آغاز تغییرات واجبتر از نان شب
این حق مسلم مردم است كه اراده خود را در ساختار سیاسی تعقیب كنند ولی ذهنیتی وجود داشت كه با یكدست شدن اركان حاكمیت و ایجاد هماهنگی و همدلی در میان قوا مشكلات برطرف خواهند شد و مردم طعم شیرین كارآمدی را خواهند چشید.
دنیای قلم - جعفر گلابی: اگر تا دیروز تغییر در بسیاری از روندها و روشها و سیاستها ضروری بود و حداقل بخش بزرگی از مردم به طرق مختلف آرام و ساده و نجیبانه و تند و صریح و فریادگونه آن را طلب میكردند، امروز تغییر در سطوح مختلف تعیینكننده و حیاتی شده است. حیاتی شده است به این دلیل كه روشها و رفتارها و تصمیمهای چند سال اخیر اغلب نتیجهبخش نبوده و بعضا نتایج عكس به بار آورده است.
البته این حق مسلم مردم است كه اراده خود را در ساختار سیاسی تعقیب كنند ولی ذهنیتی وجود داشت كه با یكدست شدن اركان حاكمیت و ایجاد هماهنگی و همدلی در میان قوا مشكلات برطرف خواهند شد و مردم طعم شیرین كارآمدی را خواهند چشید.ولی دیدیم كه چنین نشد و حتی به تعبیری با وجود یكدست شدن حاكمیت همدلی كارآمدی مشاهده نشد.در اینجا هم ثابت شد كه حق با مردم است و عدم تمكین به اراده و تمایل آنان علاوه بر اینكه موافق قانون اساسی نیست و كارآمدی را به حداقل میرساند، بدتر از آن اقتدار كشور را مجدانه تضعیف میكند.متاسفانه بنگاههای نظرسنجی قوی و معتبر و مستقل فعالیت گسترده و بهروز شدهای ندارند و اكنون از متن جامعه خبرهای دقیق و علمی و قابل اتكا نداریم و مثلا نمیدانیم كه آیا هنوز جامعه امید به تغییرات مثبت و بزرگ دارد یا از آن ناامید شده است؟
آیا آغاز روند تغییرات میتواند شور و شوق مشاركت مردم در عرصههای مختلف را ایجاد كند یا خیر؟ نظر برخی جامعهشناسان این است كه برای ایجاد تغییرات مردمپسند دیر شده است ولی هستند صاحبنظرانی كه راه برای تغییرات و بازگرداندن اعتماد مردم را باز میبینند و هیچ زمانی را برای این امر ضروری، دیر نمیدانند.نه بر اساس نظرسنجیهای معتبر و علمی، بلكه از مشاهده انواع حوادث در جامعه و بازتاب هر رویدادی در میان مردم و آمارهای فرعی مثلا از میزان ناهنجاریهای اجتماعی و گستره مهاجرت از كشور و استدلالهای عقلی و بدیهی میتوان احتمال قوی داد كه واقعا میل به تغییرات بزرگ و ملموس در جامعه موج میزند و باید در آن تعجیل كرد.
مثلا آیا ممكن است مردم از تورم بالا و كمرشكن راضی باشند و خواستار تغییر سیاستها برای كنترل آن نباشند؟ آیا ممكن است مردم هنوز متوجه اثرات مخرب تنش در روابط بینالمللی كشور در وضع معیشت خود نباشند و میلی فزاینده برای ایجاد آرامش و ثبات در ارتباط با جهان از ایشان مشاهده نشده باشد؟ اساسا میل به تغییر در میان جامعه بدیهی و عادی است و اگر عكس آن باشد باید تعجب كرد و زنده بودن آن جامعه را مورد بحث و سوال قرار داد.استقبال از تحولات جامعه و هماهنگی با آن نه تنها یك ضرورت است كه موافق سیاست و خردمندی و حتی شرط بقا و ماندگاری است.یك حكومت باید نبض جامعه را در دست داشته باشد و حتی آنجا كه برخی تحولات را مثبت نمیداند از طریق میدانداری دانشمندان و خردمندان و صاحبان نفوذ باب گفتوگوی جدی و متواضعانه با مردم را باز كند و تنها از طریق اقناع عمومی جلوی ناهنجاریهای گسترده را بگیرد.به هر حال جز بخشی از یك جناح سیاسی كه وضع موجود را مطلوب میداند و حتی از آن مشعوف است میتوان راجع به ضرورت تغییر ادعا كرد كه اكثریت نخبگان بدان قائلند و آن را بارها بیان كردهاند.اگر در یادداشتنویسی اصل بر اختصار و اشاره نبود، میشد فهرست بلندبالایی از مواضع لازمالتغییر را نوشت و با آمار و ارقام ثابت كرد كه ادامه سیاستهای كنونی چه آسیبهای بزرگی ایجاد میكند؟ برای نمونه هماوردی با غول تورم و پایین كشیدن آن از بالانشینی مستمر، نیازمند تغییر در بسیاری از سیاستهاست. اگر نوابغ اقتصادی عالم را در ایران گرد آوریم با ادامه سیاستهای كنونی توان كاهش نرخ آن را نخواهند داشت.این تنها یكی از بزرگترین شاخصهای نشاندهنده ضرورت تغییرات است. تورم كه مستمرا وجود داشته باشد بهترین شعارهای جذاب هم روند مهاجرت را كند نخواهد كرد. تنش در روابط بینالمللی اجازه سرمایهگذاری را نخواهد داد و سرمایهگذاری كه نباشد تولید و اشتغال جهش نخواهند داشت.افزون بر موانع بزرگ اقتصادی مسالهسازی مدام در روابط دولت و مردم مستقلا اعتماد عمومی را مخدوش و اذهان مردم را ناآرام میكند و امید و سرزندگی را به چالش جدی میكشاند.اگر اساس بر رفاقت با مردم باشد و ضرورت آن حس شود نیاز به تغییر روشها كاملا لمس میشود.در مورد حجاب میشد از ابتدا بهگونهای وارد ماجرا شد كه اساسا نیاز به انواع برخوردها و حتی قانوننویسی وجود نداشته باشد.بازتاب سادهانگاریها و استفاده همیشگی از روشهای آمرانه نتیجهاش همین است كه اكنون در سطح جامعه میبینیم. برای استحكام پایههای جامعه، برای حفظ تمامیت ارضی، برای خشكاندن ریشه دشمنیها و سوءاستفاده انبوه اغیار از آن، برای مواجهه با انواع چالشهای عظیم طبیعی، برای پیشرفت و خلاقیت در عرصههای صنعتی و بسیاری از ضرورتهای دیگر هیچ چارهای جز آغاز تغییرات مثبت و باورپذیر از طرف مردم وجود ندارد. شما تغییرات را آغاز كنید و ببینید كه چگونه ایران دوستان سراسر گیتی استقبال میكنند و ایرانستیزان به چه درجهای از خشم و ناامیدی خواهند رسید؟ در حال حاضر همه رقیبان و بیگانگان و بیگانهپرستان از شرایط موجود خرسندند و فرصتطلبانه حداكثر انتفاع از مشكلات كشور را میبرند.آنها هرگز مایل نیستند كه مسائل كشور از طریق انتخابات و سازوكارهای مسالمتآمیز داخلی حل شود.