بدون الگوی توسعه به جایی نمی رسیم

بدون الگوی توسعه به جایی نمی رسیم

پژوهشگر اقتصاد توسعه: ‌کشورهایی که موفق شدند آرمان‌های خود را با الگوی توسعه همراه کنند با پیشرفت مواجه شدند. این در حالی است که این وضعیت در ایران از بین رفت.

دنیای قلم- احسان انصاری: چشم‌انداز آینده فقر در ایران کجاست؟ طبقات پایین و متوسط جامعه تا کجا فقر و مشکلات اقتصادی را تحمل خواهند کرد؟چرا جامعه ایران از نظر دشواری در شرایط کم‌نظیری قرار گرفته است؟مشکلات اقتصادی جامعه در چه شرایطی به پایان خواهد رسید. برای پاسخ به این سوالات با کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد توسعه گفت وگو کرده ایم. اطهاری معتقد است: «‌کشورهایی که موفق شدند آرمان‌های خود را با الگوی توسعه همراه کنند با پیشرفت مواجه شدند. این در حالی است که این وضعیت در ایران از بین رفت. مهم‌ترین دلیل آن نیز همزمانی ناکارآمدی با انحصار قدرت و ثروت بود.در چنین شرایطی صاحبان قدرت خود را از خرد‌جمعی بی‌نیاز احساس کردند. از سوی دیگر روشنفکران جامعه مدنی نیز به جای اینکه برنامه ارائه کنند واکنشی عمل کردند و گفتمان توسعه مغفول مانده را به جامعه ارائه نکردند. نکته حائز اهمیت این است که در جامعه ایران به دلیل تمدن کهن و غنی یک عقل سلیم پخته وجود دارد. همین عقل سیلم نیز جامعه امروز ایران را باوجود همه فشارها نگه داشته است». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

 

 

فقر موجود در جامعه به چه میزان پتانسیل عمیق‌تر شدن دارد؟با توجه به فقیر‌تر شدن روز به روز اقشار آسیب‌پذیر چه چشم‌اندازی پیش‌روی اقتصاد ایران قرار دارد؟

 

صدای شکسته شدن استخوان‌های مردم زیر فشار غیرقابل‌تحمل مشکلات اقتصادی و تورم به گوش می‌رسد.این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که خانواده‌های ایرانی تلاش و کوشش زیادی برای بهبود وضعیت اقتصادی خود انجام می‌دهند و به همین دلیل ما با وضعیت متأثیرکننده‌ای مواجه هستیم. این درحالی است که مردم ایران در گذشته با مصائب و مشکلات زیادی مانند جنگ تحمیلی مواجه بوده‌اند. با این وجود وضعیت امروز نسبت به گذشته متفاوت است. نکته دیگر اینکه همه چشم‌اندازهای گذشته مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. هرآنچه توانایی این را داشته که به عنوان چشم‌انداز مطرح شود در گذشته به صورت ابتدایی و خام‌طبعانه‌ای مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است.

 

رشد اقتصادی، آزادی، عدالت و گفتن این شعار‌ که نفت را به سر سفره‌های مردم می‌آوریم و طرح هدفمندی یارانه‌ها از جمله چشم‌اندازهایی بوده که در گذشته به صورت ناقص و بی‌نتیجه مورد استفاده قرار گرفته است. همه این طرح‌ها به پایان رسیده و گویا به همین دلیل حرفی برای گفتن باقی نمانده به جز فحاشی کردن. امروز مجلس که باید محلی برای ادب و شعور و خرد‌جمعی باشد گاهی به جایی رسیده که محاوره‌های روزمره مردم نسبت به اظهارات آنها مودب‌تر است. این اتفاقات به این دلیل رخ داده که برخی افراد به خود قداست داده و باورهایی را با خود حمل کرده‌اند که جایگزین علم و تدبیر و تعقل کرده‌اند.

 

 

حمل این باورها و جایگزین شدن آن به جای علم و تعقل در چه پروسه‌ای شکل گرفته است؟

 

این اتفاق در ابتدا توسط یک ایدئولوژی ابتدایی شکل گرفته که به مرور زمان سبب شکل‌گیری سازمان‌ها و نهادهای نارکارآمد شده است. این نهادهای نارکارآمد نیز در نهایت زمینه فساد را ایجاد کرده است. ارزش پول ملی یک کشور زمانی کاهش پیدا می‌کند که تولید یک کشور روز‌به‌روز کاهش پیدا کند. هنگام که تولید ملی یک کشور کاهش پیدا می‌کند این امکان را به کشور دیگری می‌دهد که این کشور را مورد تحریم قرار بدهد.کشوری که دارای مدل توسعه نیست با همه امکانات و ظرفیت‌هایی که دارد این اجازه را به کشور دیگری می‌دهد که آن را تحریم کند. امروز این وضعیت برای ایران با همه ظرفیت‌های خود به وجود آمده است. کشوری مانند کره‌شمالی در خواب هم نمی‌بیند سالانه درآمدی بالغ بر 100 میلیارد دلار به دست بیاورد. این در حالی است که در زمان رئیس‌جمهور قبلی ایران چندین سال درآمد ایران حدود 100 یا 150 میلیارد دلار بوده است.

 

این وضعیت در دولت آقای روحانی نیز وجود داشته و دولت وی حدود 400میلیارد دلار از فروش نفت داشته است. به همین دلیل این میزان درآمد با بسیاری از کشورها قابل‌مقایسه نیست. تنگنا و شرایط سخت امروز به دلیل ناکارآمدی و فساد ایجاد شده است. هنگامی که یک کشور منابع خود را هدر می‌دهد و تولید ملی تنزل پیدا می‌کند کشوری مانند آمریکا متوجه می‌شود که می‌تواند با تحریم کردن اقتصاد ایران را تحت‌فشار قرار بدهد.کشوری که از نظر نظامی دارای آمادگی‌های لازم نیست همواره مورد طمع کشورهای دیگر قرار خواهد گرفت. این وضعیت در اقتصاد نیز وجود دارد و تنها درباره ایران صدق می‌کند. فشار تحریم‌ها نیز متوجه زندگی مردم شده است. خانواده یکی از ارکان اصلی توسعه جامعه محسوب می‌شود و به همین دلیل در شرایط کنونی مشکلات، خانواده‌های ایرانی را از نفس انداخته است.

 

 

در شرایطی که چشم‌اندازهای مطرح در گذشته مورد استفاده قرار گرفته و به نتیجه نرسیده در آینده چه اتفاقی در جامعه ایران رخ خواهد داد؟ آیا جامعه ایران می‌تواند چشم‌انداز روشنی پیش‌روی خود ببیند؟

 

جامعه‌ای که چشم‌انداز و آرمان داشته باشد برای توسعه و مقاومت وحدت پیدا می‌کند و از هم نمی‌پاشد. رویاهای دروغین یک جامعه را از نفس می‌اندازد. نمونه بارز این وضعیت رویای آمریکایی بود که دونالد ترامپ در آمریکا مطرح کرد. رویایی که چینی‌ها نیز به شکل دیگری آن را مطرح کردند. این در حالی بود که ترامپ هیچ برنامه شایسته‌ای برای تحقق رویای آمریکایی نداشت. وی نه برنامه‌ای برای تولید داشت و نه برای عدالت. به همین دلیل سطح زندگی مردم آمریکا روزبه‌روز تنزل کرده و خطر جنگ داخلی نیز این جامعه را تهدید می‌کند. هر آرمانی باید با برنامه شایسته توسعه همراه باشد.تنها در چنین شرایطی است که جامعه، پایداری و پویایی پیدا می‌کند.کشورهایی که موفق شده‌اند آرمان‌های خود را با الگوی توسعه همراه کنند با پیشرفت مواجه شدند، کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و چین و همچنین کشورهای اسکاندیناوی دراین زمینه موفق عمل کرده‌اند. این در حالی است که این وضعیت در ایران از بین رفته است.

 

مهم‌ترین دلیل آن نیز همزمانی ناکارآمدی با انحصار قدرت و ثروت بود. در چنین شرایطی صاحبان قدرت خود را از خرد‌جمعی بی‌نیاز احساس کردند. از سوی دیگر روشنفکران جامعه مدنی نیز به جای اینکه برنامه ارائه کنند واکنشی عمل کردند و گفتمان توسعه مغفول‌ مانده را به جامعه ارائه نکردند. در چنین شرایطی روشنفکران به واگویه مطالبات مردم پرداختند که آلتوسر درباره آن از تعبیر ایدئولوژی اولیه استفاده می‌کند. نکته حائز اهمیت این است که در جامعه ایران به دلیل تمدن کهن و غنی یک عقل سلیم پخته وجود دارد. همین عقل سیلم نیز جامعه امروز ایران را باوجود همه فشارها نگه داشته است. امروز این عقل سلیم به مردم ایران می‌گوید در شرایط سخت و دشوار کنونی باید صبر و حوصله کنی. حتی بقای دولت نیز به دلیل عقل سلیم جامعه ایران است.

 

 

این عقل سلیم چگونه مشکلات را تحمل می‌کند در حالی که برخی از نارکارآمدی‌ها مشهود است؟

 

تجربه نشان داده ورود افراد به قدرت در نهایت به تنزل اندیشه سوق داده می‌شود. این تنزل اندیشه را نیز به خوبی در گفتمان‌های موجود و اظهار‌نظر مسئولان جامعه مشاهده می‌کنیم. مدت‌هاست یک حرف قابل‌تأمل برای بهبود وضعیت و حل کردن مشکلات از زبان مسئولان شنیده نشده است. این در حالی است که روشنفکران جامعه مدنی موظف بوده‌اند این غفلت را جبران کنند. هر چند هرچه زمان گذشته، فشارها به روشنفکران و طبقه متوسط بیشتر شده است. با این وجود نمی‌توان جامعه را رها کرد. مدیریت این تنزل تاریخی برعهده روشنفکران جامعه مدنی است. گرامشی در کتاب شهریار خود هنگامی که فاشیسم بر جامعه ایتالیا حکفرما می‌شود عنوان می‌کند روشنفکران جامعه ایتالیا نتوانسته‌اند برنامه‌ای ملی و توسعه‌محور برای دستیابی به تمدن متعالی ارائه کنند. به همین دلیل نیز در جامعه ایتالیا فاشیسم ظهور کرد.

 

این یک هشدار تاریخی است. به همین دلیل نیز باید با ارائه برنامه از وقوع فجایع جلوگیری کرد. روشنفکران باید این نکته را در نظر داشته باشند که نقد یا نفی دولت بد کار آسانی است و مشکلی را حل نمی‌کند. باید از محاوره مبتذلی که به نام انتقاد مطرح می‌شود و شکل فحاشی به خود گرفته باید خارج شد. رسانه‌های گروهی نیز اگر برای سرنوشت مردم احترام قائل هستند باید در این رویکرد، نقش‌آفرین مثبت و سازنده داشته باشند.

 

 

واکنش طبقه پایین و متوسط جامعه ایران نسبت به عمیق‌تر شدن فقر درآینده چه خواهد بود؟

 

تاریخ به اندازه کافی نشان داده که واکنش طبقه ضعیف نسبت به عمیق‌تر شدن فقر چه خواهد بود. تنها نقطه امید این است که عقل سلیم جامعه ایران در نهایت به راه‌حل مورد نظر دست پیدا کند. البته این واکنش ممکن است به صورت خودجوش از جایی آغاز شود که چشم‌انداز مثبتی را پیش‌روی جامعه قرار دهد و جامعه را متلاطم نکند. انحصار ثروت و قدرت در جامعه خشم و کینه تولید می‌کند. فقر همواره با خود کینه و سرگشتگی می‌آورد.در چنین شرایطی میزان اعتیاد و خود‌کشی در جامعه افزایش پیدا می‌کند که در شرایط کنونی این اتفاق تا حدودی رخ داده است. اظهارات برخی مسئولان دولت نیز به شکلی است که انگار در این جامعه زندگی نمی‌کنند. هنگامی که یک مسئول در چنین شرایطی از اینکه امکان خرید اسلحه برای وی فراهم شده ابراز خوشحالی می‌کند به همین معناست. تدبیری در پشت این اظهارات مشاهده نمی‌شود. این وضعیت در مجلس نیز وجود دارد. مجلس نیز همچنان حرف‌های نخ نما شده‌ای را عنوان می‌کند که کاربردی برای وضعیت کنونی جامعه ندارد.

 

به عنوان مثال مجلس همچنان روی این جمله که قرار است نفت را سر سفره‌های مردم بیاوریم تأکید دارد. به همین دلیل نیز سطح نازلی از گفت‌وگو آن هم به صورت نخ‌نما شده‌ در نهاد‌های قدرت به چشم می‌خورد. فقر امروز جامعه به دلیل کرونا نیست؛ بلکه به این دلیل است که تولید کشور باید دانش‌بنیان می‌شده اما تاکنون در حد مطلوب نشده است. این در حالی است که از دانشگاه‌های ما حتی یک مدل توسعه هم خارج نشده است. مجموعه این عوامل است که ارزش پول ملی را کاهش داده است.

 

 

دیدگاه شما درباره کسانی که چشم امید به نتیجه انتخابات آمریکا برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور دارند چیست؟آیا نتیجه انتخابات آمریکا و پیروزی بایدن می‌تواند به وضعیت اقتصاد ایران کمک کند؟

 

تحریمی که ترامپ علیه ایران اعمال کرده مخرب بوده و در این مسأله تردیدی وجود ندارد. با این وجود اگر ما قبل از روی کارآمدن ترامپ دارای یک مدل توسعه بودیم امکان تحریم برای ترامپ فراهم نبود. بدون‌تردید اگر بایدن در آمریکا به قدرت برسد زانوی ترامپ و حزب جمهوری‌خواه از روی گلوی ایران برداشته خواهد شد. با این وجود اگربرنامه‌ای برای توسعه وجود نداشته باشیم رئیس‌جمهور بعدی آمریکا یا حتی بایدن از ایران امتیازات زیادی می‌گیرند. به همین دلیل دولت آقای روحانی در مدت زمان باقی مانده تا پایان عمر دولت باید تلاش کند یک برنامه توسعه مدون و بلند‌مدت تدوین کند. بدون‌شک تأثیر برنامه توسعه از خیلی مسائل دیگر نیز بیشتر خواهد بود. در دولت اصلاحات جامعه ایران در حال بالغ شدن بود. به همین دلیل نیز جورج بوش تلاش کرد از بلوغ سیاسی و فکری جامعه ایران جلوگیری کند و به همین دلیل ایران را محور شرارت نامید تا جامعه ایران شکل نظامی به خود بگیرد و رویکرد‌های نظامی تقویت شود.

 

امروز نیز اگر مسئولان جامعه نشان بدهند که قصد دارند بلوغ فکری وسیاسی را جایگزین کنند رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، هر کسی که می‌خواهد باشد، برای ایران تفاوتی نخواهد کرد و زندگی مردم به شکل شایسته‌ای تبدیل خواهد شد. بدون‌تردید نهادهای مدنی و جامعه ایران است که برگ برنده ایران در مقابل آمریکا هستند.

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.