فوتبال و سیاست
گرچه رشید رضا از قول امام محمد عبده روایت كرده است كه «ما دخل السیاسه فی شیئ الا افسده!» سیاست در هیچ امری وارد نشد، مگر آنكه آن را تباه كرد! برخی دولتها و رهبران سیاسی از ظرفیت فوتبال برای مطرح كردن كشور و ملت خود بهره میبرند.
دنیای قلم - سید عطاءالله مهاجرانی: به دلایل و علل مختلف فوتبال تبدیل به سلطان ورزشهای جهان شده است. این سلطنت بدیهی است كه نمیتواند در قلمرو سیاست مطرح نشود و رنگ و بوی سیاست نگیرد. گرچه رشید رضا از قول امام محمد عبده روایت كرده است كه «ما دخل السیاسه فی شیئ الا افسده!» سیاست در هیچ امری وارد نشد، مگر آنكه آن را تباه كرد! برخی دولتها و رهبران سیاسی از ظرفیت فوتبال برای مطرح كردن كشور و ملت خود بهره میبرند.
زیر برق فلاش دوربینها مینشینند و لبخند میزنند. مثل كاری كه قطر انجام داد و با بازیهای جام جهانی فوتبال، برای مدتی كشور قطر كه مخالفان به طنز میگویند: «قطره» یا با نیشخند «دولت عظمای قطر» كانون توجه جهان بود. در جام جهانی سال ۲۰۲۲ كه در روز استقلال قطر در ۱۸ دسامبر (۲۷ آذرماه ۱۴۰۱) آغاز شد، شاهد آمیختگی ورزش فوتبال و سیاست بودیم. برای كشور ما، همزمانی جام جهانی و پروژه آشوب در كشور، به فوتبال چهره دیگری بخشیده بود. اپوزیسیون برانداز با تمام قوا به میدان آمده بود، گفتند: «این تیمی كه شركت كرده است، تیم ملی ایران نیست، تیم جمهوری اسلامی است. تیم سپاه است و تیم قاسم سلیمانی! باید این تیم را از قطر اخراج كنند.» فشار بسیار سنگین تبلیغاتی - روانی بر بازیكنان اعمال میشد كه چرا سرود ملی خواندند، گفتند اصلا این سرود ملی نیست. برخی ستارگان سابق فوتبال هم كه ادای رهبری اپوزیسیون را درآورده بودند و نمیتوانستند دو تا جمله را درست حرف بزنند یا دو سطر را سر راست بنویسند! عكسشان با كلاه ستارهدار چگوارا منتشر شده بود. آن ایام گذشت! از جام جهانی تا مسابقات قهرمان آسیایی دی ماه و بهمن ماه امسال، اپوزیسیون برانداز تغییر گفتمان داده است. پیروزی تیم ایران بر ژاپن كه انصافا قهرمانان تیم ملی فوتبال ایران در نیمه دوم بازی تماشایی بینظیری در تاریخ فوتبال ایران ارایه دادند، گفتند: «این تیم جمهوری اسلامی ایران نیست، تیم ملی است! افتخار پیروزی برای ملت ایران است.» البته از سوی دیگر هم روابط عمومی دفتر رییسجمهور محترم گفت: «این پیروزی در واقع دستاورد دولت جناب رییسی است.» در این دوسوی طیف ماجرا به تعبیر اهل منطق ما «وسط» را چگونه پیدا كنیم؟! این دشواری با شكست تیم ملی، البته شكستی قابل تحمل و با توجه به شرایط و رفتار ویژه قطریها، در ساماندهی تماشاچیان و در واقع حذف و هضم تماشاگران ایرانی در میان جمعیت قطریها و انتخاب داور اصلی و كمك داور كویتی، پرسشهایی را برجای گذاشت. اپوزیسیون دوباره با شكست تیم ملی ایران به گفتمان سابق بازگشتند و گفتند: «تیم جمهوری اسلامی ایران شكست خورد!» مقامات دولتی ایران هم خاموش ماندند. طبیعی است، فوتبال یك لایه سیاسی پنهان دارد كه معمولا از چشم ما پنهان است. بدهبستانهای پشت صحنه كه گاه گوشههایی از آن افشا میشود. تیم ملی ایران با دو چهره پیروزی بر ژاپن و شكست از قطر و تفسیرهای گوناگون، از هر دو بازی، یكبار دیگر ما را با این پدیده فوتبال و سیاست مواجه كرده است. گمان نمیكنم، به همان صراحتی كه بعد از پیروزی تیم ملی ایران بر ژاپن روابط عمومی دفتر رییسجمهور محترم، پیروزی را توی هوا زدند و به حساب دولت جناب آقای رییسی حواله كردند، علاقهمند باشند كه شكست در برابر قطر را هم به همان حساب حواله كنند. واقعیت این است كه برد و باخت تیم ملی را نمیتوان به حساب هیچ دولتی نوشت. اصلا در كشور ما بیش از حد دولت و نهادهای حكومتی در امر ورزش دخالت كرده و میكنند. این دخالتها در نقاط عطف پیروزی یا شكست خودش را بهتر نشان میدهد.
برای اینكه دولتها از تبعات این امور فارغ باشند، باید از تیم ملی فوتبال ایران فاصله منطقی بگیرند، شرایط و مقتضیات توسعه ورزش را فراهم كنند و در هر حال و همیشه طرفدار تیم ملی باشند، اما وارد قلمرو باشگاهداری نشوند و مدیران باشگاهها و فدراسیونها را منصوب نكنند. به بخش عمومی و خصوصی فرصت داده شود تا در امر ورزش فوتبال سرمایهگذاری كنند. دولت در واقع از آنها مالیات بگیرد و مالیات را خرج توسعه زیرساختهای ورزشی كند. كشورهای عربی داستان ویژه خود را دارد. اما ما میتوانیم با بهرهگیری از تجربه خود، سایه سیاست را از ورزش فوتبال كم كنیم. در این صورت نه پیروزی به حساب دولتها كه میآیند و میروند، گذاشته میشود و نه باختها و شكستها. اما این رویه حتما به سود كشور و آینده فوتبال و ورزش خواهد بود و گرنه همچنان دوره میكنیم، شب را و روز را، هنوز را.