دست‌درازی به «خزانه ژنتیكی و فرهنگی» دانشگاه

دست‌درازی به «خزانه ژنتیكی و فرهنگی» دانشگاه

دنیای قلم -محمدرضا سعیدی: خبر: بركناری برخی اساتید مجرب و بادانش و تزریق افرادی بی‌بضاعت از حیث علمی یا ورود از مسیر‌های غیرمتعارف! خبر ساده است اما همانند پتكی است بر فرق مركز علم و دانش «دانشگاه» به عنوان تتمّه بارقه امید كشور! چه مصیبتی بزرگ‌تر از اینكه برای محرز‌ترین موضوعات حل‌شده بشری هنوز باید به بحث بنشینیم! سال‌هاست فضای كشور پدیده خسارت‌باری را تجربه می‌كند به این معنا كه افرادی فرصت‌طلب و در جست‌وجوی «منزلت‌های بادآورده» در ظاهر مدارج تحصیلی را طی و مداركی را دریافت كرده‌اند بدون آنكه دانش، مهارت، اخلاق و صلاحیت لازم را در آن رشته كسب كرده باشند. این جماعت به انحا و به اركان مختلف مدیریتی هجوم برده‌اند و برای تصاحب سمت‌های مختلف فقط و فقط مدركی را مبنی بر «دكتر» یا «مهندس» ارایه می‌كنند منهای تخصص و مهارت مربوطه! و متاسفانه تعدادشان روز به روز هم بیشتر و بیشتر شده است! نگارنده از سر تسامح این پدیده نامیمون را جنبش عنوان (تایتل (titled)) داران بی‌محتوا نام نهاده‌ام كه جا دارد توسط جامعه‌شناسان و روانشناسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، چراكه «هویت» بسیاری از نهاد‌ها به واسطه این جماعت در خطر است. این‌بار پس از اركان مدیریتی نوبت دانشگاه است.‌ ای كاش دروغ باشد. چون اگر درست باشد هزینه‌ای بسیار گرانبها را بر كشور بار كرده و خواهد كرد! چرا؟ اجازه دهید ابعاد مختلف آن را بشكافیم.


1- یك سازمان مانند دانشگاه، بنگاه، فروشگاه، پلتفرم دیجیتال و نظایر آن برای موفق بودن نیازمند برخورداری از قابلیت‌های سازمانی (organizational capabilities) است كه به واسطه آنها وظایف خود را كارآمد و به نحو مطلوب انجام دهد و پاسخگوی نیاز‌های روز ذینفعان خود باشد. مجموعه‌ای كه قابلیت‌های سازمانی بهتری دارد در فرآیند رقابت دست برتر را خواهد داشت. قابلیت سازمانی را اگر بشكافید به روتین‌های سازمانی خواهید رسید كه دانش (knowledge) و مهارت (skill) را به عنوان دو عنصر مركزی آنها خواهید یافت. اساسا روتین‌ها به عنوان اجزای قابلیت‌های سازمانی محل ذخیره «دانش» و «مهارت» به عنوان «اطلاعات ژنتیكی» سازمان هستند و «حافظه سازمان» نیز تلقی می‌شوند، لذا اسباب سازگاری با تغییرات محیطی، تحول و تكامل سازمانی در طول زمان هم خواهند بود. علاوه بر این قابلیت‌های سازمانی در طول زمان روی اشكال مختلف «میم (meme)» سازمان كه حامل «اطلاعات فرهنگی» است نیز اثر می‌گذارند. «میم‌ها» به ‌عنوان تكرار‌كننده‌های فرهنگی، ایده‌ها، نمادها، رسم‌ها، رفتارها و الگو‌ها را از نسلی به نسلی یا از ذهنی به ذهن دیگر منتقل می‌كنند. دانشگاه نیز از این قاعده مستثنی نیست، بلكه كثیری از قابلیت‌های رنگارنگ را در خود جای داده است تا بتواند وظیفه و مسوولیت اصلی خود را كه تحقیق، توسعه دانش، آموزش حرفه‌ای، آموزش اخلاق و ارزش‌ها، نوآوری، انتقال فناوری، تحرك اجتماعی، تفكر انتقادی، حل مساله و خدمت به جامعه است را به نحو مطلوب انجام دهد، تا از رهگذر انجام این وظایف نیازهای درحال تحول جامعه را برآورده سازد. در كنار انجام این وظایف تكامل و اصلاح فرهنگی (به‌واسطه مجموعه‌ای از میم‌های (memes) دانشگاه) نیز با انتقال و انتخاب الگوهای رفتاری در طول زمان محقق می‌شود. در میم (meme) و قابلیت‌های سازمانی دانشگاه «اساتید» و «محققین» دال مركزی «دانش»، «مهارت» و «اطلاعات فرهنگی» هستند. بنابراین بی‌راه نیست كه «محققین» و «اساتید» باید بهترین‌های یك كشور، بلكه جهان باشند تا دانشگاه بتواند نقش حیاتی خود را در شكل دادن به حال و آینده دنیای به هم پیوسته معطوف به حل مساله‌های واقعی و بهبود كیفیت زندگی ایفا كند. 


2-  بر كسی پوشیده نیست كه دانشگاه حسب تنوع وظایف و مسوولیت‌های مذكور تاثیری انتشاری (diffusion effect) و جانبی عمیق، وسیع و پرقدرت روی جامعه اعم از نهادها، سازمان‌ها و شركت‌ها در یك كشور دارد. بر این اساس، منطقی است كه بسیاری معتقدند دانشگاه عنصر بنیادین توسعه همه‌جانبه و مبدا همه تحولات است. كشوری كه از سازمان‌های بسیار خوب و كارا برخوردار است مطمئن باشید كه دانشگاه‌های خوبی نیز دارد. دانشگاه مهم‌ترین نهاد قابلیت‌ساز (بخوانید دانش و مهارت ساز) برای سایر بخش‌ها و محرك بنیادی برای شكوفایی است و شاید به همین علت بتوان گفت «دانشگاه» مادر توسعه همه نهاد‌هاست. بی‌دلیل نیست كه مسابقه عظیم جهانی برای جذب بهترین عناصر نخبه، مستعد و باهوش حوزه دانش (دانشجویان، اساتید و محققان) در دانشگاه‌های دنیا به‌طور پیوسته درحال برگزاری است تا بتوانند با جذب بهترین‌ها صدرنشین علم، دانش، فناوری، خلق ثروت و كارآفرینی جهان شوند و از رهگذر این مهم تولید قدرت ملی و جهانی در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی كرده‌اند.  

3- بررسی تاریخ تحولات نهاد دانشگاه در ایران فراز و نشیب‌های فراوان دارد و ایضا قصه‌های پر غصه كه پرداختن به آن در این مجال نمی‌گنجد. دانشگاه به‌رغم همه بی‌مهری‌ها مسوولانه با قامت استوار، هرچند رنجور، گام‌های بلندی هرچند ناكافی در مراقبت از ساحت «علم» و «دانش» برداشته است، هم در متن تحولات و هم در كنار مردم و البته این كنش برایش پرهزینه بوده است. اما این روز‌ها اخبار نگران‌كننده‌‌ای از دست درازی به قابلیت‌های سازمانی دانشگاه‌های كشور به‌واسطه تزریق‌های افراد كم‌دانش و غیر ماهر (بخوانید تایتل‌داران بی‌محتوا) و بركناری استادان و محققان با دانش و مجرب به گوش می‌رسد كه می‌تواند تاثیرات گسترده و مخربی بر قابلیت‌ها و تحول فرهنگی نهاد دانشگاه داشته باشد كه بدون تردید ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیكر نحیف و مظلوم مركز علم و دانش است. این‌بار تخریب «خزانه ژنتیكی و فرهنگی دانشگاه» یعنی «دانش (knowledge)» و «مهارت (skill)» علمی را به عنوان بنیان‌های قابلیت‌های سازمانی دانشگاه در دستور كار قرار داده‌اند. قابلیت‌هایی كه حاصل انباشت تاریخی تجربه، یادگیری، تكامل و تكرار در حوزه علم و دانش است . اگر چنین شود، به قول آن استاد عزیز دانشگاه تهران (آقای دكتر تقی آزاد ارمكی) «فاتحه علم در ایران را بخوانید»! چرا كه این اقدام تمدن‌سوز نه تنها اسباب فرسایش فرهنگ پژوهش و كاهش كیفیت آموزش است، بلكه مصدر ایجاد «اختلال در چرخه یادگیری و روند تكامل ملی» است و جامعه‌ای كه در آن یادگیری مختل شود لاجرم در ورطه «فعال‌سازی چرخه جهل»، فقر و تبعیض گرفتار خواهد شد و چه مصیبتی عظمی‌تر از این افول! نهادی كه باید بالنده، متولی رهبری فكری جامعه، ممر توسعه، حامی فرهنگ و هنر، قوام‌بخش صلح و ثبات و ارتقای كیفیت زندگی باشد به دست جماعتی ناآشنا تدریجا تبدیل به عامل پایدار برای عقب راندن كشور می‌شود.


4- دست انداختن به خزانه ژنتیكی و فرهنگی دانشگاه به عنوان بزرگ‌ترین سرمایه كشور و ملت یعنی اقدام به «خلع صلاحیت علمی» آن‌هم در «عصر هوش مصنوعی» كه جهان معاصر در حال آماده باش وسط میدان نبرد علمی است اشتباه نیست بلكه اوج «بی‌خردی» و برباد دادن آینده است! اگر به تابع تولید ملی (gdp) نگاه كنید «فناوری»، «دانش»، «نیروی كار ماهر» عناصر كلیدی آنند، لذا «خلع صلاحیت علمی دانشگاه مهلك‌ترین ضربه آینده توسعه اقتصادی و بهر‌ه‌وری ملی است. به‌كار‌گیری كادر ضعیف و كم‌دانش كاهش در نوآوری و ایجاد اكوسیستم ضعیف و ناتوان برای نوآوری و از دست دادن نقش پیشگامی در انجام تحقیقات پیشرفته و بین رشته‌ای را در پی خواهد داشت و مآلا نقش به اشتراك‌گذاری دانش با جامعه منتفی خواهد شد و این نیز تاثیر منفی وسیعی بر اقتصاد كشور و توانایی آن برای جذب دانش و رقابت در بازار جهانی خواهد داشت.


5- تایتل‌داران بی‌محتوا به واسطه تغییر در خزانه ژنتیكی و فرهنگی دانشگاه درنهایت آن را تبدیل به نهادی تایتل‌دار (هرچند نامش در ظاهر «دانشگاه» باشد) اما بی‌محتوا و بی‌خاصیت خواهند كرد كه خود می‌شود مركز تربیت تایتل‌داران بی‌محتوای آینده! و این یعنی شنیدن صدای پای جهل. ورود تله كابینی تایتل‌داران بی‌محتوا به دانشگاه زمینه‌ساز بیماری فراموشی سازمانی كه آن را «آلزایمر سازمانی» نام‌گذاری می‌كنم، چرا كه با تضعیف ذخیره «دانش» و «مهارت» انباشت‌شده از یك طرف و تضعیف «ذخیره فرهنگی» (تكامل‌یافته در طول زمان) از سوی دیگر حافظه سازمانی دانشگاه را به تدریج تضعیف خواهد كرد، لذا دانشگاه قادر به گسترش و تداوم گذشته خود نخواهد شد و دچار نوعی انقطاع علمی و فرهنگی می‌شود و به دلیل ضعف ایجاد شده ناتوان در تشخیص آینده و خلق فرصت‌های پویای آتی. این یعنی انتخابی غیر طبیعی و جهش ژنتیكی دستكاری‌شده هویت‌سوز كه به مثابه تیر خلاص به امید و آینده كشور و دانشگاه خواهد بود. در این صورت دانشگاه به جای پرورش كادر حل‌كننده مساله (problem solver) می‌شود مركز تربیت افراد مساله‌ساز (problem maker). علاوه برآن، ورود اساتید و محققان كم‌دانش و غیرماهر كه بیشتر در معرض سوءرفتار تحصیلی و غیراخلاقی‌اند «یكپارچگی تحصیلی (educational integrity)» را كه برای حفظ اعتماد در جوامع آموزشی و پژوهشی ضروری است از بین می‌برد. چنین اقدامی می‌شود موتور تولید «شهرت منفی» برای دانشگاه كه هم از طریق كاهش كیفیت آموزش و پژوهش از یك سو و ایجاد «تبعیض و بی‌عدالتی» از سوی دیگر اندك «سرمایه اجتماعی»، اعتبار ملی و بین‌المللی دانشگاه را از حیز انتفاع خواهد انداخت و مآلا به كنج انزوای جهانی سوق می‌یابد و اینجاست كه نقش شتاب‌دهنده فرار مغزها (brain drain accelerator) و نخبگان را ایفا خواهد كرد. 


6-  در طول تاریخ، به دلیل فقدان نهاد‌های مدنی، یكی از كاركرد‌های نهاد دانشگاه در ایران (به‌‌رغم میل باطنی برخی) ایفای نقش دانشگاه به عنوان نیروی موثر و بسیار كلیدی در «آگاهی‌بخشی» و ترویج «مردم‌سالاری» از یك سو و ارتقای درك فرهنگ تساهل و مدارا و همچنین تحرك اجتماعی از سوی دیگر بوده است. به عنوان مثال به واسطه دانشگاه شهروندان بسیاری درمورد حقوق و مسوولیت‌های خود آموزش دیده و همچنین به ایجاد فرهنگ تفكر انتقادی و مشاركت مدنی كمك‌های بسیار كرده‌اند. با حضور نیروهای كم‌دانش كه از مسیرهای غیر حرفه‌ای وارد دانشگاه می‌شوند این كاركرد ویژه دانشگاه را در ایران به محاق خواهند برد و البته «همان برخی» سال‌هاست برای این مهم در كمین بوده و در جست‌وجوی فرصت انتقام. در پایان باید توجه داشت كه پدیده نا مبارك ورود «تایتل‌داران بی‌محتوا» به عنوان «استاد» و «محقق» و بركناری یا جلو‌گیری از ورود افراد با «دانش و مجرب» تاثیرات مخربی بر كارویژه‌های دانشگاه و بنیان‌های توسعه خواهد داشت كه خطایی است نابخشودنی و باید تمام قد در مقابل آن ایستاد. نقش اول این ایستادگی خود نهاد دانشگاه اعم از دانشجو، استاد و محققین هستند، هرچند، جامعه مدنی و رسانه هم باید قوام‌بخش این ایستادگی شوند. هزینه دست‌اندازی به قابلیت‌های سازمانی دانشگاه باید افزایش یابد. نه تنها افراد بی‌دانش و فاقد مهارت نباید وارد دانشگاه شوند بلكه باید با آگاهی‌بخشی گسترده موتور محركه تایتل‌داران بی‌محتوا را در كشور از كار انداخت ضمن آنكه نباید اجازه بركناری سرمایه‌های علم و دانش را از دانشگاه داد.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.