رابطه آشپزی با فلسفه
محمد آسیابانی روزنامهنگار و نویسنده در یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود با عنوان "روایتهای قلعه حسن خان" مطلبی در باره رابطه آشپزی با فلسفه نوشت:
دنیای قلم - آشپزی نسبت مستقیمی با فلسفه دارد. شاید فلسفه همان آشپزی نیست، اما قطعا آشپزی فلسفه است. هر دو مقوله عنصر مهمی به نام ترکیب دارند. علاقه فیلسوفان به غذاهای مختلف در نوع تفکر آنها دخیل بوده و اصولاً اگر محصول فرایند آشپزی نبود، آنها به تفکر نمیرسیدند. بعضی مفاهیم را نیز میتوان طی فرایند آشپزی درک کرد. خود من یکبار پس از دم کردن برنج با آب انار بحث اتحاد عاقل و معقول را درک کردم که مفصل است.
در "قلعه حسن خان" آشپزی بود با شهرت "حسن افلاطون". مغازه مسجدی به نام قمر بنی هاشم در خیابان بازار، مانند امام سجاد را اجاره کرده بود. تابستانها غذاهایی ساده چون دمپختک، آبدوغ خیار و... میداد و زمستانها کتلت و کوکو و جغوربغور.
بسیار هم اهل مطالعه بود، اما در فلسفه تنها متون مدرنی که خوانده بود آثار شریعتی بودند. مغازه تمیزی نداشت اما غذاهایش خوشمزه بودند.
به گمانم چون تریاک میکشید به او "حسن افلاطون" میگفتند، اما خودش ادعا داشت که چون آثار افلاطون را خوانده و مدام از آن برای مردم بیسواد حرف زده به این نام ملقب شده است. من از او خوشم
می آمد و نزدش زیاد میرفتم و غذا میخوردم و بحث میکردیم. یکبار از او درباره عشق افلاطونی پرسیدم که جواب تقریبا درستی داد. روزی کرمم گرفت که او را با "مارکس" آشنا کنم. برایش کتاب دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی را بردم. اول ابا داشت از خواندنش، اما با اصرار من پذیرفت. از یک هفته بعدش کلمه مارکس از دهانش نمیافتاد.
غذاهایش نیز عجیب و غریب شدند. میل شدیدی به تجربههای تازه در ترکیب پیدا کرده بود. یکبار آب دوغ خیار را با خیار شور درست کرد و ملتی اسهال گرفتند.
از بحث هایش درباره مارکس چیزی یادم نیست اما با هوشمندی متوجه شده بود که دکترعلی شریعتی چیزی از مارکس نمیدانسته است. می گفت اگر جغور بغورِ "حسن افلاطون" را امتحان میکرد قطعا می توانست از ترکیب مارکس و اسلام چیز خوبی در بیاورد.
مارکس اما، باعث شد تا حسن آرام آرام مشتریهایش را از دست بدهد. بعدها کلا آشپزی را کنار گذاشت و به ساخت مصنوعات چوبی روی آورد و کاملا هم موفق شد و توانست ثروتی بهم بزند. ثروتی که دیگران را هم از آن بهرهای بود.
اما واقعا نمیتوان اثر آشپزی در تفکر را نادیده گرفت. مرحوم فردید هم اگر حس و حال آشپزی داشت صبر و تحملش بالاتر میرفت به خاطر خوردن کنسرو تاریخ گذشته جانش را از دست نمیداد. مثالها در این زمینه بسیارند و جای اما و اگر نمیگذارند.
منبع: صفحه اینستاگرامی mohamad-asisbsni