چرا روسیه متحد استراتژیك نیست؟
آیا اصولا در دوران پسا جنگ سرد میتوان به سهولت صحبت از متحد استراتژیك كرد؟
دنیای قلم - حسین مسعودنیا: پساز برگزاری اجلاس مشترك میان نمایندگان كشورهای عربی و روسیه، موسوم به مجمع همكاری عرب و روسیه، در مراكش بیانیهای در پایان اجلاس ازسوی اعضای شركتكننده منتشر گردید كه در آن از ادعاهای امارات درخصوص جزایر ایرانی تنب بزرگ و كوچك و ابوموسی نهتنها حمایت شده بود بلكه پیشنهاد گردیده بود كه برای حل این موضوع در روابط ایران و امارات، موضوع به مجامع بینالمللی ارجاع گردد.
طرح موضوع اعاده جزایر ازسوی ایران به امارات از جانب كشورهای عربی تازگی ندارد چرا كه پس از بحران اشغال كویت توسط عراق این موضوع تقریبا در تمامی اجلاسهای عربی مطرح و در بیانیه پایانی كشورهای عرب شركتكننده از ادعای امارات حمایت و از ایران تقاضا كرده بودند كه جزایر سهگانه به امارات اعاده گردد اما آنچه در اجلاس همكاریهای عرب و روسیه سبب حساسیت موضوع گردید.
حمایت روسیه از ادعای امارات در خصوص جزایر بود. این موضع روسیه درست هنگامی به وقوع پیوست كه روابط ایران و روسیه بهخصوص پساز بحران اوكراین وارد مرحله جدیدی شده و دو كشور صحبت از آماده آمادهسازی سند راهبردی برای گسترش روابط میان دو كشور در حوزههای مختلف و بلندمدت میكنند و بهكرات واژه متحد استراتژیك ازسوی كارگزاران سیاست خارجی ایران در خصوص روسیه مطرح گردیده است .لذا موضع اخیر روسیه در مجمع همكاریهای عرب و روسیه سبب طرح مجدد سوالاتی در حوزه سیاست خارجی گردیده است كه شاید مهمترین آنها عبارت باشند از:
۱- سیاست شرقگرایی دولت سیزدهم تا چه حد مبتنی بر واقعگرایی بوده و قادر به تأمین منافع ملی ایران میباشد؟
۲- تأكید برخی از نخبگان دانشگاهی در خصوص عدم اعتماد به روسیه تا چه اندازه قابل توجه است؟
۳- آیا اصولا در دوران پسا جنگ سرد میتوان به سهولت صحبت از متحد استراتژیك كرد؟ ۴- و بالاخره اینكه تجربه تاریخی، واقعیتهای جهان بینالملل و نگاه علمی میتواند بیانگر چه نكاتی برای دولتمردان در سیاست خارجی ایران در قبال همسایه شمالی خود یعنی روسیه باشد؟
نگارنده بر این باور است كه در هر نگاهی به سیاست خارجی در خصوص روسیه و بهخصوص موضوع اجلاس مراكش نكات ذیل باید مورد توجه قرار گیرد: ۱- درخصوص سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه واقعیت این است كه روسیه به خاورمیانه و تحولات آن نه نگاه استراتژیك بلكه نگاه ابزاری داشته و درصدد استفاده از كارت تحولات این منطقه در چانهزنی با غرب بهخصوص در حوزه تحولات بینالمللی و اكنون در خصوص تحولات بحران اوكراین میباشد ۲- سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه دارای نوعی تداوم است و مولفههای اقتصاد، امنیت و ایدئولوژی در مقاطع مختلف جهتدهنده سیاست این كشور در قبال خاورمیانه بوده است
۳- برخی عوامل همانند وجود مرزهای مشترك میان ایران و روسیه، تحریمهای دو كشور ازسوی غرب در موقعیت كنونی، مقابله با بنیادگرایی افراطی در شمال ایران و جنوب روسیه، جلوگیری از گسترش نفوذ غرب در آسیای مركزی و قفقاز و بالاخره نیاز دو طرف به همكاریهای نظامی سبب گسترش روابط تا سطح همكاریهای استراتژیك میان دو كشورگردیده است. ۴- شكست برجام، تغییر مسوولان سیاست خارجی و افزایش چالش در روابط ایران با غرب در دولت سیزدهم همراه با تأكید بر دكترین شرقگرایی با محوریت چین و روسیه نقش مهمی در گسترش روابط ایران و روسیه در مقطع كنونی داشته است اما در سوی دیگر واقعیت این است كه در داخل جامعه ایران بهخصوص در میان نخبگان دانشگاهی و افكار عمومی نسبت به دكترین شرقگرایی نوعی بیاعتنایی و بیاعتمادی وجود دارد اگرچه شاید یكی از عوامل اصلی این موضوع حاكم بودن فضای رقابت حذفی و مچگیری سیاسی درمیان جناحهای حاضر در فضای سیاسی ایران باشد ولی بهنظر میرسد بخشی از آن نیز ناشی از مولفههای فرهنگ سیاسی ایرانیان بهدلیل تجربه تاریخی خود از عملكرد همسایه شمالی و نوع موضعگیری دولت روسیه در قبال ایران و دیگر متحدین خود درخاورمیانه در برخی از بزنگاههای تاریخی بوده است .آنچه امروز حساسیت را در فضای گفتمانی ایران دو چندان كرده است حمایت روسیه از ادعاهای امارات درخصوص جزایر ایرانی و نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران بوده است. البته یادآوری یك نكته ضروری است وآن اینكه طرح موضوع ازسوی كشورهای عربی یك امر عادی است چراكه یكی از مولفههای اصلی گفتمان سیاسی جهان عرب ناسیونالیسم است و این كشورها همیشه سعی داشتهاند تا با طرح یك دشمن خارجی بتوانند این ناسیونالیزم را زنده نگه دارند اما اینكه چرا روسیه در قبال این موضوع در مقطع كنونی سیاست حمایت اتخاذ كرده است واقعیت این است كه این كشور برای خروج از انزوا پساز بحران اوكراین، دستیابی به بازارهای جدید تسلیحاتی و مهمتر از همه به دست گرفتن نقش اصلی در منازعه اخیر اعراب و اسراییل موسوم به توفان الاقصی منافع خود را در این راهكار میبیند تا از نفوذ كشورهایی مانند امارات متحده عربی در جهان عرب بتواند برای رسیدن به اهداف خود استفاده كند. علیایحال موضع اخیر دولت روسیه میتواند بیانگر چند نكته مهم برای مسوولان سیاست خارجی ایران باشد: ۱- اینكه برخی واقعیتها هر دو كشور را ناگزیر به همكاری در موقعیت كنونی میكند و ممكن است ایران روسیه را متحد استراتژیك تلقی كند اما مسوولان سیاست خارجی باید این واقعیت را بپذیرند كه روسها چنین تلقی نه از ایران بلكه از هیچكدام از كشورهای خاورمیانه ندارند. ۲- ایران میتواند بهدنبال برنامهریزی برای یك همكاری استراتژیك و بلندمدت با روسیه باشد اما این بهمعنای تلقی از روسیه به عنوان متحد استراتژیك نیست ۳- نخبگان سیاسی و مسوولان سیاست خارجی در تصمیمگیریهای خود فارغ از سیاستزدگی و مچگیری سیاسی عمل كرده و ملاك آنها واقعگرایی برای تأمین منافع ملی ایران باشد ۴- حساسیت نسبت به روسیه در محافل آكادمیك و دانشگاهی نباید صرفا گرایش به غرب تلقی گردیده و باید به آن توجه شود ۶- و بالاخره اینكه در هر تصمیمگیری برای سیاست خارجی باید هدف تأمین منافع ملی از طریق راهكار چندجانبهگرایی در دوران پسا جنگ سرد و مدنظر قرار دادن این ضربالمثل ایرانی باشد كه هیچگاه نباید تمام تخممرغهای خود را در درون یك سبد قرار داد.