دنیای قلم -بحثهایی كه طی روزها و هفتههای اخیر در خصوص تاخیر در احیای برجام به راه افتاده، یك بار دیگر موضوع آثار این تحریمها در بروز مشكلات اقتصادی و رفاهی جامعه را دامن زده است.
اساسا موضوع داشتن مناسبات تجاری مطلوب با جهان پیرامونی یكی از واقعیتهای دیرین اجتماعات بشری است. انسان هوشمند هزاران سال قبل به درستی دریافت كه برای ادامه حیات خود به داشتن رابطه با سایر كشورهای جهان و داد و ستد نیاز دارد. بر این اساس ریشه بسیاری از نبردها و جنگهای باستانی و معاصر جهان را باید در نیازهای اقتصادی و تجاری آنها جستوجو كرد. گفته میشود، دلیل لشكركشی چنگیز به ایران، مشكلاتی بود كه پادشاه وقت خوارزمشاهیان برای تجارت گروهی از تجار مغول ایجاد كرده بود.
از سوی دیگر بسیاری از مورخین گوشزد میكنند اگر كشورهای متفق، مسیر اقتصادی و تجاری آلمان را پس از جنگ جهانی اول مسدود نمیكردند، شاید زمینه بروز جنگ جهانی دوم فراهم نمیشد. با یك چنین واقعیتهایی، نمیتوان درك كرد كه چرا هنوز افراد و جریاناتی در كشورمان وجود دارند كه از تداوم تحریمها استقبال میكنند و تاثیر مخرب تحریمها بر ساختارهای اقتصادی و معیشت خانوادهها را منكر میشوند. در حال حاضر 2گروه و 2نظر پیرامون تحریمها در اتمسفر عمومی كشور وجود دارند.
گروهی معتقدند كه تحریمها اثر منفی روی تولید، تجارت و اقتصاد داشته و رفع آن و احیای برجام میتواند به رفع مشكلات تولید، تامین قطعات مورد نیاز و بهبود وضعیت صادراتی، تامین ارز و... كمك شایان توجهی كند. مبتنی بر این فرضیه، بسیاری از تولیدكنندگان كشور، قیمت نهایی محصولات خود را به دلیل تحریمها بالا بردهاند. صنعت خودروسازی كشور، نمونه عینی یك چنین استدلالهایی است. خودروساز در تشریح بهانههای خود برای افزایش قیمت به افزایش نرخ ارز، مشكل تامین مواد اولیه، گرانی خدمات و... اشاره میكند و مبتنی بر این دلیل (یا بهانه) قیمت خودروی پراید از 50میلیون تومان به 200 میلیون تومان رسیده است. از سوی دیگر، خودروسازانی كه وعده تولید بیش از 1.5میلیون خودرو در سال 97 را داده بودند...
بعد از خروج ترامپ از برجام، تولید خودرو را به یكسوم كاهش دادند. این كاهش تولید براساس منطق اقتصادی، نظام عرضه و تقاضا را مختل كرده و باز هم نرخ خودرو را افزایش میدهد. براساس این مدل فكری، تعویق در احیای برجام باعث التهابات بازارها و نزول شاخصهای اقتصادی شده و مشكلات عدیدهای برای تولید ایجاد میكند. چه كسی در این میان بیشترین خسارت را متحمل میشود؟ مصرفكننده و اقشار محروم و متوسط جامعه كه قدرت خرید خود را از دست داده و داراییاش را بر باد رفته میبیند اما گروه دیگری نیز شامل مشاوران اقتصادی دولت و بانك مركزی، اقتصادخواندههای نزدیك به دولت، وزرا و... هستند كه میگویند تحریمها، تاثیری در بروز مشكلات نداشته (یا تاثیر بسیار اندكی داشته است) و دولت به راحتی توانسته تحریمها را دور بزند و كشتی اقتصاد را به سمت ثبات و رشد هدایت كند.
این گروه از افراد این پالس را به افكار عمومی ارسال میكنند كه «نگران نباشید، شهر در امن و امان است و مشكلی وجود ندارد.» من شخصا در دسته نخست قرار دارم و معتقدم كه اثرات تحریمها در تولید، افزایش هزینه تولید و افزایش هزینه خانوارها بسیار كلیدی است. بهطور كلی از منظر علم ریاضی هر نوع محدودیت به بهینهسازی تابع هدف، لطمه وارد میسازد. از منظر تجربی نیز اگر شما دست و پای یك انسان را ببندید، بعد از او بخواهید كه بدود، امكانپذیر نیست. اینكه دست و پای اقتصاد با زنجیره محكم تحریمها بسته شود، بعد مسوولان ادعا كنند كه این پیكره به بند كشیده شده، میتواند در مسابقات المپیك شركت كند و در جایگاه قهرمانی بایستد، یك تصور غلط و جاهلانه است. بنابراین به عنوان یك اقتصاددان و فردی كه دهههای متمادی در دانشگاه اقتصاد تدریس كردهام، خطاب به سیاستگذاران میگویم كه برای تداوم تمدن ایرانی، تحقق رشد اقتصادی و بهبود قدرت خرید خانوادههای ایرانی باید زنجیره تحریمها پایان پذیرند. آن مسوول، مدیر و كارگزاری كه از بیاثر بودن تحریمها سخن میگوید، باید بداند كه دیگر كارد به استخوان مردم رسیده و چیزی برای از دست دادن ندارند. بنابراین اگر امروز فكری به حال معیشت این مردم شود، بهتر از فرداست...
آلبرت بغزیان