پایان آرمان
مهدی محمودیان فعال اجتماعی درباره قصاص آرمان نوشته است. اینجا را بخوانید
دنیای قلم -پس از هشت سال بالاخره آرمان و غزاله به هم رسیدند. حالا دیگر همه کسانی که میدانستند آن شب، ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، چه اتفاقی افتاده از پیش ما رفتهاند. نه غزاله عزیز مانده است و نه آرمان. دو نوجوان عاشق که جانشان در پای این عشق نوجوانی ستانده شد. دیگر نیستند و ما هرگز نمیفهمیم در آن شب سیاه چه اتفاقی افتاده و آنچه باقی مانده، دو خانواده عزادار و دو قاب عکس یادگاری است. این حادثه نه اولین مورد بوده و نه آخرین آن.
از یک طرف، پدر و مادر آرمان به خاطر یک اشتباه مرگبار فرزندشان هشت سال بود که هر روز میمردند و زنده میشدند. هشت سال جگرگوشهشان را پشت میلههای زندان میدیدند و برای رضایتگرفتن از خانواده محترم شکور، هر شرایطی را تحمل میکردند؛ اما امروز با همه سختیهایی که بر آنها گذشته سیاهپوش فرزندشان هستند. از طرف دیگر خانوادهای که نه فقط هشت سال است پای سوگ جگرگوشهشان نشستهاند؛ بلکه جمعیتی، طلبکارانه از آنها انتظار گذشت از کسی را دارند که هشت سال است آنها را سیاهپوش عزیز دردانهشان کرده و حتی برایشان جنازه و قبری هم باقی نگذاشته تا بر سر مزارش اشکی بریزند. امروز غزاله و آرمان آرامتر از همیشه خوابیدهاند؛ اما دو خانواده عزادار، غمگین و پر از داغ از آنها باقی مانده است. یکی از امروز بر مزار آرمانش نشسته و بر پیکر به دار آویختهشده پسرش پس از هشت سال زندان میاندیشد و بر فراق آرمان و عشقش غزاله میگرید. دیگری در خانه نشسته و پس از هشت سال عزاداری نهفقط از امروز باید زخم زبان اطرافیان را به خاطر احقاق حقوق قانونی و شرعی خود بشنود، بلکه در کنار عکس غزاله عزیزش تصویر به دار آویختهشده پسری را که دخترشان عاشقانه دوستش میداشت، به تماشا بنشینند.
نمیدانم آیا امکان انجام مصاحبه با خانوادههایی که از حق قصاص عزیزانشان گذشتهاند یا آن را اجرا کردهاند، وجود دارد یا خیر؟ اما آنچه میدانم، این است که انسانها، نوعا نمیتوانند بهراحتی شاهد جانکندن یک انسان دیگر در بالای چوبه دار باشند، کمااینکه اکثریت افرادی که به هر دلیلی مرتکب قتل غیرعمد شده یا در حادثه باعث مرگ یک انسان بودند؛ البته من با تعدادی از آنها گفتوگو کردهام که اساسا هیچوقت نتوانستهاند به زندگی عادی بازگردند و آن موضوع همیشه همراهشان بوده است. در این پرونده نیز مانند دهها پرونده مشابه نه مرهمی برای سختی هشت سال زندان و نهایتا اعدام آرمان و سختیهای خانوادهاش وجود دارد و نه خانواده غزاله، مستحق تحمل اینهمه فشار اجتماعی در گذشته و احتمالا در آینده به خاطر پیگیری حق قانونی خود خواهد بود.