نتیجه تكصدایی در سیاستورزی
راهبرد و استراتژی رییسجمهور و همطیفیهای حاضر در صحنه انتخابات ۱۴۰۰ اشاعه و پمپاژ سیل عظیمی از وعدههای «شعاری» و غیركارشناسی بود كه از همان زمان این وعدهها بر زبانها جاری شد.
دنیای قلم - مهدی شاهمیرزا : راهبرد و استراتژی رییسجمهور و همطیفیهای حاضر در صحنه انتخابات ۱۴۰۰ اشاعه و پمپاژ سیل عظیمی از وعدههای «شعاری» و غیركارشناسی بود كه از همان زمان این وعدهها بر زبانها جاری شد. اكثر كارشناسان و سیاسیون به اتفاق عدم تحقق این وعدهها را انذار میدادند. نتیجه این وعدههای شعاری «پوپولیستی» هماكنون پس از یكسال و اندی از تحلیف رییسجمهور محترم سیزدهم بر همگان مسجل و مبرهن شد كه هر گونه صحبت از این مدل «توسعه» آن هم با دست فرمان «نئواصولگرایی» در برهه فعلی كه چالشهای متعدد اقتصادی و سیاسی بر پیكر كشور چیره شده نتیجهای در پی نخواهد داشت. از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ كه قوا و نهادهای جمهوری اسلامی ایران یكدست در اختیار یك جناح كه همیشه به دنبال «تكصدایی» بودهاند و «پلورالیسم» یا «چندصدایی» را برنمیتابند، افتاده و پاستورنشینی هم سهم آنان شده هیچ یك از وعدههایی كه به ملت شریف و نجیب ایران داده شد، محقق نشده. گواه صحبتهای حقیر آمار است. از نرخ «تورم» پرسیدید و بنده علمی و متقن پاسخ خواهم داد.
به گواه آمار منتشر شده از نهادهای رسمی نرخ تورم سالانه از ۴۵.۴ درصد در مهر ماه سال گذشته با ۲.۵ درصد كاهش به ۴۲.۹ درصد در مهر سال جاری رسیده است. این در حالی است كه قرار بود مطابق وعدههای متعدد انتخاباتی جناب آقای رییسی در سال اول «دولت مردمی قوی» كه بهزعم اصولگرایان ایران قوی و مقتدر به دست آنان ساخته خواهد شد كه انشاءالله بشود و همه ایرانیان سهیم در این سود بزرگ باشند، ابتدا نرخ تورم به نصف و سپس طی سالهای بعدی یك رقمی شود. چه شد؟ ۲.۵ درصد كاهش كجا، حدود ۲۳ درصد بر مبنای نرخ تورم مهرماه كجا.این اختلاف مقادیر در علم اقتصاد فاصله كهكشانی دارد. بماند كه آمارهای رسمی حكایت از آن دارد كه تورم نقطه به نقطه در خرداد ۱۴۰۱ به مرز ۵۲.۵ درصد رسید. مفهوم ساده این است كه خانوارهای كشور بهطور میانگین ۵۲.۵ درصد بیشتر از خرداد ۱۴۰۰ برای خرید یك مجموعه كالا و خدمات هزینه كردهاند. حاصل این مدیریت، افزایش فقر، كاهش مداوم قدرت خرید جمهور نجیب ایران خصوصا طبقات محروم و متوسط بوده است. این از نرخ تورم. از طرف دیگر سوپروعدههایی تحت عنوان احداث سالانه «یك میلیون مسكن» و «یك میلیون شغل» مطرح شده كه هیچ یك محقق نشد و بنده در مقالهای تحت عنوان «وعده ابراهیم و یاران» در روزنامه شرق به صورت بسیط و كارشناسی در خصوص آنها قلم زدهام و نتیجه این بود كه این وعدهها در وضعیت فعلی مطلقا قابلیت تحقق ندارند. دوستان در زمان انتخابات صرفا وعده میدهند و انگار نمیدانند این وعدهها از زمان مطرح شدن تا تحقق كاملا رصد میشوند و باید به ملت و آن تعداد جمهوری كه رای به صندوقها ریختهاند، پاسخگو باشند.بسیاری از مردم به امید گشایش با توجه به این وعدهها به افراد رای میدهند و این مهم یك نوع حقالناس تلقی میشود و متاسفانه برخورد برخی عزیزان یك گفته تاریخی از یكی از نامداران علم سیاست را متبادر میسازد؛ «هدف وسیله را توجیه میكند!» سه موردی كه بنده تحت عناوین «نرخ تورم»، «احداث ۴ میلیون مسكن طی چهار سال» و «ایجاد سالانه یك میلیون شغل» صرفا ۳ مورد از ۲۱ مورد وعدههای انتخاباتی جناب آقای رییسجمهور فقط در حوزه «اقتصادی» بوده و سرنوشت آن ۱۸ مورد ذكر نشده هم مشخص است. معترضان دغدغه دارند. عبور از اینكه در میان معترضان واقعی برخی عناصر اغتشاشگر وجود دارند، غیرقابل انكار است. ولی اینكه همه معترضین را دشمن بخوانیم بهزعم بنده مردود است، زیرا معترضین واقعی هیچ چشمانداز امیدواركنندهای از آینده خود ندارند و طبق قانون اساسی حق دارند به صورت مسالمتآمیز اعتراض خود را به گوش كارگزاران برسانند .تكلیف برجام كه میتوانست امید به اینده را در دل ملت مجددا روشن كند، چه شد؟ آن آقایانی كه میگفتند سهم «بینالملل و سیاست خارجی» در مدیریت كشور ناچیز است، ماجرای «تحریم» و اورهال پلهبرقیهای مترو را از خاطر بردهاند؟
این مورد بهزعم بنده یكی از كوچكترین آثار تحریم است. مبرهن است كه در صورت عدم گشایش دربهای اقتصاد خارجی تكلیف چه خواهد شد. باید دید راهبرد آقایان چیست.بنده در خصوص تصمیمات عزیزان هیچگونه تصویری متصور نیستم و باید نظارهگر باشیم چه خواهند كرد و با توجه به اینكه در برهه كنونی خود در ورطه اجرا هستند و مشكلات تحریمهای ظالمانه و تاثیر آن را عملا درك كردهاند چه تصمیماتی خواهند گرفت. اگر با تمام قوا برای احیای برجام تلاش كنند تا تحریمها كنار بروند، بسیاری از مشكلات مرتفع شده و میتوان مردم را به آغوش نظام با عملكردهای مثبت پیدرپی كه مطابق خواستههای منطقی مردم باشد، بازگرداند. اما باید دید احزاب كشور چگونه میتوانند در نقش حلقه واسط عمل كرده و زمینه پیگیری و تحقق مطالبات مردم را فراهم سازند. نمیتوان گفت كه با وضعیت فعلی احزاب در ایران و نوع مشاركتشان در قدرت میتوانند نقش تسهیلگر اجتماعی را ایفا كنند. بر همگان مبرهن است كه امروزه در اقصی نقاط جهان، احزاب ایفاگر نقشی مهم و شرط اولیه حكومتهای دموكراتیك هستند. قدرت گرفتن احزاب میتواند تاثیر بسزایی در زندگی عمومی و سیاسی جامعه داشته باشد.
اصل و اساس توسعه سیاسی در هر جامعه، قدرتمند كردن نقش احزاب در مدیریت كشور است و بهزعم بنده در صورت پررنگ شدن نقش احزاب در نظام انتخاباتی كشور و ارایه مانیفست یا مرامنامه مشخص و پاسخگویی مكرر به رایدهندگان در برابر میزان تحقق وعدههای انتخاباتی میتوان اعتماد اجتماعی را بازیابی كرد و صد البته كه با این اقدام شاهد خیلی از ناآرامیها به صورت فعلی نخواهیم بود، زیرا در این صورت طبقه «الیت» یا نخبگان بر مناصب اجرایی كشور خواهند نشست و هرگونه انتصاب خارج از ضوابط به حداقل خواهد رسید.