دستمزد و هزینه معیشت؛ معادله نابرابر

دستمزد و هزینه معیشت؛ معادله نابرابر

خانوارهای مزدبگیر با ناتوانی دستمزد در جبران هزینه زندگی و همزمان با حذف زنان از بازار کار مواجه شده‌اند.

دنیای قلم -مناسبات بازار کار ایران به نفع افزایش فقر و تنگنای معیشت خانوارها در جریان است؛ از یک‌سو روند اخراج زنان از بازار کار به‌سرعت ادامه دارد به‌گونه‌ای که در دوره کرونا سهم زنان شاغل در اقتصاد ایران با سقوط بی‌سابقه به 11.5درصد رسیده و از سوی دیگر نبود تناسب میان دستمزد و هزینه معیشت، به روی‌گردانی نیروی کار مولد و متخصص از اشتغال در حوزه تولید منجر شده است.
براساس آمارهای رسمی، تعداد شاغلان اقتصاد ایران از بهار 1395تا بهار امسال 4.73درصد رشد کرده درحالی‌که رشد جمعیت در این بازه زمانی 6.25درصد بوده، در نتیجه عملا هزینه جمعی خانوارها بیش از درآمد حاصل از اشتغال آنها افزایش یافته است. آنچه بیش از هرچیز می‌تواند به نگرانی از سازوکار اشتباه بازار کار ایران دامن بزند این است که بررسی جمعیت فقیر ایران نشان می‌دهد ۵۹درصد فقرای ایران شاغل و ۳۰درصد آنها بازنشسته هستند، به‌عبارت دیگر ۸۹درصد فقرا باوجود اشتغال، نمی‌توانند با درآمد حاصل از کار، هزینه معیشت آبرومندانه را تأمین کنند.

مزد بی‌خاصیت و معیشت زمین‌گیر


از زمستان گذشته تاکنون، همواره یکی از هشدارهای شاخص مدیران خرید اقتصاد (pmi) کمبود نیروی کار برای شرکت‌های تولیدی بوده زیرا به‌واسطه نبود تناسب میان دستمزد پرداختی و هزینه معیشت، عملا توجیه ورود افراد جدید به اشتغال مولد از بین رفته است به‌گونه‌ای که حتی فعالان اقتصادی می‌گویند برخی از نیروی‌های متخصص بنگاه‌های تولیدی نیز ترجیح می‌دهند به‌جای فعالیت دائمی در این بنگاه‌ها به کارهای غیررسمی، سوداگری، دلالی و دستفروشی بپردازند؛ زیرا به‌واسطه واقعی بودن قیمت در این کارها، آورده مالی آن به‌مراتب از اشتغال مولد بالاتر رفته است. این اتفاق در آمارها نیز به‌خوبی مشهود است به‌گونه‌ای که در 2سال اخیر و در شرایطی که کرونا و تورم، حلقه معیشت خانوارها را تنگ‌تر کرده است، جمعیت فعال کشور اعم از شاغل و بیکار بیش از 2میلیون نفر کاهش یافته است که سه‌چهارم آنها از جمعیت شاغلان بوده‌اند. در این شرایط باوجود اینکه در فصل بهار امسال 750هزار نفر از شاغلان به بازار بازگشته‌اند اما همچنان بیشتر جمعیت خارج شده از بازار کار، بیرون گود ایستاده‌اند و شرایط یا تمایل ورود به فعالیت اقتصادی را ندارند. بررسی‌ها نشان می‌دهد در 1.5سال اخیر، 250هزار نفر از شاغلان بخش کشاورزی، 20هزار نفر از شاغلان بخش صنعت و 750هزار نفر از شاغلان حوزه خدمات از اقتصاد ایران حذف شده‌اند و البته به‌جز بخش کشاورزی که عمدتا از خشکسالی متأثر شده، دلیل بنیادی حذف بخش عمده این اشتغال، شیوع کرونا بوده؛ اما همزمان تحولات قیمتی در اقتصاد ایران و تورم شرایطی به‌وجود آورده است که این شاغلان فقط با رفع کرونا به شرایط عادی بازنمی‌گردند و به‌واسطه همان نبود تناسب میان دستمزد و هزینه معیشت، به‌دنبال سناریوهای دیگری برای کسب درآمد هستند. البته درصورت بازگشت شاغلان با همان شرایط قبل به اشتغال نیز اتفاق مثبتی برای معیشت خانوار رخ نمی‌دهد و دخل‌وخرج خانوار همچنان همخوانی نخواهد داشت.

افت درآمد خانوار با حذف اشتغال زنان


از دیگر نکات بازار کار ایران در سال‌های اخیر، حذف پیوسته و بی‌رحمانه زنان از اقتصاد بوده که باعث شده نسبت اشتغال این گروه با سهم 50درصدی از جمعیت کشور فقط در یک سال اخیر 0.7درصد کمتر شده و به 11.5درصد در بهار1400 رسیده است. بررسی اطلاعات مرکز آمار از تحولات بازار کار ایران در بهار امسال، حاکی است؛ با باوجود بازگشت 700هزار نفر از شاغلان به بازار کار، بازهم 167هزار شغل زنان در این دوره از بین رفته که 100نفر از آنها کلا غیرفعال شده‌اند و 67هزار نفر از آنها نیز به جرگه بیکاران پیوسته‌اند. با این حساب، جمعیت کل زنان شاغل در اقتصاد ایران به 3میلیون و 622هزار نفر رسیده درحالی‌که در همین بازه زمانی، 713هزار نفر به جمعیت مردان شاغل اضافه شده و سهم آنها از اقتصاد مردانه ایران به 63.9درصد رسیده است. کاهش سهم اشتغال زنان، جدا از اینکه نشانه پسرفت توسعه‌ای است، بیشتر از این منظر اهمیت دارد که در جامعه ایران، اشتغال زنان یا به‌واسطه سرپرستی آنها بر خانوار است یا درآمد آنها غالبا کمک‌خرج معیشت خانوار محسوب می‌شود و بنابراین یکی از معانی حذف بی‌رحمانه آنها از بازار کار، تشدید تنگنای معیشت خانوارهاست.

معادله دخل‌وخرج شاغلان


دستمزد شاغلان حقوق‌بگیر در اقتصاد ایران اعم از کارمند و کارگر در ابتدای هرسال و عمدتا براساس تورم انتظاری سال جدید تعیین می‌شود. در این سازوکار، قشر کارگر به‌واسطه محرومیت شدید از مزایا و اعتبارات شغلی و رعایت نشدن تعیین دستمزد براساس هزینه معیشت، شرایط به‌مراتب بدتری نسبت به قشر کارمند متحمل می‌شود، هرچند دستمزد دریافتی کارمندان نیز لزوما تناسبی با هزینه معیشت خانوار آنها ندارد.

دستمزد کارگران برای معیشت آنها کافی نیست
به گزارش همشهری، در جریان مذاکرات تعیین مزد امسال، شرکای اجتماعی بر مبلغ ۶میلیون و ۸۹۵هزار تومان به‌عنوان هزینه معیشت یک خانوار کارگری ۳.۳نفره به توافق رسیدند؛ اما باوجود تأکید قانون کار بر لزوم متناسب‌سازی دستمزد پرداختی به کارگر با هزینه معیشت آبرومندانه یعنی همین رقم 6میلیون و 895هزارتومانی، به دلایل تکراری نظیر جلوگیری از رشد تورم و رعایت حال بنگاه‌های اقتصادی کوچک و ضعیف، در عمل برای تعیین دستمزد1400 کارگران هیچ توجهی به هزینه معیشت نشد و حتی مزد در مقایسه با تورم نزدیک به 50درصد فعلی نیز افزایش نیافت. در مذاکرات مزد1400، افزایش 39درصدی مجموع مزد و مزایای یک خانوار کارگری 3.3نفره (بُعد خانوار مبنای تعیین هزینه معیشت) مصوب شد و دستمزد پایه دریافتی چنین خانواری به مرز 4.2میلیون تومان رسید؛ که حتی در آن زمان نیز ۶۰.۹درصد از هزینه معیشت ۶ میلیون و ۸۹۵هزارتومانی خانوار را پوشش می‌داد و فقط قدرت خرید خانوارهای کارگری در ابتدای سال1400 را به همان شرایط ابتدای سال1399 برگرداند. در ادامه با تداوم رشد نرخ تورم و به‌خصوص گرانی کالاهای اساسی و افزایش قیمت گروه خوراکی موجود در سبد خانوارهای کارگری، نسبت پوشش‌‎دهی دستمزد کارگران به هزینه معیشت پایین‌تر هم آمد و از 60.9درصد در ابتدای سال‌جاری به محدوده 55درصد در اواخر تیرماه رسید. به بیانی دیگر، شکاف میان مزد و معیشت کارگران از 39.1درصد در آغاز سال1400 به 45درصد در روزهای پایانی تیرماه رسیده و عملا دستمزد کارگری برای جبران هزینه یک معیشت آبرومندانه، 45درصد کسری دارد. سقوط نیروی مولد و شاغل کشور به ورطه فقر، به تأیید بررسی‌های کارشناسی نیز رسیده و به‌عنوان‌مثال در گزارش سال قبل مرکز پژوهش‌های مجلس درباره جمعیت فقیر ایران، اعلام شده بود ۵۹درصد فقرای ایران شاغل و ۳۰درصد بازنشسته هستند و در مجموع ۸۹درصد فقرا باوجود اشتغال نمی‌توانند هزینه معیشت را با درآمد حاصل از کار جبران کنند.


منبع: همشهری
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.