انقلاب در انقلاب

انقلاب در انقلاب

زمانی که هلهله‌ای در شهر است، این شور و هیجان، هنرمند را بی‌نصیب نمی‌گذارد و حساسیت‌های او را برمی‌انگیزد و هنر او درگیر می‌شود. ادامه یادداشت تارا بهبهانی را این جا بخوانید.


دنیای قلم_ وقتی در بافت جامعه تغییر و تحولی صورت می‌گیرد، وقتی نسل‌های مختلف یک جامعه به‌طور همزمان به تکاپو می‌افتند و تغییر را می‌طلبند، وقتی همه‌جا بحث از دگردیسی و تحول است، وقتی زیر پوست شهرها، خاکستری آماده شکفتن است؛ می‌تواند مقدمات یک انقلاب باشد. این حماسه یا زمانی را گذرانده و به تکامل رسیده و آماده ظهور است، یا نیازمند مسائل و حاشیه‌های دیگری است که تعریف خود را بیابد. در تمامی این کشمکش‌ها و دیالوگ‌ها، هنرمند میان جامعه زندگی می‌کند و تحت‌تاثیر خوشی‌ها و ناخوشی‌های دوران رنگ عوض می‌کند.

فضای کارهایش با وقوع رویدادی رنگ خاکستری می‌گیرد و یا در مناسبتی دیگر رنگین می‌شود و حال و احوال پرشوری را به تصویر می‌کشد. زمانی که هلهله‌ای در شهر است، این شور و هیجان، هنرمند را بی‌نصیب نمی‌گذارد و حساسیت‌های او را برمی‌انگیزد و هنر او درگیر می‌شود.


در یکی از تفسیرهای اصلی‌ای که از هنر ارایه شده است، آن را نظامی از نشانه‌ها می‌دانند که زبانی خاص می‌سازد؛ بنابراین وقتی هنر به‌عنوان زبان مطرح می‌شود، یک ابزار همبستگی اجتماعی نیز هست، با نظامی از نمادهای عاطفی سروکار داریم و همبستگی اجتماعی به‌واسطه این نمادها از همبستگی واژه‌ها تاثیرگذارتر است. در دوره‌های مختلف تاریخی، زمانی که انقلابی در حال وقوع بوده است، هنرمندان نمادهایی را خلق کردند و زبان انقلاب را به سبک و سیاق خودشان به نمایش گذاشتند و رهبری تصویری و ادبی یک انقلاب به‌طور پنهانی بر عهده هنرمندان بوده است.

 

 

بیشتر بخوانید: انقلاب روی دیوارها

 

در ادبیات ما، هنر فردوسی در قیام کاوه آهنگر مشهور است. وقتی قیام کاوه علیه ضحاک را در ذهن به تصویر می‌کشیم، انقلابی از واژه‌ها در ذهن است که هنرمندان سال‌هاست آن را به تصویر می‌کشند. حماسه‌ها آفریده شده است، حماسه‌هایی که خود تلنگری هستند برای انقلابی دیگر. هنرمندان بر دیوارها نقش می‌کشند، کالیگرافی و تصویرسازی و نقاشی دست‌به‌دست هم می‌دهند تا همگام با مردم شوند و حماسه آنها را ثبت کنند و خود دنباله راه را رهبری کنند، یک‌شبه دیوارهای شهر چهره عوض می‌کنند و این دعوت هنرمندان است به تغییر.

جنبش‌های مردمی پلاکاردهایی با خود حمل می‌کنند، تصاویری جذاب باید بر دوش آنها باشد و نقوش و نمادها در دستان مردم است و هنرمندان، زیبایی‌شناسی هنری را در درون آنها تزریق می‌کنند. به آنها جنبه طنز می‌دهند و یا یک تراژدی را به تصویر می‌کشند. حال، قیام کاوه بروز شد و هویت یافت. کاوه تبدیل به نماد می‌شود. نماد قیامی پیروز و یادمان آن دسته از مردمِ در جست‌وجوی تغییر و آزادی. 


زمانی گذشته، و بقایایی از تغییر بر دیوارهای شهر و کوچه‌ها و میدان‌ها باقی مانده است. قطعا جریان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، ایدئولوژی و تفکر موجود را تغییر داده است. آفرینش‌های هنری، رنگ‌وبوی دیگری می‌گیرند و زبان هنر واژگان جدیدی را تعریف می‌کند. جامعه‌ای دستخوش تغییر شده، نظامی متحول شده و سیاست حاکم دگردیسی پیدا کرده است و هنرمند به‌عنوان یک شهروند حساس، با تمام وجود با تغییرات دست‌وپنجه نرم می‌کند. سردی و یأس روزهای گذشته و حرارت و شور امروز. این همان هنری است که بر تقدیر اجتماع تاثیر گذاشته است.

 

tara

تاثیر والای هنر و مشارکت آگاهانه و فعالانه در مهیا ساختن زمینه انقلاب و پیروزی انقلاب و تحولات پس از آن. هنرمند با محتوای اجتماعی و فردی این نبرد همذات شده است و گوهر درونی خود را با بیان هنرمندانه تجسم می‌بخشد. جریانی نوین در شاخه‌های مختلف هنری در روزهای پس از تغییر آغاز می‌شود. جریانی که میل به تحول در رگ‌های او جاری است و می‌خواهد کارهای بزرگ بکند. ضحاک را بر زمین زده و سردمدار نهضت، کاوه‌وار انقلاب هنری را جست‌وجو می‌کند. 


براساس ایدئولوژی حاکم بر تغییر، هنرمند رویه جدیدی برای تغییر اتخاذ می‌کند. برای هنرش سمبول می‌سازد؛ المان‌ها و نشانه‌های جدید را تعریف می‌کند و به تصویر می‌کشد. فرم‌های جدید را می‌سازد و نگاه عکاسانه‌اش به دنبال مضامین جدید است و رویکرد نوینی را می‌طلبد. عکاسان، هنر دیوارنگاران را ثبت کردند و واقعیت‌های تاریخ هنر انقلاب به‌واسطه هنرمندان در تاریخ ثبت ‌شدند. 


در خلق اثر هنری، خیال نقش دارد و خیال و اندیشه انقلابی در ذهن هنرمند نفوذ می‌کند و دست‌به‌دست یکدیگر، فکر اندیشه‌ای را می‌سازد که تحولات در خود دارد و چیزی که بقای تغییر را می‌طلبد، یادآوری رشادت‌ها و از خودگذشتگی‌ها و حوادث جریان انقلاب است. هنرمندان آنها را خلق می‌کنند و می‌سازند و در جریان تغییر، کاوه‌های بسیاری علیه ضحاک بودند و تفکر کاوه برای نسل بعد قابل تصویر است و در قالب هنر ماندگار می‌شود.


کلام آخر آنکه هنر انقلابی هم‌گام با انقلاب، هم‌گام با قدم‌های مردم و هم‌قدم با تخیل و تفکر و ایدئولوژی حاکم، هویت ازدست‌رفته را می‌طلبد. جریان را می‌سازد، ریشه‌ها را جست‌وجو می‌کند و شخصیت تفکر و فرهنگ حاکم را به تصویر می‌کشد. وقتی هنر انقلاب‌های دنیا را مرور می‌کنیم، اهمیت هنر و خلق هنری آنقدر زیاد است که نمی‌توان از کنار آن بی‌اهمیت گذشت. چه بسا تلنگر یک تغییر، از یک اثر هنری آغاز شود و تغییری ژرف را در بدنه سیستم حاکم بر جامعه ایجاد کند و از منشأ این هنر، رویکردی نوین به زندگی و نظام فکری ایجاد شود. 
 

 

تارا بهبهانی؛ پژوهشگر هنر، نقاش

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.