تحولات خاورمیانه در یک قرن گذشته

تحولات خاورمیانه در یک قرن گذشته

یادداشت فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس بین‌الملل را درباره وقایع خاورمیانه در یک قرن گذشته بخوانید.

دنیای قلم-قرن گذشته برای ما ایرانیان دو مفهوم دارد؛ یکی قرن بیستم میلادی که 20 سال پیش پشت سر گذاشته‌ایم و دیگری قرن چهاردهم هجری شمسی که اکنون در آستانه پایان آن هستیم. می‌توان از قرن میلادی آغاز کرد که تأثیرات مهمی بر جای گذاشت و با قرن هجری شمسی به پایان برد که پر‌نشیب‌و‌فراز است.
وقتی در آغاز قرن بیستم از خاورمیانه صحبت می‌کنیم، محدوده‌ای را در نظر داریم که شامل دو امپراتوری ورشکسته، فقیر و آزرده از خستگی قرن نوزدهم‌ هستند؛ ایران که در چند جنگ، قفقاز، آسیای مرکزی، افغانستان و شرق بلوچستان را به روسیه و انگلیس باخته و عثمانی که هنوز باور ندارد در آستانه فروپاشی است و به دلیل آنکه یک پایش در بلغارستان، یونان و بالکان قرار دارد، از سوی رقیبانش مرد بیمار اروپا نامیده می‌شود. در ایران چهار سال از قتل ناصرالدین‌ شاه می‌گذرد و مظفرالدین شاه می‌خواهد برای تجددخواهی پایش را جای پای پدرش بگذارد و فکر می‌کند سفر به اروپا بتواند برایش الهام‌بخش باشد. سفر به اروپا هزینه دارد و باید با وام از بانک استقراضی روسیه یا وام از بانک شاهی انگلیس تأمین شود که وثیقه‌های گزاف می‌طلبد. 
در سال 1901 مظفرالدین‌ شاه با دریافت 40 هزار لیره، امتیاز کشف و استخراج نفت را برای مدت 60 سال و با بهره‌مندی از 16 درصد سود احتمالی آن به ویلیام دارسی واگذار کرد. در 1902 ایران و عثمانی به وبای بزرگ ناشی از آب آلوده و بیماری مسافران بازگشتی از حج دچار می‌شوند و ضربه اقتصادی بزرگی می‌خورند. این ضعف در ایران موجب تقویت موضع مردم در مقابل استبداد سلطنتی و مطالبات آزادی‌خواهانه می‌شود. در سال 1906 مبارزات مردم شهری در جنبش مشروطه‌خواهی، خصوصا در شهرهای تهران، تبریز، رشت و اصفهان به نتیجه می‌رسد و مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را امضا و چند ماه بعد مجلس شورای ملی را افتتاح می‌کند و 10 روز بعد می‌میرد. با مرگ مظفرالدین شاه، آن جنبش نیز رو به افول می‌رود و آن نهضت پیش از آنکه به یک‌سالگی برسد، با استبداد محمدعلی شاه شکست می‌خورد. بار دیگر شورش و مقاومت مردم منجر به بازگشت مشروطه می‌شود. مجلس دوم در سال 1911 به کارش پایان می‌دهد و به دلیل هرج‌ومرجی که کشور را فرا‌گرفته بود، انتخابات و بازگشت به سراب دموکراسی تا 10 سال معوق می‌ماند. در ایران در سال 1908 نفت کشف می‌شود؛ اما هزینه‌ها سود و سهمی برای ایران باقی نمی‌گذارد. در سال 1913 پالایشگاه بزرگ آبادان افتتاح می‌شود که اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و منطقه را در آستانه جنگ جهانی اول دگرگون می‌کند.
در عثمانی که یک دوره کوتاه پارلمانی انتصابی دو‌مجلسی را آزموده بود، دو سال پس از ایران در سال 1908 به همت جنبش افسران جوان در زمان سلطان عبدالحمید، مشروطه مبتنی بر قانون اساسی برقرار می‌شود. هرچند هیچ‌کدام از این دو کشور از لحاظ توسعه فرهنگی، اجتماعی، سواد و شهرنشینی در شرایطی نبودند که بتوانند به دموکراسی فراگیر بیندیشند، اما به جای استبداد، حکومت قانون برقرار شده بود. بااین‌حال، آغاز جنگ جهانی اول روند دیگری بر خاورمیانه تحمیل کرد؛ عثمانی به متحدین یعنی آلمان و امپراتوری اتریش پیوست و ایران کوشید بی‌طرف بماند؛ اما روسیه که از جبهه جنوبی و عثمانی بیمناک بود، به استان‌های شمالی ایران تجاوز کرد و انگلیس که اکنون نیاز به حفاظت استراتژیک از منابع نفت ایران و پالایشگاه آبادان داشت، به نیروها و نفوذ خود در جنوب ایران افزود. گروهی از رجال آزرده از روسیه و انگلیس، همکاری با کشورهای محور را تجویز کردند و دولتی موقت در کرمانشاه تشکیل دادند. اقوام بومی مقیم آناتولی مانند ارمنی‌ها، آسوری‌ها و کردها که ترک‌ها را مهاجران متجاوز می‌دانستند، با استفاده از فرصت درگیری عثمانی در جنگ، سر به شورش برداشتند و با خشونت و قتل‌عام مواجه شدند که ادامه آن به تجاوز عساکر عثمانی به خاک ایران هم کشید و حتی به برخورد میان قوای روس و عثمانی نیز منجر شد.
اکنون ایران و عثمانی عرصه رقابت‌های دو جناح اروپایی درگیر جنگ بودند و آلمان جاسوس هوشمندی به نام واسموس را در پوشش کنسول به بوشهر اعزام کرده بود که با آشنایی به لهجه‌های محلی می‌کوشید با بهره‌مندی از احساسات ملی عشایر، در خطوط لوله نفت که به آبادان منتهی می‌شد، اختلال ایجاد کند. انگلیس با اعزام جاسوس معروف به لورنس عربستان می‌کوشید سرزمین‌های عربی امپراتوری عثمانی را از هم بپاشد که منجر به سلطه وهابیون و سلطنت خاندان آل‌سعود در عربستان و انتقال خاندان ‌هاشمی از عربستان به عراق و اردن و تشکیل دو دولت سلطنتی‌ هاشمی در این دو کشور شد.
هنوز جنگ جهانی اول به پایان نرسیده بود که دولت روسیه با بحران داخلی و شورش سربازان مواجه شد و دولت تزاری جای خود را به دولتی انتقالی داد. لنین توانست با استفاده از فرصت، حکومت را به دست بگیرد. اکنون ایران خود را از شر تجاوزهای تزاری آزاد می‌دید؛ اما دو سال بعد، با فعالیت‌های ایدئولوژیک صادراتی شوروی و دخالت نظامی آنها در شمال ایران و به‌خصوص در حکومت خودخوانده میرزا کوچک‌خان در گیلان مواجه شد. با شکست محور آلمان و اتریش هنگری، وضعیت در عثمانی بحرانی شد و آن کشور به اشغال متفقین اروپایی درآمد. دولت عثمانی مضمحل شد. اکنون تعیین سرنوشت آن امپراتوری از‌هم‌پاشیده به کنفرانس 1919 پاریس در ورسای و سِور واگذار شده بود.
هم‌زمان ایران نیز هیئتی متشکل از دیپلمات‌های با‌تجربه شامل مشاورالممالک مسعود انصاری و محمد‌علی فروغی را به کنفرانس ورسای اعزام کرده بود که با توجه به فروپاشی امپراتوری‌های روسیه و عثمانی که رسیدگی و تعیین وارثان آنها به کنفرانس ورسای واگذار شده بود، شاید بتواند نصیبی ببرد. ایران که سرزمین‌های از‌دست‌رفته در جنگ چالدران، یعنی بخش‌های کُرد‌نشین و دیار‌بکر و حتی مناطق از‌دست‌رفته طبق قرارداد ترکمانچای را ناعادلانه می‌دانست، تقاضای استرداد اراضی جدامانده خود را مطرح می‌کرد که سرانجام انگلستان موافقت نکرد و اعلام کرد در اینجا کشورهای درگیر و فاتح در جنگ غنائم را تقسیم می‌کنند و شما که بی‌طرف بودید، حقی ندارید. بااین‌حال، ایران را به‌عنوان یکی از معدود کشورهای مستقل آن زمان در شمار مؤسسان جامعه ملل قرار دادند. طبق تقسیم‌بندی سایکس-پیکو، یعنی نمایندگان انگلیس و فرانسه، از بخش ترک‌نشین عثمانی، کشور ترکیه تشکیل شد که شامل بخش بزرگ کردنشین و دیار‌بکر و بخش‌های عرب‌نشین اسکندرون و انتاکیه بود. در بخش مدیترانه‌ای، کشورهای سوریه و لبنان تحت قیمومیت فرانسه و فلسطین، عراق و اردن تحت قیمومیت انگلیس تشکیل شدند. 
در اردن ملک طلال‌ هاشمی از خاندان شریف مکه و در عراق ملک‌فیصل اول از همان خاندان به سلطنت رسیدند. حجاز، نجد و ساحل شرقی خلیج فارس با نام عربستان به خاندان آل‌سعود واگذار شد. جنوب یمن و عدن تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت و دولت یمن در صنعا به امام حوثی واگذار شد. مسقط و عثمان تحت‌الحمایه انگلیس و شیخ‌نشین‌های سواحل دزدان که اکنون رام شده و سواحل متصالحه نامیده می‌شدند، شامل امارات متحده کنونی و همچنین قطر، بحرین و کویت، با حفظ شیوخی که قراردادهای تحت‌الحمایگی امضا کرده بودند، به شکل مستعمرات عربی بریتانیا در‌آمدند. بریتانیا با شیخ خزعل نیز قرارداد مشابهی امضا کرده بود که با انتزاع آبادان و مناطق نفت‌خیز از ایران بتواند عنان منطقه را در اختیار خود داشته باشد. این قرارداد با اعزام نیروهای ایرانی در زمان نخست‌وزیری سردار‌سپه باطل و خزعل دستگیر و به تهران اعزام شد.
دولت‌های اصلاحگر آتاتورک و رضاشاه کوشیدند الگوهای اجتماعی اروپایی را در کشورهایشان پیاده کنند؛ اما به‌زودی جنگ دوم جهانی در اروپا زبانه کشید و خاورمیانه را در خود فرو‌برد. احساسات بیشتر دولت‌های خاورمیانه از ایران و ترکیه گرفته تا رشید‌عالی گیلانی در عراق و مفتی اعظم فلسطین و حتی نظامیان مصر، به دلیل رنجیدگی از انگلیس و از بیم کمونیسم، طرفدار آلمان بود.
اما با پیشرفت متفقین ورق برگشت. رشید‌عالی گیلانی از عراق و مفتی از فلسطین و رضاشاه از ایران رانده شدند. ایران با پیوستن به متفقین از حالت اشغال خارج شد. عراق تحت نیابت سلطنت امیر عبدالله و نخست‌وزیری نوری‌سعید، عربستان تحت سلطنت ابن‌سعود و ترکیه آتاتورک از متفقین حمایت کردند و بقیه هم که تحت‌الحمایه انگلیس بودند. هنوز متفقین در ایران بودند که موضوع نفت داغ شد. بحرین، عربستان، مکزیک و ونزوئلا با آمریکا قراردادهای 50-50 امضا کرده بودند. ایران هم خواهان ملی‌کردن نفت خود شد و شور و هیجان و جنبش بزرگی پدید آورد که حتی در ملی‌کردن کانال سوئز نیز مؤثر شد. اکنون با تبلیغات شوروی و تهییج ملی‌گرایی، موج تازه ضدغربی خاورمیانه را درنوردیده بود. جنگ کره در تابستان 1953 پایان یافت و دو دولت طرفدار غرب و طرفدار شوروی در شبه‌جزیره کره به متارکه جنگ رضایت دادند. دولت بی‌طرف مصدق که نفت را ملی کرده، ولی با اختلاف بر سر پرداخت غرامت نتوانسته بود بهره‌برداری از آن را به سرانجام برساند نیز در همان زمان سقوط کرد.

نقشه خاورمیانه
با محرز‌شدن قصد شوروی به براندازی حکومت ایران با کشف سازمان افسری حزب توده، ایران در کنار پاکستان و ترکیه که در جنگ کره هم شرکت کرده بود، به پیمان بغداد (سنتوی بعدی) پیوست. اکنون اسرائیل با اشغال بخشی از فلسطین، اعلام استقلال کرده بود و پایگاه سیاسی و فرهنگی غرب در منطقه تلقی می‌شد. بعد از کودتای ژنرال نجیب و جمال عبدالناصر، دولت ناسیونالیستی عربی با گرایش به شوروی در مصر مستقر شد که از حمایت بیشتر دولت‌های جمهوری عربی برخوردار بود. خاورمیانه تا زمان سقوط شوروی به عرصه رقابت نیابتی شرق و غرب بدل شد.
انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 موج تحول جدیدی در اصولگرایی‌های گاه متخاصم در خاورمیانه و حتی فراتر از آن پدید آورد. با دخالت شوروی در افغانستان و تشکیل مجاهدان القاعده از سوی عربستان و آمریکا برای مقابله با آن، این گروه مسلح جنگ‌دیده که به حال خود رها شده بود، به نهادی تروریستی و ماندگار تبدیل شد که فتنه ننگین داعش از دل آن برآمد. فروپاشی شوروی در دهه پایانی قرن بیستم در خاورمیانه نیز اثراتی بر جای گذاشت که تضعیف دولت‌های متکی به شوروی را به سمت سراب بهار عربی رهنمون کرد. در آغاز قرن بیست‌و‌یکم، فاجعه 11 سپتامبر 2001 به دست القاعده را می‌توان نقطه عطف دیگری دانست که چون ریشه آن به وهابیت عربستان باز‌می‌گشت، تلاطم بزرگی در خاورمیانه پدید آورد. در این میان، خصومت ممتد ایران و آمریکا به دلیل حمایت‌های آمریکا از اسرائیل و خصومت‌ورزی جمهوری اسلامی با رژیم اشغالگر قدس و مسائل هسته‌ای و تحریم بین‌المللی تا تفاهم برجام و سپس ریاست‌جمهوری عنصر بی‌فرهنگ و پرمدعایی مانند ترامپ، موجب تشدید مجادلات جمهوری اسلامی با آمریکا شد که تا سرحد جنگ نیز نزدیک شد. شاید بتوان آخرین اتفاق مهم و مؤثر در سیاست‌های جمهوری اسلامی و سایر کشورهای رقیب یا سازگار در خاورمیانه را در سال پایانی قرن چهاردهم هجری شمسی، سقوط ترامپ و رفع خطرات ناسنجیده و غیر قابل پیش‌بینی از جانب او نامید. پیچیدگی‌ها و ناسازگاری‌های خاورمیانه بدون آنکه امیدی به حل‌وفصل آن در قالب همکاری و مشارکتی شبیه اتحادیه اروپا وجود داشته باشد، به قرن پانزدهم هجری شمسی انتقال می‌یابد.

 

منبع: سالنامه شرق
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.