مناقشه دو بند بر گلوی هیرمند!
نزدیك به دو هفته از سفر ابراهیم رییسی به سیستانوبلوچستان میگذرد و اظهارات خبرساز رییس دولت پیرامون حقابه هیرمند و نیز اخطار تند ایشان به طالبان در خصوص پایبندی به معاهده ۱۳۵۱ بین ایران و افغانستان كه از آن پس مناقشات بر سر این موضوع همچنان بالا گرفته و تا به امروز نیز ادامه دارد
دنیای قلم - محمد بلوچ زهی : نزدیك به دو هفته از سفر ابراهیم رییسی به سیستانوبلوچستان میگذرد و اظهارات خبرساز رییس دولت پیرامون حقابه هیرمند و نیز اخطار تند ایشان به طالبان در خصوص پایبندی به معاهده ۱۳۵۱ بین ایران و افغانستان كه از آن پس مناقشات بر سر این موضوع همچنان بالا گرفته و تا به امروز نیز ادامه دارد؛ مناقشاتی كه بلافاصله دامنه آن از عالیترین سطوح مقامات دو كشور عبور كرد و نه تنها بخشی از بدنه میانی زمامداران امور را درگیر خود ساخت بلكه به مردم نیز رسید تا جایی كه این تنش و جدلهای كلامی به رویارویی و تقابل مردمی در بستر شبكههای اجتماعی نیز منجر شد و حساسیتهایی فراوانی را در پی داشت.
در چند روز گذشته حجم این مجادلات لفظی غیر دیپلماتیك چنان بالا گرفته و تا جایی پیش رفته كه برخی از مقامات طالبان ایران را به جنگ تهدید نموده و نیز برای اثبات اراده خویش مانور موتوری آب در یكی از والایات هممرزی با سیستانوبلوچستان برگزار كردهاند! البته از همان نخستین روزهای روی كار آمدن حكومت طالبان همواره تنش در خطوط مرزی مشترك ایران و افغانستان بر سر موضوعات بسیار پیش پا افتاده جریان داشته و تا جایی پیش رفته كه منجر به درگیری مسلحانه گردیده و نیز رویارویی و تقابل. حال گرچه از همان ابتدای مناقشه حقابه هیرمند دستگاههای دیپلماسی دو كشور طی اظهاراتی متناسب با عرف و معیارهای بینالملل بر مواضع و دیدگاههای خویش در این خصوص تاكید كردند اما متاسفانه آنچه بیش از پیش دامنه و حاشیه این مطالبه را از مجاری دیپلماتیك خارج ساخت و به سایر اركان دو دولت و نیز تنشهای بین دو ملت كشاند بیگمان ضعف مشهود در دستگاههای دیپلماسی بود در ادامه مدیریت این مساله و ناتوانی از برقراری یك توازن و تعادل تا برداشتن گام عملی بعدی. باید توجه داشت كه اختلاف نظر پیرامون حقابه هیرمند مساله امروز و دیروز دیپلماسی محیط زیستی دو كشور نیست...
بلكه در طول این چهار دهه و اندی اخیر تمام دولتها بر سر این موضوع مهم و چالشبرانگیز رایزنی كرده و حتی منجر به بروز حساسیتهایی نیز شده اما هیچگاه سابقه نداشته كه سطح مناقشات تا به این حد تنزل یابد و به اینجا كشانده شود و از مقامات دولتی عبور كرده و دو ملت را نیز اینگونه درگیر خود سازد. حدود دو سال پیش اشرف غنی در مراسم افتتاح سد كمالان همین خواسته را كه اكنون طالبان با ادبیات خاص خود آن را تكرار كردند یعنی حقابه در مقابل «تیل» یا همان حقابه در قبال فرآوردههای نفتی، طرح كرد گرچه خواسته آن زمان غنی نیز واكنشهای بحثبرانگیزی در این سوی همسایگان مرزی ولایاتش یعنی سیستانوبلوچستان در پی داشت اما هیچگاه منجر به چنین مناقشات و حساسیتهایی نشد و بلافاصله با ورود بهموقع وزارت خارجه كنترل و مدیریت شد. باید در نظر داشت كه حقابه هیرمند یك مساله مهم و حیاتی دیپلماتیك بین دو كشور است كه برای تحقق آن میبایست نه تنها از رفتارهای احساسی و نوع نگرشهای غیرتخصصی و دیپلماسی گریز مصون بماند بلكه تمام خواستهها و مطالبات طرفین برای فرجامیابی آن با عقلانیت و منطق منطبق باشد و از مجاری جاری بر عرف روابط بینالملل بگذرد تا بلكه ره به جایی ببرد. در غیر این صورت در صورت تداوم چنین لفاظیها و این سطح از تنش و جدالها بین مقامات دو كشور و تنزل یافتن دیپلماسی به نزاع بیحاصل كلامی نه تنها منجر به بالا گرفتن حساسیتهای بیشتر مردمی خواهد شد بلكه دود آن نیز به چشم همین مردم تنشهلب و در تمنای آب سیستان و بلوچستان خواهد رفت. مردمی كه اكنون با فرا رسیدن فصل تابستان، آغاز وزش بادهای صد و بیست روزه و نیز تشدید یافتن مشكل بیآبی و همینطور هجوم ریزگردها بیش از هر زمان دیگر از نفس افتادهاند تا جایی كه دیگر عرصه زیست طبیعی بر ایشان تنگ شده و مسیرهای منتهی به زندگی نه مطلوب بلكه عادی مسدود.
طالبان كه جای خود دارند حتی در همان دولت اشرف غنی، حداقل به موازین حقوق بینالملل و روابط خارجی و زبان دیپلماسی آگاهی كامل داشت و پایبندی و نیز بر روابط حسنه دو كشور تاكید، متاسفانه سیاستهای به ظاهر نرم او مقامات ما را به اشتباه انداخت و خود بندی شد بر گلوی هیرمند. چراكه غفلت دولت ایران نسبت به روند احداث سد كمالخان تا جایی پیش رفت كه حتی سرریز آب این سد با ایجاد كانالهای انحرافی روی هیرمند بسته شد و به شورهزارهای دورن خاك افغانستان هدایت گردید! باید اذعان داشت كه ما خود اكنون انگشت بیآبی و تشنهكامی این روزهای سیستانوبلوچستان را چنین در چشممان فرو بردهایم چرا كه در مدت احداث دو بند كمالخان و كجكی در دولت اشرف غنی تمام مصالح این سدها از جمله سیمان آن از همین سیستان و بلوچستان تامین شده؛ پس همان زمان به جای با سهولت دراختیار قرار دادن مصالح «سیمان» فشارهای نظارتی را برای جلوگیری از هرگونه انحراف در ساختوساز سد و الزام پایبندی به حقوق بینالملل محیطزیست و مطابق با كنوانسیونهای بینالمللی محیطزیست مظاعف مینمودیم.
حال كه حكومت امارت اسلامی افغانستان مدعی خشكسالی و كمبود آب در كشور است و از ورود حقابه هیرمند امتناع میورزند باید توجه داشت كه طبق همین معاهده ۱۳۵۱ «هر گاه خشكسالی بروز پیدا كند طرفین برای رسیدن آب بر دلتای هیرمند به صورت فوری به مشورت پرداخته و طرح عاجل و لازمهای را به منظور رفع مشكلات وارده یا تخفیف آن تهیه نمایند و به دولتین پیشنهاد كنند.» معاهدهای كه در سال ۱۳۵۱ بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت افغانستان مشتمل بر یك مقدمه، دوازده ماده و دو پروتكل در كابل به امضا رسید همان زمان نیز بر غیرشفاف و ابهامآمیز بودن متن و بندهای نهایی مندرج در قرارداد توسط برخی از نمایندگان مجلس سنای آن زمان مورد توجه قرار گرفت كه اینك همین عدم شفافیتها خود بندی شده بر گلوی هیرمند.