دنیای قلم -می گویند راحت است. سرجمع شاید به یک روز هم نکشد. صبح توافق کرده و درخواست طلاق را تنظیم میکنی و بعدازظهر حکم طلاق را دستت میدهند. طلاقی که اگر صیغهاش جاری شود دیگر سخت میشود به زندگی بازگشت.
با طلاق غیرتوافقی فرق میکند. فرقش در این است که همان قدر که راحت انجام میشود قانون برای رجوعش سخت میگیرد و به همسرت اجازه برگشت به زندگی مشترک را نمیدهد. تکلیف همه چیز در طلاق توافقی مشخص است. از دارایی گرفته تا مهریه، قبل از اینکه دادخواست بدهی درباره همه چیز تصمیمت را گرفته ای.
در این طلاق دیگر مشاور نمی تواند کاری کند، در واقع این جلسات بیشتر صوری است و کمترین اثر را در زوجین دارد و آنها کاری که بر روی آن توافق کرده اند را انجام می دهند. بنا به اعلام بهزیستی و طبق سامانه تصمیم ۹۰ درصد طلاقها در استان همدان به صورت توافقی انجام می شود.
دلایل عمده طلاق به ترتیب اعتیاد، خیانت، بیکاری و مشکلات اقتصادی و عدم تفاهم اخلاقی گزارش شده و میانگین سنی زوج های متقاضی طلاق بین ۲۰ تا ۵۰ سال بوده است. ۱۵ درصد پرونده های طلاق به سازش پایدار و بازگشت به زندگی ختم شده، ۱۰ درصد شانس بازگشت به زندگی دارند و ۷۵ درصد به عدم سازش روجین منجر شده است.
نطفه طلاق همزمان با پیوند ازدواج بسته میشود
یک روانشناس خانواده گفت: طلاق یک پدیده فرهنگی است و نوع نگرش در طلاق می تواند در افزایش یا کاهش آن مؤثر باشد به طوریکه تحقیقات نشان می دهد دلایلی که افراد برای جدا شدن از هم موجه می شمارند از زمینه اجتماعی آنها برمی خیزد، چنانکه دلایلی که زوجین برای طلاق خود دارند به هیچ وجه در گذشته قابل قبول نبوده است.
مهسا رویانفر در گفتوگو با ایسنا، مطرح کرد: طلاق در کشور ما به عنوان یک پدیده نامبارک شناخته شده است و به افراد مطلقه به ویژه زنان نگاه مثبتی وجود ندارد و حالت طرد شده وجود دارد و ممکن است آن زن یا مرد مطلقه مشکلات روانی، خُلق پایین یا به بیراهه کشیده شدن از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی برایش رقم بخورد. حال اگر آن زن یا مرد آنقدر قوی و خودساخته باشد که کم پیش می آید، می تواند خود را به عنوان فرد موفق در جامعه نشان دهد.
وی اضافه کرد: به طور کلی دیدگاه جامعه ما به طلاق نامبارک است اما همانطور که پیوند ازدواج به وجود می آید، همان لحظه نطفه طلاق هم بسته می شود و باید بدانیم طلاق آخرین راه نیست بلکه می تواند راه سازنده ای برای آینده ما انسان ها باشد.
وی در ادامه بیان کرد: در آمار مقایسه ای بین ازدواج و طلاق بین سال های ۸۳ تا ۹۲ می بینیم در سال ۸۳ نسبت ازدواج به طلاق ۹.۸ بوده است یعنی به ازای هر ۱۰ ازدواج یک مورد طلاق داشتیم اما با گذشت کمتر از ۱۰ سال در ۹ ماهه سال ۹۲، نسبت ازدواج به طلاق ۵.۴ بوده، یعنی در مقابل پنج ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده که شاهد دو برابر شدن نسبت ازدواج به طلاق بودیم که زنگ خطر آن زمان به صدا درآمد.
این روانشناس انواع و اقسام طلاق در فقه و حقوق اسلامی را شامل طلاق بائن، طلاق خُلع و مُبارات، طلاق توافقی و طلاق رجعی عنوان کرد و گفت: از دیدگاه روانشناسان نیز طلاق عاطفی که خیلی بارز و شایع است، طلاق قانونی، اقتصادی، والدینی، اجتماعی و روانی را داریم.
طلاق توافقی؛ از سادهترین و سریعترین راههای طلاق
وی در ادامه درباره طلاق توافقی مطرح کرد: همانطور که از اسمش پیداست یعنی طلاقی که به توافق دو نفر برسد، چنانچه زوجین هر دو در مورد طلاق توافق داشته باشند و در مورد نحوه جدایی، پرداخت حقوق زن، نفقه و حقوق فرزندان به تفاهم برسند این طلاق توافقی است و برای سرعت بخشیدن به کار کسانی که مشاجره ها، بحث ها، اختلاف نظرها و تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، فردی و شخصیتی خیلی به آنها فشار می آورد، یکی از ساده ترین و سریع ترین راه ها انتخاب طلاق توافقی است.
رویانفر در ادامه گفت: طلاق توافقی، طلاق بدی به حساب نمی آید و چند مزیت دارد به طوریکه سریع ترین راه است به ویژه برای خانواده هایی که برای زن و شوهری که فرزندانی هم دارند و فرزندان شاهد بحث، مشاجره و طلاق عاطفی بین آنها هستند و این آسیب خیلی زیاد و جدی برای فرزند بوده و پس بهتر است این رابطه یک جایی تمام شود.
وی اضافه کرد: البته اگر تمام مشاوره های قبل از ازدواج را دریافت کرده اند و واقعاً نمی توانند به نظر واحدی برسند و همدیگر را درک کنند و به طور کلی اختلاف نظراتشان از لحاظ طبقاتی، رفتاری، خانوادگی، روانی و شخصیتی متفاوت است، برای اینکه جلوی آسیب را بگیرند طلاق توافقی یکی از راه های سریع و ساده است تا اینکه طلاق مراحل دادگاهی را طی کند و کشمکش، جنگ، بحث و لج و لجبازی به وجود بیاید.همین اتفاقاتی که در خیلی از دادگاه های کشور اتفاق می افتد و ممکن است آخر خوبی هم نداشته باشد.
این روانشناس یادآور شد: پس طلاق توافقی در صورتی که زوجین به آن آگاهی و روشنفکری رسیده باشند که از طلاق توافقی برای پایان دادن به رابطه شان استفاده کرده و خیلی دوستانه و بدون هیچ کینه ورزی و دشمنی از هم جدا شوند و سر مسائل نفقه، حقوق زن و فرزندانشان و حضانت فرزندان کاملاً به تفاهم می رسند و طلاق به اسم طلاق توافقی شکل می گیرد.
طلاق پنهان؛ بارزترین نوع طلاق
وی در ادامه گفت: اگر بخواهیم از دیدگاه روانشناسانه صحبت کنیم، روانشناسان دیدگاه های مختلف و متفاوتی نسبت به طلاق دارند که بارزترینش طلاق عاطفی یا طلاق پنهان است؛ طلاق عاطفی زمانی رخ می دهد که کاهش علاقه بین زوجین به وجود آمده و مطابق دیدگاه جهانی طلاق عاطفی دوره ای از زمان است که هر دو زوج به صورت فزاینده ای از دیگری اطلاع روشنی ندارند و همدیگر را در منفی ترین حالت ممکن می بینند.
رویانفر ادامه داد: مواردی چون رعایت حال فرزندان، حفظ آبرو، ترس از عواقب وحشتناک جدایی، عدم برخورد از حمایت های عاطفی و مالی خانواده، مشکلات تأمین مخارج زندگی و آینده مبهم باعث می شود زوجینی که دچار مشکل شده اند، طلاق عاطفی در زندگیشان به وجود بیاید و تحمل کنند. در واقع زوجین به خاطر این ترس ها مجبور هستند در رابطه ای که تفاهم ندارند و مشکل دارند، بمانند اما دچار طلاق عاطفی هستند.
وی بیان کرد: در بررسی علل طلاق فهرست بی پایانی وجود دارد، تقریباً تمام مسائلی که مورد اختلاف و تضادهای موجود در اجتماع هستند می توانند موجب طلاق شوند. طلاق یک پدیده چند عاملی است به طوریکه طلاق پدیده ای است که علل مختلفی دارد و مثل زنجیره بهم پیوسته هستند تا اینکه این زنجیره ها آرام آرام باعث به وجود آمدن طلاق می شوند. هنوز هم در بسیاری از جوامع پیوندهای زناشویی به خاطر دخالت های دیگران و گاهی اجبار دیگران برقرار می شود که هر چند اصل بر انتخاب و تصمیم طرفین است اما محیط، اطرافیان و خانواده ها مستقیم و غیرمستقیم در این امر نقش دارند که این پیوند زناشویی به روش های متنوعی ایجاد می شود بنابراین طلاق پیامدهایی هم برای فرد و جامعه دارد.
این روانشناس عوامل فشارزای درونی برای طلاق را اینگونه بیان کرد: عوامل فشارزای درونی یعنی اینکه یکی از همسران در معرض فشار دورنی شدید قرار گرفته و تصمیم به طلاق می گیرد که این فشار ممکن است از طریق برآورده نشدن اهداف و نیازها وارد شده باشد.
وی با اشاره به اینکه انسان ها دارای پنج نیاز شامل بقا، تفریح، قدرت، عشق و تعلق و نیاز به آزادی هستند، افزود: برطرف نشدن هر یک از این نیازها باعث ضعف در رابطه و مدیریت رابطه در زندگی دو نفره می شود و می تواند یکی از دلایل برای طلاق باشد.
این روانشناس خانواده فشارهای بیرونی را مربوط به فشارهایی دانست که بیرون از سیستم فردی قرار دارد و شامل فشارهای اجتماعی، شغلی، خانواده و ... است.
عوامل به وجود آمدن طلاق
به گفته وی، ازدواج در سنین پایین، تقابل سنت و مدرنیته، عدم تفاهم شناختی و عقیدتی، ازدواج اجباری، عدم بلوغ اجتماعی، مقایسه زندگی با یکدیگر، عوامل اقتصادی، عوامل ارتباطی، اعتیاد، بی مسئولیتی، مشکلات جنسی، آزادی روابط جنسی، عدم فرزندآوری و نازایی، دخالت دیگران، عدم آشنایی با نیازهای اساسی زنان و مردان، خیانت و بی وفایی و متعهد نبودن نسبت به همسر، دخالت والدین، ازدواج احساسی و عاشقانه، اختلالات عاطفی و روانی، نقص شخصیت و خیلی مسائل دیگر باعث به وجود آمدن طلاق می شود.
مهمترین ملاکها در بهبود کیفیت زندگی زناشویی
وی در بخش دیگری مطرح کرد: یکی از مهمترین ملاک ها و عوامل شناخته شده روانشناختی که در بهبود کیفیت زندگی زناشویی و افزایش رضایت آنها تأثیرگذار است مهارت های ارتباطی است به طوریکه ارتباط، نقش مرکزی در ازدواج ایفا می کند و از لحاظ ویژگی های زناشویی مشخص شده که ارتباط مؤثر و کارآمد میان زن و شوهر مهمترین جنبه خانواده هایی است که دارای عملکرد مثبت هستند.
وی دیگر ملاک را تقابل مثبت عنوان کرد و یادآور شد: یک منبع بسیار با اهمیت و رضایتمندی در ازدواج عبارت است از پاداش هایی که دو طرف به یکدیگر می دهند و زن و شوهرهای شادکام در عوض پاداش هایی که از یکدیگر دریافت می کنند، به همدیگر پاداش می دهند اما در عوض رفتارهای تنبیه کننده و طردکننده را باید نادیده بگیرند. آنها در مورد رفتارهای خوب یکدیگر تقابل دارند و رفتارهای ناخوشایند یکدیگر را نادیده می گیرند و آنها را در مقابل یکدیگر تلافی نمی کنند.
وی ملاک بعدی را مهارت حل مسئله دانست و اظهار کرد: در زندگی مشترک و رابطه دو عضوی حتماً تعارض و اختلاف وجود دارد اما چگونگی حل آن و داشتن مهارت گفتگو و حل مسئله بسیار مهم است. غیرممکن است در یک زندگی بحث، اختلاف نظر، چالش و تعارض وجود نداشته باشد حتی کسانی که از زندگیشان رضایتمندی خیلی بالایی دارند آنها هم دچار تعارض هستند اما چیزی که به آنها کمک می کند مهارت حل مسئله و گفتگو است.
تعارض محصول الزامی زندگی مشترک
رویانفر، تعارض را محصول الزامی زندگی مشترک دانست و مطرح کرد: بین دو نفر همیشه اختلاف نظر وجود دارد اما اینکه آن دو نفر بدانند چگونه اختلاف نظرشان را حل کنند و در حل مسئله مهارت داشته باشند، مسئله را بشناسند، چطور با هم صحبت کنند و راه حل هایی ارائه داده و بهترین راه حل را با تفاهم یکدیگر به عمل برسانند، خیلی مهم است.
وی مورد دیگر را عوامل شناختی مطرح کرد و گفت: شواهد فزاینده ای وجود دارد که شیوه های درک، تفسیر و ارزیابی زوج از یکدیگر و رویدادهایی که در روابطشان اتفاق می افتد، تأثیر مهمی در کیفیت رابطه آنها دارد، در واقع عوامل شناختی که چقدر از طرف درک و شناخت و فهم داری می تواند کمک کند.
وی در ادامه بیان کرد: هیجان و مهارت های هیجانی، صمیمت و خودافشاسازی، عملکرد جنسی، ویژگی های شخصیتی، سبک های دلبستگی، فردیت و خودتمایزیافتگی، بهداشت روانی و جسمی، سن، تحصیلات، درآمد و شغل، ایفای نقش، عوامل فرهنگی و فرزندان، همه اینها می تواند در کیفیت روابط زناشویی تأثیرگذار باشد و اگر زوجین نتوانند به گونه ای که باید برخورد کنند و آگاهی و دانش نداشته باشند، صددرصد می تواند علت هایی برای طلاق شود.
وی در توضیح عملکرد جنسی گفت: پژوهش ها نشان می دهد سطوح بالای رضایت جنسی با کیفیت و پایداری بیشتر روابط جنسی همبسته است، مطالعات نشان می دهد رضایت جنسی روی کیفیت رابطه تأثیر می گذارد و یک عامل و مؤلفه است برای کیفیت رابطه و نداشتن رابطه جنسی تأثیر بر روی اختلاف نظر زوجین دارد و اختلاف نظر زوجین در مورد روابط جنسی می تواند باعث بروز مشکل شود که باید با روانشناس مسئله را بررسی و حل کنند.
این روانشناس در پایان به جوانان توصیه کرد برای اقدام به ازدواج باید بررسی کنند که به بلوغ کامل عقلی، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی وجنسی رسیده باشند و حتماً مشاوره قبل از ازدواج و شناخت کامل از هم داشته باشند تا آمار طلاق به کمترین درصد خود برسد.
خیانت و عدم رضایت جنسی؛ از دلایل اصلی طلاق
یک جامعه شناس نیز در مورد افزایش نقش خیانت به عنوان علت طلاق به خبرنگار ایسنا گفت: موضوع خیانت یکی از دلایل اصلی و قدیمی طلاق است که قبلاً در پژوهش های کیفی به دست می آمده و مانند عامل عدم رضایت جنسی که در پژوهش های کمی کمتر به آن اشاره می شده است، وجود داشته اما چون قبلاً طرح آن در جامعه تابو بود کمتر به آن به طور مستقیم اشاره می شده است.
حمید خاورزمینی ادامه داد: زوج ها در بیان این موارد به عنوان علل واقعی طلاق در سال های اخیر رفته رفته شفافیت بیشتری از خود نشان می دهند و قبح اجتماعی آن کاهش یافته اما این به معنای جدید بودن این علل نیست و همانگونه که اشاره شد در پژوهش های کیفی و مصاحبه های عمیق این دو علت از دلایل اصلی طلاق از قدیم بوده اند که افراد با مراجعه به تجربیات زیسته خود می توانند آن را ملاحظه کنند.
وی خاطرنشان کرد: افزایش آمار طلاق برای جامعه خوب نیست اما وقتی که ارزش های لیبرالیستی در جامعه گسترش پیدا می کند افراد با توجه به تعریفی که جامعه لیبرال برای آنها از زندگی تعریف کرده به سمت و سوی طلاق رفتن را کم هزینه تر، راحت تر و پذیرفته تر می دانند چراکه طبق این ارزش ها مهم رضایت فرد است نه جامعه!
یکی از فواید طلاق توافقی، کاهش طلاق عاطفی است
خاورزمینی نظرش را درباره خوب یا بد بودن افزایش طلاق توافقی این گونه اعلام کرد: با وجود اینکه رواج این نوع طلاق میزان و سرعت اجرای طلاق را افزایش می دهد و طلاق هم برای جامعه پیامدهای ناگواری دارد و نشان دهنده بیماری های دیگری در جامعه نیز است، فوایدی هم دارد که از جمله آن می توان به کاهش طلاق عاطفی اشاره کرد.
وی افزود: این امر همچنین باعث کاهش خشونت و درگیری ذهنی، کلامی و کُنشی می شود هر چند آسیب های طلاق برای فرزندان خانواده به جای خود باقیست اما می تواند به عنوان یک رفتار عاقلانه تر نسبت به بقیه آسیب های خانواده باعث کاهش آسیب های نامطلوب روی فرزندان شود، حتی طلاق توافقی از درگیر کردن کلانتری ها و دادگاه ها با مشکلات خانوادگی می کاهد و همه اینها در قیاس با طلاق های کشمکشی بیشتر به نفع جامعه است.
این جامعه شناس مطرح کرد: تحقیقات نشان داده تنها با اطاله دادرسی مشکلات خانواده ها به طور واقعی حل نمی شود بلکه ممکن است مشکلات جدیدتری برای خانواده ها به وجود آورد به شکلی که افراد در برزخ تعهد_بی تعهدی قرار می گیرند که خود می تواند عامل یکسری از بزهکاری های اجتماعی و پریشانی های روانی شود.
وی در ادامه درباره اینکه الگوهای رفتاری جامعه ثباتی در زندگیشان وجود ندارد، چگونه مردم عادی با این وضع اقتصادی اسف بار از مقوله طلاق رهایی پیدا کنند؟ بیان کرد: نخست اینکه ما در جامعه فاقد الگوهای اجتماعی نسبتاً جامع هستیم چراکه تفاوت در سبک زیست افراد جامعه بسیار زیاد و حتی بعضاً متضاد هستند. در الگوهای مختلف عوامل اقتصادی را تنها یکی از دلایل آن می توان برشمرد و نه حتی به عنوان اصلی ترین عامل البته ریشه های اقتصادی طلاق امر اثبات شده ای است اما تأکید بیش از حد بر آن به نظر درست نمی رسد، سبک زندگی و تصورات زندگی آزادانه بعد از طلاق این علت را تاحدودی پوشش می دهد.
جلسات مشاوره طلاق کمترین اثر را در متقاضیان طلاق دارد
خاورزمینی درباره اینکه گفته می شود جلسات مشاوره طلاق به صورت صوری و بی کیفیت برگزار می شود، پاسخ داد: در مورد صوری بودن مشاوره بسیاری از موارد اگر درست هم انجام شود باز روی زوجین متقاضی طلاق کمترین اثر را می تواند داشته باشد، این جلسات مشاوره در واقع تلاش جامعه برای کاهش آمار طلاق است در حالیکه برای وقوع طلاق دلایل زیادی در اجتماع وجود دارد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر همانطور که گفته شد طلاق یک مشکل اجتماعی است و با تغییر نگرش در فرد و در بُعد فردی، نمی توان آن را تغییر داد. برای کاهش آمار طلاق آموزش های پیش از ازدواج می تواند تا حدودی مؤثرتر باشد که از دوران کودکستان باید آغاز شود نه در یک جلسه چند ساعته بعد از نامزدی و دقیقاً قبل از بستن خطبه عقد!
خاورزمینی در ادامه بیان کرد: برای کاهش طلاق نخستین گام و مهمترین آن انتخاب صحیح همسر در هنگام ازدواج است، بسیاری از ازدواج ها در ابتدا قابل پیش بینی است که به طلاق خواهد انجامید، گسترده شدن دایره همسرگزینی و عمومی شدن تعدادی از ارزش های لیبرالیستی این توهم را برای افراد ایجاد می کند که قومیت و وابستگی به خُرده فرهنگ ها اهمیت خود را از دست داده اند و افراد می توانند با تکیه بر ارزش های لیبرالیستی زوج مورد نظر خود را پیدا کنند.
وی افزود: در این مورد باید گفت که با توجه به مد شدن و فانتزی شدن نمایش اعتقاد به این ارزش ها که خود نوعی ریاکاری به حساب می آید و نهادینه نبودن این ارزش ها با توجه به ساختار اجتماعی جامعه ایران این نوع انتخاب ها اشتباه بزرگی به حساب می آید و حتی اگر در تشخیص این امر دقت به خرج داده باشند، از این امر نباید غافل بود که طلاق در اندیشه لیبرالیستی بسیار ممکن الوقوع و مجاز است.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: عوامل افزایش طلاق در جامعه تنوع سبک های زندگی و بالا رفتن سطح انتظارات چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی در افراد است، این انتظارات از غذای روزانه تا امکانات زندگی و بزرگترین نکته ای که در تحقیقات کمی گرا کمتر به آن توجه می شود، روابط زناشویی بین زوج هاست که با توجه به پراسترس بودن و فشارهای اجتماعی مختلف از جمله فشارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که موجب تأثیرات منفی روابط زناشویی و حتی ناتوانی های جنسی می شود، شرایط حادی را برای زوج ها در هر سن ایجاد می کند که می تواند تأثیر زیادی روی افزایش ناسازگاری و در نهایت طلاق شود.