستمعان، كمنظیرند؛ یكی از امیدهای بزرگ آینده حوزه علمیه نجف و جهان شیعه. به نظرم طلاب دروس خارج فقه و اصول، اگر گذارشان به نجف افتاد حتما درس آیتالله ایروانی را ببینند و شركت كنند و تامل كنند، بدیهی است كه در نجف دروس متعدد خارج فقه و اصول برگزار میشود...
ازجمله درس آیتالله سید محمدرضا سیستانی، فرزند مرجع اعلا آیتالله سیدعلی سیستانی كه «جهانی است بنشسته در گوشهای.» من در فرصت یك ماهه در نجف فقط درس آیتالله ایروانی شركت كردم. بسیار مغتنم بود.
سوم: فضای زیارت نجف و نیز كربلا و كاظمین و سامرّا، فرصتی است برای آشنایی بیشتر با هموطنانمان كه از گوشه و كنار و متن كشور در قالب كاروانهای كوچك به عراق میآیند. موسیقی لهجه مشهدی و یزدی و اصفهانی و خوزستانی و... انصافا شنیدنی و مغتنم بود. من در هر نماز با افراد كنار دستم سر صحبت را باز میكردم. از كدام ولایتاند، چه میكنند؟ زندگی چگونه میگذرد؟ صفا و صمیمیت و سادگی و نیز دقت و عمقی كه در سخنان هموطنانمان دیده میشد، بسیار دلپسند و مغتنم بود. شما با یك ایران كوچك روبهرو هستید و میتوانید تصویری از مردم ایران داشته باشید. این تصویر با تصویر فضای مجازی و شوهای براندازان به كلی متفاوت است! پیشنهاد میكنم همین براندازان محترم، به عنوان یك سفر شناخت و فهم جامعه ایران، سری به نجف و كربلا بزنند تا ببینند، برای كدام مردم نسخه میپیچند؟ آیا چنانكه مدعیاند، انقلاب سوم؟ همان انقلاب ژینا، به قول یكی از تجزیهطلبان، انقلاب برهنگی به تعبیر یكی از ماركسیست - لنینیستهای سابق كه از كمونیسم تنها سبیلش برای ایشان مانده بود، آن را هم دور انداخت و از برهنگی به عنوان هنر تجلیل میكند. آیا مردم ایران برهنگی را -تماما برهنگی را- هنر میدانند؟ یا گرایش مردم چیز دیگری است و مردم به راه دیگری میروند. فردوسی در شاهنامه كه شناسنامه فرهنگی و ملی ماست، شرم را یكی از ویژگیهای بانوان ایرانی میداند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد / رخانت همیشه پر آزرم باد!
براندازان بایست جامعه ایرانی را با تمام رنگارنگیاش حقیقتا بشناسند تا ببینند، چرا ایده براندازی ۴۴ سال است بر همان خشت اول كه معمار كج نهاده است مانده است؟